eitaa logo
زندگي آرام
335 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
256 ویدیو
110 فایل
كانال زندگي آرام عضو نظام روان شناسي و مشاوره عضو انجمن روان شناسی اسلامی ‌ 𝑀𝑜𝒽𝓂𝓂𝒶𝒹𝐻𝑜𝓈𝑒𝒾𝓃
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از یک کتاب راهنمای عملی برای رهایی از آسیب های خیانت زناشویی نوشته: لیندا جی. مکدونالد مترجمین: پروین آقایی علی نقی قاسمیان نژاد ص90 در تجارب مشاوره ای خود، همسران زیادی را که زخم عمیق خیانت خورده اند به مشاوران مشهور کشوری ارجاع داده ام. در بازخوردهایی که می گرفتم فهمیدم که اغلب قریب به اتفاق آن متخصصان چهار چرخ ماشین شان با فرد زخم خورده پنچر بوده است. معمولا روان شناسان و کارشناسان مذهبی مرد، فهم درستی از عمق جراجت و زخمی که زن در خیانت می خورد ندارند. بهبودی نسبی و بازسازی اعتماد مانند بازسازی عتبات بعد از بمب گذاری توسط داعش است. ویرانی یک لحظه اتفاق می افتد ولی بازسازی زمان بر و هزینه بر و انرژی بر است. (ر.ک: زخم ها و مرهم های سایبری، نشر مهرستان) 💢همدلی و ما ادراک همدلی 💢خیانت زناشویی 💢فرد زخم خورده 💢فرایند اعتماد سازی 💢اردنگی درمانی ( درخواست بخشودن بی موقع) 💢پای مشاور تربیتی در کفش روانشناس(سطحی نگری به روان درمانی) 💢فرق راهنمایی و مشاوره و روان درمانی ✍️
لطفا وصل کنبد به دکتر عسگری قدرت اثربخشی را کم گرفته ایم. این مهارت و تکنیک بسیار کاربردی از بس در فضای ساده انگارانه تکرار و دستمالی شده به آن جفا شده است. همدلی این قدر مهم است که برخی فحول روان شناسی گفته اند: مشاوره و روان درمانی یعنی همدلی. بد نیست در جلسه ای رسمی از برخی از واژه ها عذرخواهی کنیم. یکی از آنها همدلی است. خدا را چه دیدید شاید توانستیم دلش را به دست بیاوریم. هنر استاد باب راس یا فرشچیان را در نظر بگیریم چقدر ظرافت و دقت و تمرین در دل این کارها قرار دارد؟ همدلی تابلوی هنری ما در روابط بین فردی است ما خود بخوانیم حدیث مفصل از این مجمل. بنابراین برای رسیدن به این هنر باید عرق بریزم و زحمت بکشیم و الگویابی کنیم و زیر نظر مربیانی حاذق و نازک اندیشی و نازک بینی را تمرین کنیم. 👈آقای عسکری خدمتکار مرکزی علمی بود. در یک منطقه از شهر زندگی می کردیم. گاهی برایم درد و دل می کرد. او سنگ بری حرفه ای بود که به خاطر دیسک کمر ناچار شده بود در این شغل را انتخاب کند. روزی جوانی با مرکز تماس گرفت و گفت لطفا وصل کنید روان شناس دکتر عسکری. با تعجب از همکاران پرسیدم اینجا دکتر عسگری داریم؟ گفتند خیر. از او پرسیدم قبلا با ایشان صحبت کردید؟ گفت بله فلان روز ساعت 4 بعد از ظهر. او ساعت مرکز تعطیل است و فقط دو خدمتکار به طور شیفتی کار می کنند یکی از آنها آقای عسکری بود. به او گفتیم ایشان نیستند بعد از ظهر تماس بگیرید. وقتی آقای عسگری را دیدم درباره آن جوان با او صحبت کردم. لبخندی زد و گفت: عجب! پس فکر کرده من متخصصم. باید بهشون بگم من حتی سواد زیادی هم ندارم. راستش اون روز ساعت کار اداری تمام شده بود و همه رفته بودند. من بودم و مرکزی سوت و کور همچون قبرستان ارمنی ها خلوت. زنگ تلفن به صدا در آمد و در فضای خلوت مرکز می پیچید. گوشی را برداشتم جوانی بود بسیار ناامید؛ از خودش، از دیگران، از آینده. خوب خوب به سخنانش گوش دادم. بعد از مشکلات زندگی ام برایش گفتم. وقتی فهمید زندگی پر فراز و نشیبی داشتم و سردی و گرمی روزگار را چشیده ام. گویی تشنه ای بود که به چشمه ای آب خنک رسیده باشد. از اسب نگرانی پیدا شد و افسار اسب را به دست گرفت تا در سایه اش در بیابان تفدیده ناامیدی با هم حرف بزنیم. بعد از گفتگویمان خیلی تشکر کرد و گفت خیلی دیدم را به زندگی عوض کردید. حق با شماست خدا که نمرده این طوری زانوی غم بغل گرفته ام. بعد از سخنان آقای عسگری به یادم مراجعی افتادم که می گفت وقتی مشکلاتم را برای مشاوری گفتم بغض گلویش را گرفت و اشک در چشمانش جمع شد و گفت پس تو چطور زندگی می کنی؟! بی پیر مرو تو در خرابات هر چند سکندر زمانی 👈🐣مادری که مشغول وبگردی و چت در فضای سایبری است ولی لالایی می خواند و به کودکش شیر می دهد چرخ همدلی اش پنچر است و به رینگ و لاستیک ارتباط صدمه می زند . احتمال خطر چپ کردن ماشین رابطه قوی است. نوزاد به متوجه می شود مادرش سرد است. 💢هنر همدلی 💢همدردی 💢همدلی؛ همچون نجات غریق 💢همدردی؛ همچون غرق شدن با غریق 💢ارتباط یک هنر است 💢هنر خودگشودگی 💢اسب چموش نگرانی 💢هوش شهودی ✍️ ✍️م ح قدیری، کانال زندگی آرام @zendegiearam
حاج آقا درمانی وعده آرام بخش آیت الله مظاهری معنا در زندگی ✅✅ نیز رجوع کنید: قسمت دوم، شب چهارم، برنامه ماه عسل ۹۴ ✅✅ امروز عمه ام بعد از 50 روز بستری (بعد از عمل قلب و به دلیل مشکلات ریوی) در بیمارستانی خصوصی به دیار باقی شتافت. متاسفم که معمولا بیمارستان های ما با بیمار و اطرافیانش نگاه دارند؛ همچون ارتباط یک مکانیک با ماشین. معمولا در بیمارستان ها حداقل در ارتباط با بیمار و اطرافیانشان در کار نیست. گویی متخصص و پرستار و... با اشیاء در ارتباط هستند. بارها از شیوه خشک و سرد پرستاران و مراکز بهداشت موقع آمپول زدن و سرم و واکسن زدن به کودکان انتقاد کرده ام. کودک با زبان خودش یک بادکنک شاد است، توجیه امکانات نداریم و.... از یک فرد تحصیل کرده در چنین شرایطی یخ و نچسب است. هفته گذشته در آزمایشگاه در آن قدر با ظرافت نمونه خون از کودکی گرفتند که حیفم آمد که آن کار رسانه ای نشود. نزد مسؤول آزمایشگاه رفتم و از شیوه انسانی آنها قدردانی کردم. بیچاره کشوری که بیش از علاقه به خدمت عطش پرستیژ کاذب و درآمد داشته باشند و بدا به حال کاسب! ای کاش مستندسازی برود و ببینید و ضبط کند که از وقتی بستگان یک بیمار مضطرب و منتظر هستند تا عمل جراحی تمام شود در آن زمان بیمارستان برای کاهش اضطراب آنها چه برنامه ای دارند یا وقتی که بیماری فوت می کند و تا زمانی که او را به خانواده اش تحویل می دهند کادر بیمارستان چگونه عمل می‌کنند؟ جای خالی بخش در بیمارستان‌ها خالی است. بله هستند کادر و پزشکان دلسوز که دستشان را می بوسم