هدایت شده از ماهنامه خانواده مبلغان
(خداست و قولش).pdf
476.8K
مردی مشغول زندگی در شهر کوچکی بود. روزی بارندگی شدیدی شد. شهر را سیل گرفت. همه شتابان پا به فرار گذاشتند. چند نفری، سوار بر اتومبیل، از کنار خانهٔ او میگذشتند. به او اصرار کردند که سوار اتومبیل شود و جانش را نجات دهد. اما مرد جواب داد: «خداوند مرا نجات میدهد.»
✍️ محمد حسین قدیری- دانش آموخته سطح 3 حوزه علمیه- کارشناس ارشد روانشناسی
برگرفته از #شماره_هفدهم_ماهنامه_خانواده_مبلغان
🏡به خانوادۀ مبلغان بپیوندید👇
https://eitaa.com/khanevademoballeghan
http://mobaleghankhanvade.ismc.ir