eitaa logo
زندگی با آیه‌ها
42.9هزار دنبال‌کننده
586 عکس
656 ویدیو
33 فایل
🔰 کانال رسمی حرکت ملی زندگی با آیه‌ها https://zendegibaayeha.ir/ 🌙زندگی با آیه‌ها، تجربه متفاوت انس با کتاب خدا✨ ✅ارتباط با پشتیبانی سایت و مدیریت کانال: @admin_zendegibaayeha
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ همه به او فکر می‌کردند؛ چه یونس در تاریکی‌های شکم ماهی و چه یوسف در زندان دلگیر مصر و چه ابراهیم در آتش سوزان نمرود. همه مژده‌ی آمدن او را به پیروان خود داده بودند. چه عیسی به حواریونش و چه موسی به بنی‌اسرائیل و چه محمد به اهالی غدیر. با آمدن او بود که آن خون‌دل‌خوردن‌ها، آن دشنام‌شنیدن‌ها، آن صبوری‌کردن‌ها تلافی می‌شد. با آمدن او بود که غبار خستگی از شانه‌های صد و بیست و چهار هزار پیامبر پاک می‌شد. با آمدن او بود که لبخند بر لبان آدم تا خاتم می‌نشست. او دانه‌ی آخر تسبیح خداست. او پایان خوش قصه‌ی تلخ دنیاست. او آفتابِ پس از طولانی‌ترین شب تاریخ است. در این شبهای روشن که سرنوشت زمینی‌ها و آسمانی‌ها رقم می‌خورد، برای او بیشتر از همه دعا کنیم. برای او که سرنوشت زمین و زمان به گوشه‌ی چشمهایش گره خورده است. برای او که تحقق همه‌ی قول‌های خوب خداوند است. برای او که از سلاله‌ی انبیاست. اللهم فرج عن کل مکروب بظهور الحجه... ‌‌🌙 برای پیوستن به کانال مسطورا، اینجا کلیک کنید.
زندگی با آیه‌ها
کارفرما برای بار هزارم ز‌نگ می‌زند. گوشی را سایلنت نکرده‌ام تا با هر بار تماسش، حواسم باشد باید کلِ
+ مادر می‌دونم سرت شلوغه، میشه اون مفاتیح من رو بدی اسنپ، امشب برسونه به دستم؟ - امشب چه خبره؟ این سوال را کفری می‌پرسم، اصلا نمی‌پرسم که جواب بدهد. اما مامان متوجه‌اش نمی‌‌شود. آرام می‌گوید، انگار خجالت‌زده: + شبِ قدره مادر. توی اون کتاب، چندتا لیست نوشتم، به خاطر همین خواستم بفرستی، و الا زحمتت نمی‌دادم. حس می‌کنم خجالتِ صدای مادر به خاطر من است. چقدر چیزهای مهم زیادی را این‌روزها فراموش کرده‌ام. درِ لپ‌تاپ را می‌بندم. گوشی را سایلنت می‌کنم و راه می‌افتم سمتِ صحافی. کتاب را که توی دستم می‌گیرم، انگار دنیا را به من داده‌اند. یک جلد زردِ ساده رویش زده‌اند و به نظرم زیباترین کتاب دنیا می‌آید. آرام کتاب را باز می‌کنم. سراسر کتاب پر از یادداشت‌های مامان است، نذر‌ها، تفسیرها، تاریخ‌ها، دعاها. از توی فهرست دعای جوشن کبیر را پیدا می‌کنم: صفحه‌ی اول، قبل از شروع دعا، مامان یادداشت کرده: «لیست عذرخواهی‌های امسال» یادم رفت بیشتر ببخشم. امروز خیلی بد عصبانی شدم. سر صحبت که باز شد، پای غیبت نشستم. امشب مراعات همسایه رو نکردیم. می‌تونستم اما نمازم رو دیر خوندم. صفحه را ورق می‌زنم. یادداشت‌ها آنقدر صمیمانه‌اند که حس می‌کنم، بی‌اجازه نباید وارد حریم‌شان شد. توی دعا، دور بعضی فرازها خط کشیده، دور «یا من هو بمن رجاه کریم» یا دورِ «یا غیاث من لا غیاث له»، کنارش نوشته خدایا حواست به محمد جانم باشد. اشک تمامِ صورتم را خیس کرده. چه خوب که گوشی سایلنت نبود. چه خوب که دعای مادر مستجاب شد. چه خوب که حواست بهم بود، چه خوب که صدام کردی امشب.‌‌.. ‌‌🌙 برای پیوستن به کانال مسطورا، اینجا کلیک کنید.