eitaa logo
زندگی با آیه‌ها
31.8هزار دنبال‌کننده
507 عکس
523 ویدیو
30 فایل
🔰 کانال رسمی حرکت ملی زندگی با آیه‌ها https://zendegibaayeha.ir/ 🌙زندگی با آیه‌ها، تجربه متفاوت انس با کتاب خدا✨ ✅ارتباط با پشتیبانی سایت و مدیریت کانال: @admin_zendegibaayeha
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌ پدرکشتگی بعضیا با مسیریاب چیه؟🤨 ویدیوی جذاب امروز رو که مربوط به آیه ۱ سوره ابراهیمه با هم ببینیم برای دیدن بقیه محتوا‌ها، شرکت در آزمون و ارسال کنش، اینجا رو کلیک کنید تا صفحه این آیه رو تو سایت مسطورا ببینید. ‌‌🌙 برای پیوستن به کانال مسطورا، اینجا کلیک کنید.
15.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ بخش ویژه برنامه امروز درباره آیه اول سوره ابراهیمه. بیاید یه بار دیگه مفهوم آیه امروز رو با یه بیان دیگه مرور کنیم. برای دیدن بقیه محتوا‌ها، شرکت در آزمون و ارسال کنش، اینجا رو کلیک کنید تا صفحه این آیه رو تو سایت مسطورا ببینید. ‌‌🌙 برای پیوستن به کانال مسطورا، اینجا کلیک کنید.
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ هنوز هم داره زیر جامه‌ش می‌لرزه... به مناسبت آیه امروز، یعنی آیه ۱ سوره ابراهیم بخشی از فیلم محمد رسول الله ساخته مصطفی عقاد رو با هم ببینیم. ‌‌🌙 برای پیوستن به کانال مسطورا، اینجا کلیک کنید.
‌ قرآنتون رو کجا می‌ذارید؟ روی میز آشپزخونه که وسط پخت و پز یه فرصتی برای مرور کردنش داشته باشید؟ یا کنار تخت که شب‌ها قبل خواب بتونید چند صفحه ازش رو بخونید؟ یا توی کیفتون که همیشه توی اتوبوس و مترو همراهتون باشه؟ اینکه قرآنتون رو کجا نگه می‌دارید اصلا چیز بی اهمیتی نیست. چون توجه به همین نکته ساده است که باعث میشه با قرآن انس و الفت بیشتری بگیرید. حالا شما بگید: خونه‌ی قرآن شما کجاست؟ چرا اونجا می‌ذاریدش؟ ازش عکسی دارید؟ جوابهاتون رو به این آیدی @Masturaa_admin بفرستید. ما برگزیده‌هاش رو توی کانال منتشر می‌کنیم و به سه نفر به قید یه پاوربانک با کیفیت تقدیم می‌کنیم. ‌‌🌙 برای پیوستن به کانال مسطورا، اینجا کلیک کنید.
سلام وقت بخیر با آرزوی قبولی طاعات و عبادات خدمت مسطورایی های عزیز من قرآنم رو تو اتاقم روی میزم می زارم چون بیشتر وقتم تو اتاقم هستم همونجا هم قرآنم رو حفظ میکنم گاهی هم تو کیف یا جیبم می زارم تا بتونم وقتایی که تو ماشین هستم قرآن رو مرور کنم و بخونم. 🌹
سلام بزرگترین وزیباترین سرمایه های من ۵ تا قرآن دارم،، کوچیک کوچیکه تو کیفمه وبیرون میرم همرامه.که دم دستم باشه بخونم. هروقت یه جا گیر میکنم سریع ایات رو میخونم،،ودلم با خوندنشون آرام میگیره دومین کلام خدا،قرآن بزرگتراز جیبی هست که رو پاتختیه شبا موقع خواب میخونم سومیه تو پذیرایی رو میز عسلی و چهارمیه تو گوشیمه که تو آشپزخانه گوش میکنم. وآخرین قرآنم که ازهمه بزرگتره در جلسه قرآن ازش استفاده میکنم. 🌹
این تاقچه مخصوص قرآنهای خانه ما این اتاق متعلق به قرآن دوره هست چون قرآن کتاب خداست وهرجایی نباید نگهداری بشه نجمه باغبانی تربت حیدریه 🌹
سلام شبتون بخیر طاعات و عباداتتون قبول باشه من همیشه قرآن را روی میز کنار مبلی که همیشه عادت دارم بشینم قرار میدم تا همیشه جلوی چشمم باشه بتونم هر مقدار که میتونم هر روز تلاوت کنم. 🌹
زندگی با آیه‌ها
‌ بسم الله‌ این قرآن منزل پدری ماست در سالهای قبل انقلاب. قرآنی به خط طاهر خوشنویس که از بس استفاده
‌ ‌بسم الله ‌ تازه از راه رسیده بودیم و در خانه مستقر شده بودیم که ماشین را دزدیدند. بی اغراق آنقدر که از دست دادن این قرآن برایم ناگوار بود از دزدیده‌شدن ماشین ناراحت نبودم. قرآن جیبی ساده‌ای که سالها پیش دلم را ربود و مجبور شدم از پدر کش بروم و حالا همه ترسم این بود که بادآورده را باد برده باشد و دیگر نیاورد. دو هفته بعد ماشین پیدا شد، وسایل ماشین  را برده بودند اما سجاده سبز و این قرآن به دردشان نخورده بود. ‌ ‌ ‌‌🌙 برای پیوستن به کانال مسطورا، اینجا کلیک کنید.
«شما در صف انتظار نفر ۸م هستید، از شکیبایی شما متشکریم» گوشی را می‌گذارم روی بلندگو و می‌اندازمش روی میز. - ۳ ساعته برق رفته، هیچ‌کس نیست به داد ما برسه... اینم از پاسخگویی‌شون، انقدر توی صف انتظار نگه‌ت می‌دارن تا پشیمون شی‌. لیوان چای و خرما را می‌گذارم جلوی مامان‌ که ساکت پشتِ میز آشپزخانه نشسته. انعکاس نور شمع توی شیشه‌ی عینکش افتاده. عاشقِ چای است و از اینکه بی‌معطلی چای را سر نمی‌کشد، می‌فهمم دوباره پنهان از من روزه گرفته. «شما در صف انتظار نفر ۶م هستید، از شکیبایی شما متشکریم.» لیوان چای را هول می‌دهم جلوتر. - دکتر نگفت برات ضرر داره! بخور! دیگه الان اذان دادن. بی‌معطلی چای را برمی‌دارد و داغ‌داغ سر می‌کشد. هنوز از بحثی که کردیم دلخور است و با من حرف نمی‌زند. داد زده بودم که «حسام از این در پاش رو بزاره تو، من از همون در می‌رم بیرون و دیگه پشت سرمم نگاه نمی‌کنم» دستش را می‌گیرم: «مادرِ من این گل پسرت خیلی مادر می‌شناخت، به جای سفر رفتن، دو روز مراقب شما میشد، کارِت به بیمارستان نمی‌کشید.» «شما در صف انتظار نفر ۳م هستید، از شکیبایی شما متشکریم.» مامان نگاهم می‌کند: طوری نشد که مادر، گذشت، تو هم بگذر. دوباره عصبی می‌شوم و فریاد می‌زنم: اگه نگذشته بود چی؟ «شما در صف انتظار نفر اول هستید، از شکیبایی شما متشکریم.»
زندگی با آیه‌ها
«شما در صف انتظار نفر ۸م هستید، از شکیبایی شما متشکریم» گوشی را می‌گذارم روی بلندگو و می‌اندازمش روی
مامان بلند می‌شود، صورتش از شمع دور شده و دیگر در تاریکی پیدا نیست. ارام می‌گوید: «اگه یاد نگیریم ببخشیم، بخشیده نمیشیم» و می‌ رود. همه جا یکباره روشن می‌شود. نور چشمم را می‌زند. تلویزیون روشن می‌شود: ساعت ۸ است و صلوات خاصه‌ی امام رضا را پخش می‌کند. یادِ دعایی می‌افتم که امام رضا به شیخ بهایی اجازه نداد، روی سر در ورودی حرم بنویسد تا گناهکار و بی‌گناه، به حرم راه پیدا کنند. با صدای زنگ در به خودم می‌آیم. اپراتور پشتِ خط تلفن می‌گوید: «پشتیبانی خرابیِ برق، بفرمایید؟» تماس را قطع می‌کنم و آیفون را برمی‌دارم. - بله؟ - داداش، منم حسام. با خجالت جلوی دوربین آیفون می‌آید. نفس عمیقی می‌کشم. در را باز می‌کنم. - خوش اومدید. ‌‌🌙 برای پیوستن به کانال مسطورا، اینجا کلیک کنید.