eitaa logo
خانواده بهشتی
5.3هزار دنبال‌کننده
26هزار عکس
15.7هزار ویدیو
148 فایل
مدیریت؛ @mosafer_110_2 تبلیغ بانوان؛ eitaa.com/joinchat/638124382Cd9f65b52cc تبلیغ مذهبی،خبری،بانوان؛ eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ­‍ 💞در یک رابطه کامل، شما باید 💞 نسبت به همسرتان احساس امنیت 💞 و اطمینان خاطر داشته باشید. 💞باید حس کنید که وقتی او هست، 💞دنیا هیچ آسیبی نمی تواند به شما 💞برساند و با کمک او می توانید 💞از پس همه مشکلات برآیید. •┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 🌸 🌸 یکی از عرب بنام (شَن) مدتی بود به دنبال عاقله‌ای می‌گشت تا هم شان او باشد. ولی موفق به یافتن چنان شخصی نمی شد. 🌸 در یکی از با مردی همراه شد در بین راه به او گفت : کجا میروی؟ مرد گفت : به محل . چون هر دو مشترک بود با هم به راه افتادند. مقداری راه که رفتند، از آن مرد پرسید : 🌸 تو حمل می کنی یا من تو را حمل کنم؟ آن مرد گفت : ای نادان من و تو هردو ایم‌ چگونه من تو را بردارم یا تو مرا؟ 🌸( شَن )چیزی نگفت و ساکت شد. در بین راه به روستائی رسیدند که از محصول درو شده در کنار آن به چشم می‌خورد! 🌸 مرد پرسید : به نظر تو این محصول شده یا نه؟ آن مرد گفت: عجب هستی !!! محصول شده را می‌بینی و می گوئی خورده شده یا نه ؟!! 🌸چیزی نگفت و به راه خود ادامه دادند. چون وارد روستا شدند ای را بر دوش مردم دیدند که به سوی می بردند. ( شَن )از دوستش پرسید: به نظرت او این مرده است یا زنده؟ 🌸 آن مرد گفت : من تر از تو ندیده‌ام!!!! مرده ای را روی مردم مشاهده می کنی و از حیات و ممات او سوال می کنی !؟ 🌸 مرد ساکت ماند. بالاخره به مقصد رسیدند و مرد عاقل کرد تا از دوست همسفرش جدا شود . اما او اجازه نداد و گفت : که باید به خانه ام بیائی و او را به خانه برد . 🌸چون به خانه رسید به دخترش که (طبقه) نام داشت گفت : بسیار نادانی با خود آورده‌ام که واقعاً احمقانه در بین راه مطرح می‌کرد!! 🌸 دختر گفت : چه سوال هایی می پرسید ؟ تمام سوالات آن مرد را بیان داشت . دختر گفت: ای پدر این تنها نیست بلکه بسیار عاقل است و سوالهای او را اینک برایت می گویم ... 🌸 اما اینکه پرسید: تو مرا بر یا من تورا منظورش این بود : که با من میزنی یا با تو حرف بزنم!؟ تا راه را متوجه نشویم! 🌸 اما این که پرسید: این محصول را فروخته و پول آنرا خورده اند یا نه ، منظورش این بود که آیا این محصول را فروش کرده اند یا نه؟ 🌸 و منظورش از سوال سوم این بود : که آیا این مرده است یا نه ، این بود که آیا این را هست که او را زنده دارد یا نه؟ 🌸 آن مرد نزد بازگشت و گفت: می‌خواهی جواب را بگویم ؟ 🌸آنگاه را مطرح کرد. گفت : این از تو نیست راستش را بگو که چه کسی این جوابها را داده؟ 🌸میزبان گفت : همانجا (شَن) گفت : آنچه خواستم اینک یافتم و رسماً از دخترت می کنم و همانجا آن دختر را به گرفت و به بازگشت....🌺 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 🌸 🌸 یکی از عرب بنام (شَن) مدتی بود به دنبال عاقله‌ای می‌گشت تا هم شان او باشد. ولی موفق به یافتن چنان شخصی نمی شد. 🌸 در یکی از با مردی همراه شد در بین راه به او گفت : کجا میروی؟ مرد گفت : به محل . چون هر دو مشترک بود با هم به راه افتادند. مقداری راه که رفتند، از آن مرد پرسید : 🌸 تو حمل می کنی یا من تو را حمل کنم؟ آن مرد گفت : ای نادان من و تو هردو ایم‌ چگونه من تو را بردارم یا تو مرا؟ 🌸( شَن )چیزی نگفت و ساکت شد. در بین راه به روستائی رسیدند که از محصول درو شده در کنار آن به چشم می‌خورد! 🌸 مرد پرسید : به نظر تو این محصول شده یا نه؟ آن مرد گفت: عجب هستی !!! محصول شده را می‌بینی و می گوئی خورده شده یا نه ؟!! 🌸چیزی نگفت و به راه خود ادامه دادند. چون وارد روستا شدند ای را بر دوش مردم دیدند که به سوی می بردند. ( شَن )از دوستش پرسید: به نظرت او این مرده است یا زنده؟ 🌸 آن مرد گفت : من تر از تو ندیده‌ام!!!! مرده ای را روی مردم مشاهده می کنی و از حیات و ممات او سوال می کنی !؟ 🌸 مرد ساکت ماند. بالاخره به مقصد رسیدند و مرد عاقل کرد تا از دوست همسفرش جدا شود . اما او اجازه نداد و گفت : که باید به خانه ام بیائی و او را به خانه برد . 🌸چون به خانه رسید به دخترش که (طبقه) نام داشت گفت : بسیار نادانی با خود آورده‌ام که واقعاً احمقانه در بین راه مطرح می‌کرد!! 🌸 دختر گفت : چه سوال هایی می پرسید ؟ تمام سوالات آن مرد را بیان داشت . دختر گفت: ای پدر این تنها نیست بلکه بسیار عاقل است و سوالهای او را اینک برایت می گویم ... 🌸 اما اینکه پرسید: تو مرا بر یا من تورا منظورش این بود : که با من میزنی یا با تو حرف بزنم!؟ تا راه را متوجه نشویم! 🌸 اما این که پرسید: این محصول را فروخته و پول آنرا خورده اند یا نه ، منظورش این بود که آیا این محصول را فروش کرده اند یا نه؟ 🌸 و منظورش از سوال سوم این بود : که آیا این مرده است یا نه ، این بود که آیا این را هست که او را زنده دارد یا نه؟ 🌸 آن مرد نزد بازگشت و گفت: می‌خواهی جواب را بگویم ؟ 🌸آنگاه را مطرح کرد. گفت : این از تو نیست راستش را بگو که چه کسی این جوابها را داده؟ 🌸میزبان گفت : همانجا (شَن) گفت : آنچه خواستم اینک یافتم و رسماً از دخترت می کنم و همانجا آن دختر را به گرفت و به بازگشت....🌺 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 🌸 🌸 یکی از عرب بنام (شَن) مدتی بود به دنبال عاقله‌ای می‌گشت تا هم شان او باشد. ولی موفق به یافتن چنان شخصی نمی شد. 🌸 در یکی از با مردی همراه شد در بین راه به او گفت : کجا میروی؟ مرد گفت : به محل . چون هر دو مشترک بود با هم به راه افتادند. مقداری راه که رفتند، از آن مرد پرسید : 🌸 تو حمل می کنی یا من تو را حمل کنم؟ آن مرد گفت : ای نادان من و تو هردو ایم‌ چگونه من تو را بردارم یا تو مرا؟ 🌸( شَن )چیزی نگفت و ساکت شد. در بین راه به روستائی رسیدند که از محصول درو شده در کنار آن به چشم می‌خورد! 🌸 مرد پرسید : به نظر تو این محصول شده یا نه؟ آن مرد گفت: عجب هستی !!! محصول شده را می‌بینی و می گوئی خورده شده یا نه ؟!! 🌸چیزی نگفت و به راه خود ادامه دادند. چون وارد روستا شدند ای را بر دوش مردم دیدند که به سوی می بردند. ( شَن )از دوستش پرسید: به نظرت او این مرده است یا زنده؟ 🌸 آن مرد گفت : من تر از تو ندیده‌ام!!!! مرده ای را روی مردم مشاهده می کنی و از حیات و ممات او سوال می کنی !؟ 🌸 مرد ساکت ماند. بالاخره به مقصد رسیدند و مرد عاقل کرد تا از دوست همسفرش جدا شود . اما او اجازه نداد و گفت : که باید به خانه ام بیائی و او را به خانه برد . 🌸چون به خانه رسید به دخترش که (طبقه) نام داشت گفت : بسیار نادانی با خود آورده‌ام که واقعاً احمقانه در بین راه مطرح می‌کرد!! 🌸 دختر گفت : چه سوال هایی می پرسید ؟ تمام سوالات آن مرد را بیان داشت . دختر گفت: ای پدر این تنها نیست بلکه بسیار عاقل است و سوالهای او را اینک برایت می گویم ... 🌸 اما اینکه پرسید: تو مرا بر یا من تورا منظورش این بود : که با من میزنی یا با تو حرف بزنم!؟ تا راه را متوجه نشویم! 🌸 اما این که پرسید: این محصول را فروخته و پول آنرا خورده اند یا نه ، منظورش این بود که آیا این محصول را فروش کرده اند یا نه؟ 🌸 و منظورش از سوال سوم این بود : که آیا این مرده است یا نه ، این بود که آیا این را هست که او را زنده دارد یا نه؟ 🌸 آن مرد نزد بازگشت و گفت: می‌خواهی جواب را بگویم ؟ 🌸آنگاه را مطرح کرد. گفت : این از تو نیست راستش را بگو که چه کسی این جوابها را داده؟ 🌸میزبان گفت : همانجا (شَن) گفت : آنچه خواستم اینک یافتم و رسماً از دخترت می کنم و همانجا آن دختر را به گرفت و به بازگشت....🌺 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌿🌸🌿 لبخند بزن: وقتی با خانواده ات دور هم جمع شده اید خیلی ها هستند آرزوی داشتن خانواده را دارند لبخند بزن: وقتی داری سرکارت میروی. خیلی ها هستند دربدر بدنبال کار وشغل هستند. لبخندبزن: چون تو صحیح و سالم هستی. خیلی ها هستند دارند بخاطر بازگشت سلامتی شان میلیونها خرج میکنند لبخند بزن: چون تو زنده ای وروزی داده میشوی وهنوزفرصت برای جبران زمان داری لبخندبزن: چون تو"خدا"را داری و اورا می پرستی وازاو طلب کمک میکنی. لبخندبزن: چون "تو"خودت هستی. وخیلی ها آرزو دارند که چون"تو"باشند. همیشه فرهنگ لبخند را در حیطه زندگی خودت منتشر کن ♥️😍👇 @zendegiasheghaneh 🔺به مابپـــ💕ــــیوندید🔺
❣✨❣✨❣ 👫 ﻫﻤﯿﺸﻪ با دید مثبت ﺷﻮﻫﺮﺗﻮﻧﻮ ببینید مثلا ﺍﮔﻪ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﯿﺪﻩ ﺑﺮﺍﺵ ﭼﺎﯼ ﺩﻡ ﮐﻨﯿﺪ، ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺧﺴﺘﮕﯿﺶ ﺩﺭ ﺑﺮﻩ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﺗﻮﻥ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻩ ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﭘﺨﺘﺘﻮﻥ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ، ﭼﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻃﻌﻢ ﻏﺬﺍﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﻤﺰﺗﻮﻥ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺸﻪ. ﺍﮔﻪ ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎﯼ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ، ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﺍﮔﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﺧﺮﻭﭘﻒ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﺘﻮﻥ ﻧﻤﯿﺒﺮﻩ، ﭼﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﯾﻠﮑﺲ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ ﺍﮔﻪ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪﺗﻮﻥ ﯾﺎﺩﺵ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺨﺮﻩ، ﭼﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺁﯾﻨﺪﺗﻮﻥ ﭘﻮﻝ ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﻪ. ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩید مثبت ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ😊 ﭼﻮﻥ ﭼﺎﺭﻩ ﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺟﺰ ﺍﯾﻦ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ... نمیشه کُشتش که... دیگه میخواستی ازدواج نکنی والا...😂 ♥️😍👇 @zendegiasheghaneh 🔺به مابپـــ💕ــــیوندید🔺
گاهی با یک قطره، لیوانی لبریز می شود گاهی با یک کلام، قلبی آسوده و آرام می گردد گاهی با یک کلمه، يك انسان نابود می شود گاهی با یک بی مهری، دلی می شکند!!! مراقب بعضی یک ها باشیم ... در حالی که ناچیزند، همه چیزند و گاهی یک حرف...یک زمستان آدم رو گرم نگه میداره و گاهی یک حرف...یک عمر آدم رو سرد میکنه... "حرفها چه کارهایی که نمیکنن ♥️😍👇 @zendegiasheghaneh 🔺به مابپـــ💕ــــیوندید🔺