زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۱۲ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ بیت المال ✔️ دوازده روز در بیمارستان و ده روز در بخش مراقبتها
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۱۳
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
آن دو پرستار
هربار که روح از بدنم خارج می شد، با حقایق بیشتری آشنا می شدم. حقایقی بعضأ تلخ و وحشتناک، اما آموزنده. من میدیدم که برخی اعضای کادر درمانی بیمارستان، چقدر خالصانه فعالیت انجام می دادند و به خاطر رسیدگی به مشکلات انسانها و دعای خیر مردم، چقدر رشد می کنند، اما برخی دیگر...
در یکی از دفعاتی که روح از بدنم بیرون آمد و میخواستم از بیمارستان خارج شوم، یک دختر و پسر پرستار وارد اتاق من شدند. دختر خانم همین طور که با آن پسر پرستار صحبت می کرد، رفت سراغ سرم من و مشغول بررسی شد. آقا پسر هم پرونده مرا نگاه کرد تا ببیند چه دارویی و در چه ساعتی باید داخل سرم تزریق شود. آنها به ظاهر کار و وظیفه خودشان را انجام میدادند. اما به محض اینکه به این دو نفر خیره شدم، وحشت سراپای وجودم را گرفت! من نه تنها باطن افکار آنها، بلکه نتایج فکر و عمل آنها را به خوبی می دیدم! من حتی اسم و مشخصات و محل تولد و پدر و مادرشان را به اسم میدانستم! این دختر خانم تلاش می کرد دل این پسر را به خود جذب کند، در حالی که قبلا با پنج پسر دیگر رابطه داشت! من حتی می توانستم بفهمم که چه کسانی قبلا با او دوست بودند. این پسر هم با چندین دختر دیگر ارتباط داشت و به بسیاری از آنها قول ازدواج داده بود. او تلاش می کرد تا این دختر را هم برای مقاصد شهوانی، با خود همراه کند. حتی میدیدم که وقتی ساکت می شدند، فکر می کردند که الان چه بگوییم!؟ دختر فکر می کرد چه تیکه ای بیندازم و او چه جوابی به من خواهد داد و... من می دیدم که شیاطین بین آنها قرار گرفته و همین طور آنها را به ادامه این گفتگو تحریک می کنند؟ وقتی یک ظرف آتش قرار داشته باشد و یک لیوان بنزین در آن بریزیم، این آتش شعله ور می شود. من دقیق همین را میدیدم. در بین این دو پرستار، آتشی ایجاد شده بود که هر کلامی که گفته می شد، مانند یک لیوان بنزین عمل می کرد؟ برایم عجیب بود که همان زمان، گوشی تلفن این دختر خانم زنگ خورد. من حتی می فهمیدم که چه کسی پشت خط است و چه می گوید و چه نیتی دارد؟ شخص پشت خط، یکی از دوست پسرهای قدیم این خانم بود. کمی با او صحبت کرد و دختر خانم سريع خداحافظی کرد تا در راهرو به این جوان پرستار برسد. از طرفی می دیدم که گرفتاری آنها به همین مسئله و ارتباط ختم نمی شود. این خانم پرستار، بعد از اینکه کمی با آن جوان در راهرو صحبت کرد، به اتاق مجاور رفت. یک پیرمرد بیهوش روی تخت خوابیده بود. این خانم عجله داشت که زودتر سرم را قطع کند و به سراغ همان پسر برود. چنان با سرعت، سوزن سرم را از دست پیرمرد درآورد و چسب روی دست را کند، که از دست این پیرمرد خون جاری شد. او یک چسب دیگر روی زخم زد و با خودش گفت: اینکه بیهوش است و چیزی نمی فهمد. بعد هم سریع بیرون رفت.
من اذیت شدنهای آن پیرمرد را مشاهده کردم. دیدم که این پیرمرد، خانم پرستار را نفرین کرد. تمام اینها حق الناس هایی بود که باید یک روزی جواب داده می شد و متأسفانه کسانی که دستورات خداوند برایشان اهمیتی ندارد، به حق الناس هم بی تفاوت اند. من دیدم که مادر و پدر این دختر جوان خیلی برایش دعا می کردند، اما بیشترین چیزی که عاقبت این دختر را تباه کرد، مسئله حق الناس بود. جالب بود که تا پایان عمر هر دوی آنها را دیدم! دیدم که هر کدام آنها با چه کسی ازدواج کرد.
اما مشاهده کردم که هیچ کدام در زندگی شخصی و مشترک آینده خود، روی آرامش نخواهند دید و زندگی مشترک آینده آنها با همسرانشان گرفتار همین ارتباطهای حرام دوران جوانی خواهد شد و به سرانجام نمی رسد؟ بعدها به یکی از دوستانم گفتم: بیمارستان، یکی از محل های معراج ارواح انسان هاست. به ما گفته اند در هنگام جان دادن محتضر، دور او را خلوت کنید. گفته اند افراد بی نماز یا نجس، بالای سر محتضر نباشند. صدای حرام شنیده نشود. سوره یاسین یا برخی ادعیه برای محتضر خوانده شود تا ملائک به سوی او بیایند. که متأسفانه این موارد در بیمارستانها رعایت نمی شود. برعکس بارها دیده ایم که صدای حرام، نگاه حرام، بدحجابی و بی دینی در این مراکز رواج دارد. اینها در لحظه مرگ انسان اثر منفی دارد و نمی گذارد انسان، لحظات آخر را در آرامش و با یاد خداوند سپری کند. و چه وضعی دارند کسانی که در حین گناه و در محل گناه آلود از دنیا می روند؟ نه فرصت توبه ای و نه کسی که آنها را به یاد خدا بیندازد. حتی فرشتگان الهی هم برای کمک به او نمی توانند به محل گناه وارد شوند.
در همین جا باید بگویم که شهدا عجب معراج زیبایی داشتند و دارند. هریک سر بر زانوی آقا اباعبدالله (علیه السلام) نهاده و با استقبال رفقای شهیدشان به زیبایی این دنیا را ترک می کنند. به یاد پیرغلامان آقا اباعبدالله (علیه السلام) افتادم که لحظات آخر را با سلام بر ارباب سپری کرده و به دیدار مولایشان می روند. آری لحظات آخر زندگی انسان بسیار مهم است.
@montazar_59
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۱۳ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ آن دو پرستار هربار که روح از بدنم خارج می شد، با حقایق بیش
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۱۴
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
قهقهه شیطانی ۱
📌 چهارمین شبی که در بیمارستان بودم، با اتفاق عجیبی همراه بود. در زمان بیداری و هوشیاری، چنان دردی در سرم احساس می کردم که قابل تحمل نبود. دوست داشتم هرچه سریع تر به خواب رفته یا بیهوش شوم.
📌 هرشب از بدنم جدا می شدم و ماجرایی نزدیک به مرگ را تجربه می کردم. کاملا متوجه بودم که این اتفاقات با خواب و رؤیا متفاوت است. در عالم خواب، فضا با آنچه من تجربه می کردم متفاوت بود. من در بیمارستان خواب هم میدیدم و بعضا به خاطر دردهای شدید از خواب می پریدم، اما بحث خواب، هیچ ربطی به این تجربه ها نداشت. زمانی هم که به بدنم می آمدم، بدون اینکه چشم باز کنم می دانستم چه کسی و از چه زمانی بالای سرم بوده. برای اینکه این ماجراها فراموش نشود، بارها برای شخص همراه خودم کامل توضیح می دادم که در این مدت به کجا رفتم و چه اتفاقاتی برایم افتاده تا او هم بنویسد.
📌 هرچند باور این مطالب برای آنها بسیار سخت بود، اما این قدر نشانه های دقیق بیان می شد که باور می کردند. مثلا یک بار شاهد بودم که دکتر بخش، به فرد همراه من، در بیرون از اتاق گفت: اگر ۲۴ ساعت دیرتر به بیمارستان آمده بود، مننژیت او را کشته بود. هرچند حالا هم وضعیت خیلی خوبی ندارد. من شاهد این مکالمه بودم. وقتی به هوش آمدم همین مطلب را به فرد همراهم گفتم. او با تعجب گفت: من بیرون اتاق بودم، تو چطور متوجه صحبت دکتر شدی؟!
📌 اما در آن شب، وقتی روح از بدنم خارج شد و به فضای بالای بیمارستان آمدم، متوجه شدم صدای خنده و قهقههای وحشتناک و نفرت انگیز به گوش می رسد؟
📌 به دنبال منبع صدا رفتم. دوست داشتم آن صدا را خفه کنم. در آسمان تهران کمی به این طرف و آن طرف رفتم. یک اتوبان بزرگ زیر پایم بود. چیز عجیبی دیدم. پایین آمدم تا با دقت بیشتری نگاه کنم. باز هم توضیح بدهم که پایین آمدن من زمان نمی خواست. اراده می کردم انجام می شد. این اتوبان شبیه بزرگراه امام علی (علیه السلام) بود که در گودی قرار داشت. یک طرفه بود و تقریبا هشت ردیف خودرو به سمت پایین شهر حرکت می کردند. نکته عجیب برای من این بود که تمام اتوبان، تا سقف ماشین ها در کثافت و فاضلاب فرو رفته بود!!
📌 من نگاهی به خودروها کردم و دیدم تمام آنها پر از سرنشین هستند و از اینکه در این منجلاب قرار دارند، هیچ شکایتی ندارند! حتی داخل خودروها پر از کثافت بود، اما هیچ کس ناراحت نبود! با خودم گفتم چرا تلاش نمی کنند که از این شرایط بیرون بیایند؟ مگر نمی بینند که چقدر آلوده شده اند؟!
📌 حتی پایین تر رفتم تا به خودروها کمک کنم، اما هیچ کس کمکی نخواست. همه در مسیر آلودگی بودند و به این شرایط راضی بودند؟
📌 در راستای همین اتوبان و چسبیده به آن، کنارگذری با ارتفاع بالاتر وجود داشت که خودروهای آن بدون آلودگی و تمیز بودند. آنها هم به همان جهت خودروهای پایین اتوبان حرکت می کردند. این مسیر کندرو، ورودی و خروجی به اتوبان اصلی داشت و در هر ورودی و خروجی، تعدادی خودرو از پایین (قسمت فاضلاب) به بالا می آمدند و از فاضلاب خارج شده و تمیز می شدند و از قسمتی دیگر، چندین خودروی پاک، وارد فاضلاب شده و در منجلاب فرو می رفتند!
📌 هنوز آن خنده های وحشتناک به گوش می رسید. از مسیر همین بزرگراه و برخلاف جهت خودروها حرکت کردم. هرچه جلو می رفتم صدا بیشتر میشد؟
📌 در بالای شهر و ابتدای این بزرگراه مشاهده کردم که یک لوله بسیار قطور قرار دارد و...
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
هدایت شده از 💗زندگی بانوی بهشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آسیب های رابطه دوستانه پیش از ازدواج
⚠️ #ببینید | «پرسش هایی پیرامون عفاف»
⁉️ چه اشکالی دارد من با دختری دوست باشم؟
⁉️ چه اشکالی دارد دختری با پسری رابطه دوستانه داشته باشد؟
⁉️ اصلا عشق یعنی چه؟
⁉️ بعد از پایان دادن به یک رابطه دوستی، چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟
🎙 حجتالاسلام دکتر #فرج_الله_هدایت_نیا عضو هیأت علمی گروه فقه و حقوق پژوهشگاه به این سوالات پاسخ می دهد....
💠 با ما همراه باشید...
✦✧✦✧✦✧
🔴#هوس_آنلاین
✦✧
⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772 .
زندگی از غسالخونه تا برزخ
#سفر_پرماجرا ۱۳ هر قدر، به رابطه خودت با خدا، بیشتر رسیدگی کنی؛ هراس لحظه ی انتقال، کمتر ت
CQACAgQAAxkBAAF58tRjGAwny_Fl_vJr1Wu1GGrRNFZqvgAC0AIAAgVXWFPo78cn4wt1yykE.mp3
7.05M
#سفر_پرماجرا ۱۴
کسی که خود را حقیقتاً شناخت
لااله الّا اللّه را می فهمد؛
و... عاشق می شود!
دلی که عاشـق شد؛
از ملاقات معشوق نمی هَـراسد!
#استاد_شجاعی 🎤
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
😔 میگن بدترین گناه ها گناهیہ که لذتش زودگذر باشه و عذابش طولانے مدت
💥مثل شوخے وارتباط با نامحرم💥
🙁واقعا یه شوخے با نامحرم مگه چقدر لذت داره؟؟
😒 که بخواےبه خاطر هریہکلمہش هزارسال عذابشے😨
🙄 اونم نہ هزار سالِ دنیایـے بلکه ۱۰۰۰ اخرت که هرروزش هزارسال دنیاییه😱
👈 شاید الان داری بہ این فکر میکنے کہ اگہ اینجوری باشہ که کارمون خیلی زاره😭😭
⚡ اما نگران نباش
💫 هنوز دیر نشده
چون توزنده ای ودارینفسمیکشی ومیتونی توبه کنی😊
👈 همین الان توبه کن،همین الان هرچی گروه مختلط هست لفت بدهرفیق
چون هیچکس از چند ثانیه بعد خودش خبر نداره ...
✔️یادتباشه مرگـ☠ــ از سایہی انسانبهش نزدیکتره🚶♂
#رهایی_از_روابط_حرام
#توبه
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
💥قبول دارید ما آدما موجودات عجیب و غریبی هستیم؟!
🔸 وقتی گناه میکنیم خیال میکنیم صرفا یه کاری کردیم که خدا ناراحت شده!
حواسمون نیست که چه بلایی سر خودمون آوردیم😕💔
باور کن اگه همون لحظه باطن اون گناه و بلایی که با انجام دادنش سر خودمون میاریم رو بهمون نشون بدن...باورکن
تنمون میلرزه و دیگه تا ابد حتی فکرشم نمیکنیم
میدونی مشکل بعضیا چیه؟
اینکه فقط به شیرینی کوتاه مدت گناه نگاه میکنن
خنده دارهبخدا،باور کنخیلیبچگانس اینجوریفکرکردن
ادم یه درصدم نباید به اون لذت مسخره ی کوتاهش فکر کنه....ادم عاقل پیش خودش میگه: لذتش که زود تموم میشه ولی اون باطن ترسناکی که بخاطرش به وجود میاد هیچوقت تموم نمیشه و اون دنیا توی قبر هزاران سال عذابم میده و اذیتم میکنه
مگه دیونم بخاطر یه لذت کوتاه مدت هیولایی بوجود بیارم که اون دنیا دیگه ول کنم نیست😩
اصلا گور بابای همچین لذتی😖
باور کن ادم اگه یکم بهش فکر کنه ازش فراری🏃🏼♂ میشه و نصفشم کنن عمرا سمت همچین گناهایی نمیره
پس هروقت فکر گناه اومد
به عواقب و اتیشی که با انجام دادنش در انتظارته فکر کن تا هوای نفست بترسه و خفه بشه🤐🔥❌
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ😍
شوخی گرفتی گناه و توبه رو؟؟؟
باز هم دستت رو بریدی؟؟؟
🤔🤔🤔🙄
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
01_movajehe_jomhoori_eslami_ba_hejab_aminikhaah.ir.mp3
8.48M
🔈#مواجهه_جمهوری_اسلامی_با_حجاب
* تعریف حجاب با کارکرد تمدنی
* شاخصه تمدن جاهلی
* نماد هویتی ما، مقابله با تَبَرُّج
* وظیفه ما نسبت به حجاب
* خیانت بزرگ رضا خان
* فرمایش امام نسبت به حجاب در دوره پهلوی
* اولین حکم حکومتی امام خمینی
* وزرات اسلامی باید اینگونه باشد
* راهپیمایی معروف هفده اسفند در واکنش به بدحجابی
* تصویب قانون حجاب و مبارزه با بدحجابی
* مردم به کدام جمهوری اسلامی رای دادند
* سوال نه پاسخ، هجوم نه دفاع
* دیکتاتور واقعی
* مواضع تند امام در مورد بدحجابی
* شان امام خمینی، صیانت از تعریف انسان
* دوگانه های کاذب
* رویکرد امام خمینی در برابر غرب نسبت به حجاب اجباری
* ادبیات گفتمان جهانی امام
* وظیفه مردم وحکومت در برابر بد حجابی
* از روز اول، مساله حجاب جدی بود
* وزرات خانه اسلامی باید اینگونه باشد
* ریشه اشاعه بد حجابی
* چه شد که به این روز افتادیم
* این وضعیت حجاب ربطی به وضعیت اقتصادی ندارد
* خوانش دیگری ازبی حجابی با پوشش توسعه و تمدن
* عامل بسیار جدی و مخفی بد حجابی
* تجدد وتوسعه زیر پوستی در دانشگاه آزاد
* نقش شخصیت های گِره در توسعه بدحجابی
* چهار پلن برای پیشبرد بی حجابی
* ماجرای آزادی های یواشکی
* آخرین هشتکی که ترند شد
* استفاده از ظرفیت سلبریتی ها، ضربه دیگر دشمن
* ادبیات دینی مبانی غرب برای پیشبرد اهداف دشمن
* فیلم های هدف دار و جهت دار در راستای بی حجابی
* آسیب های شبکه جِم
* تفکری که مانند خوره به جان زنان ما افتاد
⏰مدت زمان:٢۰:٥٨
#حجاب
#توسعه
#تمدن
#هویت
#حکومت
🔔@Aminikhaah_Media
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۱۴ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ قهقهه شیطانی ۱ 📌 چهارمین شبی که در بیمارستان بودم، با اتفاق
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۱۵
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
قهقهه شیطانی ۲
📌 در بالای شهر و ابتدای این بزرگراه مشاهده کردم که یک لوله بسیار قطور قرار دارد و فاضلاب را به داخل این بزرگراه می ریزد!
📌 یکباره دیدم که شیطان، با چهره ای بسیار زشت، با لباس هایی سیاه، مانند یک پیرزن در کنار این لوله قرار دارد و
خنده های مستانه سر میدهد؟ بعد باتعجب دیدم که در اطراف شیطان، صدها شیطانک که شبیه جنین انسان اما با بالهای کوچک بودند، حلقه زده و با او خوشحالی می کردند.
📌 شیطان با خوشحالی پایین بزرگراه را نشان می داد و خوشحال بود که بیشتر مردم در این کثافات و فاضلاب غرق هستند. شیطانک ها مانند مگس هایی که گرد کثافت حلقه می زنند، با خوشحالی در کنار شیطان می چرخیدند. آنها ظرفهایی مملو از فاضلاب را به شیطان می دادند تا او بر سر مردم بریزد. با خودم گفتم به شیطان حمله کنم، اما دیدم حریفش نمیشوم.
📌 به خاطر نفرت از صدای شیطان، سریع از آنجا دور شدم. سرم را به اطراف چرخاندم. آپارتمان ها و ساختمان های اطراف بزرگراه را نگاه کردم. از در و پنجره بیشتر این آپارتمانها، کثافت و نجاست و چیزی شبیه همان فاضلاب ها بیرون می زد که در اتوبان بود!
📌 بالاتر آمدم و داخل برخی واحدهای آپارتمانی را نگاه کردم. دیدم که مردم، خانوادگی جلوی تلویزیون نشسته و مشغول تماشا هستند، اما تمام منزلشان را نجاست و فاضلاب پر کرده. عجیب اینکه اینها هم به این شرایط راضی بودند و شکایتی نداشتند! خدای من چه می بینم!؟ اینجا همین تهرانی است که من در آن زندگی می کنم؟!
📌 کمی که با دقت نگاه کردم، دیدم در بین طبقات ساختمانی، واحدهایی وجود دارند که گل های محمدی از در و دیوار آنها آویزان است؟ نه تنها از کثافات خبری نیست، بلکه بوی عطر و نور درخشان این خانه ها، فضا را پر کرده است، اما تعداد این واحدهای نورانی در مقابل واحدهای تاریک و آلوده کمی کمتر بود. من دیدم که آن خودروهای تمیز، به همین منازل نورانی وارد می شدند.
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهدا گل🌹 به پلیس های مهربان
🥰توسط کودک 5 ساله🥰
مشهد مقدس/خیابان کشاورز
🇮🇷30شهریور 1401🇮🇷
#اهداگل به مدافعان امنیت
👌👌دیدن این کلیپ رو از دست ندید👌👌
#اربعین
#امام_حسین
#پای_انقلاب_ایستاده_ایم
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅❅📀🖥📀❅┅┅
@BaSELEBRTY
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور مردم مشهد برای خاتمه دادن به اغتشاشات.
نهمدی Updating 🇮🇷✌!
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅❅📀🖥📀❅┅┅
@BaSELEBRTY
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
⚠️بسیجی رگ غیرت داده تا حجاب از سر زن ها نکشن..
خناس ها زهی خیال باطل دارند
تصویر #شهید_خلیلی
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅❅📀🖥📀❅┅┅
@BaSELEBRTY
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازیگر گاندو که تجربه زندگی آمریکا دارد تحلیل گشت ارشاد را ارائه میده👌
قوانینی که به میل و دلخواه مان است دیگران ملزم باشند برای ما انجام دهند، قوانینی که ما میل نداریم، خودمان انجام ندهیم ... از فردا ، مردهای مسلمان بریزند در خیابان ، نه به مهریه اجباری، نه به نفقه دادن اجباری! بگویند زحمت دارد ، نفقه دادن ، ما زحمت بکشیم که زن و بچه بخورند!!! خودشان همه بروند زحمت بکشند !!!چرا ما سختی بکشیم
پ.ن
بازیگری میتونه تجربه زندگی در غرب رو داشته باشه و اینقدر توجیه باشه و منطقی تحلیل کنه
بازیگری هم میتونه تا شمال رفته باشه و به شلختگی تحلیل کنه سر تا پای نظامشو بشوره
میزان عقل و شعور انسانهاست
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅❅📀🖥📀❅┅┅
@BaSELEBRTY
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
🔴 #فوری 🔥#داغ
🎥 ادامه #اعتراضات و درگیریهای #شب_گذشته در سراسر کشور...
#پوشش_بدون_سانسور
🎞 ویدیو و تصاویر دلخراش درگیری های سراسر کشور را در لینک زیر ببینید😰😰 👇
http://eitaa.com/joinchat/2748579840Caf7782c2b3
http://eitaa.com/joinchat/2748579840Caf7782c2b3
چرا رهبری از اغتشاشات چیزی نگفت👆
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۱۵ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ قهقهه شیطانی ۲ 📌 در بالای شهر و ابتدای این بزرگراه مشاهده کر
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۱۶
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
منبع نور
⚡️ نفرت من از آن صدای شیطانی وحشتناک آنقدر زیاد بود که دائم از مرکز صدا فاصله گرفته و در حال دور شدن از زمین بودم. اما خانه هایی که شیطانی نبود و گل های محمدی داشتند، بوی عطر این خانه ها تا آسمان ها هم می آمد؟
⚡️ من تصمیم گرفتم بالاتر بروم. تهران مانند یک آسمان پر ستاره زیر پایم بود. خانه های نورانی را دیدم که میدرخشیدند. بالاتر رفتم. ایران را به همین وضعیت دیدم. برخی شهرها نورانیت بیشتری داشتند و برخی کمتر.
⚡️ از طرفی این خانه ها و واحدهای نورانی با رشته هایی از نور به هم متصل بودند. واحدهای آلوده هم با رشته های ظلمانی و سیاه به یکدیگر اتصال داشتند.
حتی مغازه ها و فروشگاه ها نیز ظلمانی و نورانی بودند.
⚡️ بالاتر رفتم. كل زمین را مانند یک آسمان پر ستاره میدیدم. اما اگر تمام زمین مثل ستاره بود، یک نقطه و یک شهر مانند ماه میدرخشید! شاید بگویم مانند خورشید بود. چون نور خیره کننده ای داشت. سریع به آن نقطه رفتم. در تصور اولیه خودم فکر کردم اینجا مکه باشد. اما وقتی به سمت آن نقطه رفتم، حس و حالم به کلی عوض شد. من دو گنبد طلایی را دیدم!
⚡️ کربلا منبع عظیم نور و پاکی بود که تمام نورها در تمام نقاط عالم به آن متصل بود. کربلا عامل نورانیت تمام زمین بود. تمام نقاط نورانی در شبکه ای عظیم به مرکزیت کربلای معلی با خطوطی نورانی به هم متصل بود و از آن طرف، تمام خانه های فاضلابی و نجس، مانند نقاط سیاه با یکدیگر در ارتباط بودند. اما این دو خطوط روشن و تاریک، مانند شریان های سرخرگ و سیاهرگ، در بدن انسان، در هم تنیده شده و به هم نزدیک بودند. حتی در یک جاهایی گویی به هم ارتباط داشته و به هم تبدیل می شوند. دقیقا مثل گردش خون در بدن!
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۱۶ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ منبع نور ⚡️ نفرت من از آن صدای شیطانی وحشتناک آنقدر زیاد بو
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۱۷
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
مرور زندگی
↪️ شب اول و در حضور حضرت عزرائیل و در زمانی که تمام زندگی ام را در لحظه ای از نظر گذراندم، مطالب بسیار زیادی که فراموش کرده بودم و یا اصلا به یاد نداشتم را مشاهده کردم.
↪️ من در بهار ۱۳۶۲ در روز نیمه شعبان در شیراز به دنیا آمدم. ما دو قلو بودیم، دو پسر که خانواده از شنیدن این خبر خیلی خوشحال بودند، به خصوص مادر بزرگم. خُب قدیمیها از شنیدن تولد پسر، آن هم دوقلو خیلی خوشحال میشدند. هنوز چند ماهی از تولد ما نگذشته بود که به مریضی سختی مبتلا شدیم. این بیماری به حدی ما را ضعیف کرد که حتی از خوردن شیر مادر عاجز بودیم. روز به روز به مرگ نزدیک تر می شدیم. مثل ماهی که تلذی می کند و آب می خواهد، دهان را باز می کردیم اما شیر مادر را نمی توانستیم بخوریم.
↪️ زنان همسایه که از سر دلسوزی و برای کمک به مادرم آمده بودند و متوجه وضع وخیم ما شده بودند، مادرم را از اتاق بیرون بردند تا جان دادن ما را نبیند.
↪️ من دیدم که مادرم گریه می کرد. فریاد میزد و امام زمان (عجلﷲفرجه) را صدا می زد. می گفت آقا، این بچه های من فدایی شما، اینها رو به من برگردان تا بزرگ شوند و به حکومت شما خدمت کنند.
↪️ من دیدم که به صورتی حیرت انگیز، حال من و برادرم خوب شد و آهسته آهسته بزرگ شدیم.
↪️ ریزترین اتفاقات زندگی را با جزئیات می دیدم. من دوران کودکی و دوران مدرسه را با تمام جزئیات به خوبی دیدم. وقتی به یکی از همکلاسی ها محبتی کرده بودم، مشاهده می کردم که چه برکاتی بر زندگی من نازل میشد.
↪️ دوران نوجوانی با یک مجموعه فرهنگی و مذهبی فوق العاده عالی در شیراز آشنا شدم. کلاسهای کانون رهپویان وصال و روحانی وارسته ای به نام حاج آقا انجوی نژاد، در رشد شخصیت دینی من تأثیر فراوانی داشت.
من و برادرانم، انقلاب و بسیج و اعتكاف و شهدا و معنویات را در بسیج مسجد الزهرای شیراز و همان کانون رهپویان وصال آموختیم. صدها مثل من در آن مجموعه ها رشد کردند و در مسیر صحیح قرار گرفتند.
↪️ من میدیدم، وقتی در جلسات فرهنگی و دینی حضور داشتم، انبوه ملائک در اطراف ما بودند و مقدرات ما را تغییر میدادند.
↪️ زمان هایی از عمر خودم را که برای هدایت بچه ها در مسجد و بسیج گذاشته بودم، همه را در نامه اعمالم دیدم. مشاهده کردم که به دعای خیر پدر و مادر این بچه ها، چه توفیقاتی به من داده شد و چه کسانی برای ما دعا می کردند.
↪️ یادم هست که چند هیئت برای جوانان و نوجوانان مسجد راه اندازی کردیم. نوجوان ها با خانواده در این هیئتها شرکت می کردند و زمینه تحول بسیاری از افراد ایجاد شد. چه ایامی بود. شب تا صبح و صبح تا شب، مشغول فعالیت های فرهنگی و انقلابی بودم.
↪️ تعداد زیادی از اراذل و اوباش که کسی به آنها توجهی نداشت را به روش های مختلف جذب بسیج کردم. همان افراد بعدها به انسانهای مؤمن و انقلابی تبدیل شدند که در زمینه کارهای امنیتی خیلی به من کمک کردند.
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
**واکنش های عجیب و پر سرو صدای بازیگران مشهور برای ماجرای اخیر** 🙄
همه واکنش های اهالی سینما در این کانال
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ😍
💥طرفدار اصلی بیحجابی کیه؟؟!
تو بی حجاب بچرخ تا من لذت ببرم😋
👤استاد رائفی پور•.
#حتماببینیدبچهها 👍
🚨#نشربدین
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#منبر😍
🌿تو ده دقیقه برا خدا وقت بزار
بعد ببین خدا چجوری برات وقت میزاره😍
👌حتما ببینید😊
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
زندگی از غسالخونه تا برزخ
#سفر_پرماجرا ۱۴ کسی که خود را حقیقتاً شناخت لااله الّا اللّه را می فهمد؛ و... عاشق می شو
CQACAgQAAxkBAAF58tZjGAwnF5uh4nA18NZfXda4l_05YgAC0QIAAgVXWFP6ApW5mUz6-SkE.mp3
7.12M
#سفر_پرماجرا ۱۵
دلی که در دنیا،
اِلهــه ای جز اللّــه نداشت؛
مورد احترام فرشته ی مَرگ است.
حضرت عزرائیل،
این عاشق را آرام کرده،
و به اهلِ آسمان، معرفی می نماید.
#استاد_شجاعی 🎤
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
خواهرم #حجاب تو چه دارد که دشمن این همه از آن می ترسد؟
کمی فکر کن !!
ببینید حمله توپخانه دشمن به کدام سمت است و کجا را بیشتر می کوبد؟
اعتقادات مارا هدف قرار داده و خط مقدم آن تویی!
خواهرم بدان! حجابت دیوار مقدسی بر گرد وجود با ارزشت کشیده که مانع از حراج گذاشتنش می شود و گرمای وجودت شعله مقدسی است که کانون #خانواده را حفظ می کند.
خانواده محیط مقدسی است که فرزندان را برای آینده این جامعه پرورش می دهد و حفظ آن با حجاب تو ای خواهرم کامل می شود.
خواهرم تو خط مقدم حمله دشمنی !
کافیست چادرت را محکم بچسبی همین!
چادرت ای ماه من، آغاز صبحی دیگر است
ابروانت زیر ابر روسری زیباتر است
سخت گیری نیست چادر؛ ابتدای راحتی ست
دخترم؛ این بهترین ارثیه ی یک مادر است.
رخت زیبای آسمانی راخواهرم
با غرور بر سر کن
نه خجالت بکش نه غمگین باش
چادرت ارزش است باور کن
#من_حیا_را_دوست_دارم
#غیرت_دینی
#جهاد_تبیین
"حسینی"
@twiita
#سخن_بزرگان
🔴 چرا برکت از عمرها رفته است؟
✍ قدیم در کوچه پس کوچه ها پیرمردها را می دیدیم که دولا دولا راه می رفتند.
البته الان دیگر کسی پیر نمی شود. برکت از عمرها رفته است. چون مردم به نماز اهمیت نمی دهند. عمرها برکت ندارد،در روایت آمده است که: کسی که به نماز اهمیت ندهد، به پانزده بلا مبتلا می شود: یکی از آن بلاها این است که برکت از
عمرش می رود.💔
📚 کتاب در محضر مجتهدی ج۲
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۱۷ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ مرور زندگی ↪️ شب اول و در حضور حضرت عزرائیل و در زمانی که تم
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۱۸
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
امتحان الهی
🔺 فراموش نمی کنم که همان ایام فعالیت در بسیج، چند بار توسط مسئولین مربوطه توبیخ شدم که چرا از افراد مسئله دار در بسیج استفاده می کنم! اما من به کار خودم يقين داشتم، لذا محکم و استوار ادامه دادم. حتی بعدها مسئولیت پایگاه ها را از من گرفتند و...
🔺 بسیاری از بسیجیها که بیکار بودند را در قالب یک شرکت خدماتی مشغول کار کردم. برق کاری، جوشکاری و خیلی از مهارت ها را به آنها یاد دادم و خودم در کنارشان بودم. بسیاری از آنها، فن و حرفه را یاد گرفتند و شغل مناسبی برای خودشان دست و پا کردند.
🔺 یادم نمی رود در همان ایام، اتفاقی افتاد که هیچ گاه از ذهن من پاک نمی شود. خدا امتحان سختی از من گرفت و بعد از آن، درهای رحمت الهی به گونه دیگری بر من باز شد!
🔺 ما مرکز خدمات ساختمانی داشتیم و با همان بچه های بسیج فعالیت میکردیم. یک نفر تماس گرفت و گفت: کولر منزل ما احتیاج به سرویس دارد. آن روز تعمیرکار کولر نبود. اما خودم این کار را بلد بودم، با یکی از بچه هایی که دوره کارآموزی را می گذراند به آن خانه رفتیم. کار سرویس کولر انجام شد و برگشتیم.
🔺 روز بعد خانمی تماس گرفت و گفت: دیروز کولر منزل مادرم را تعمیر کردید. اگر ممکن است امروز کولر منزل ما را سرویس نمایید. با یکی از رفقا به آدرسی که داده شده بود رفتیم، مشکل خاصی نداشت و خیلی سریع کار انجام شد. اما آن خانم جوان، اصرار داشت که کلید برق کولر را هم از داخل خانه سرویس کنیم. به دوستم گفتم: برو پایین، موتور را روشن کن، من الان میام. ياالله گفتم و وارد خانه شدم. ظاهرا کسی داخل خانه نبود. دیدم کلید کولر مشکل خاصی ندارد. یکی دو بار روشن و خاموش کردم و دیدم مشکلی نیست. گفتم: خانم این کلید سالمه، مشکلی نداره.
🔺 این خانم جوان تشکر کرد و یک لیوان شربت برایم آورد و نزدیک تر آمد. تا خواستم شربت را بگیرم یکباره دیدم که چادرش را انداخت، او یک لباس زیر پوشیده و شروع به عشوه کردن نمود و...
🔺 در دلم یک یازهرا (سلامﷲعلیها) گفتم و شربت را روی میز گذاشتم و سریع به بیرون از خانه رفتم. خدا میداند که به خاطر این ترک گناه حاضر و آماده، چه برکات و توفیقاتی نصیب من شد.
🔺 من در بررسی اعمالم دیدم که به خاطر این چشم پوشی از حرام، خداوند درجات و توفیقاتی در دنیا و آخرت نصیب من کرد که گفتنی نیست. اما اگر این وسوسه شیطانی را قبول می کردم، زندگی مشترک من که تازه آغاز کرده بودم دچار مشکلات بسیاری می شد.
🔺 امتحان مهم دیگری که برایم پیش آمد، زمانی بود که جلسات و هیئت های بسیج گسترش پیدا کرد. بنده در آنجا مسئولیت داشتم، هم زمان در ورزش های رزمی هم فعالیت می کردم و تیپ ظاهری من، به قول دوستان جذاب بود. اما خودم از این مطلب فراری بودم. همواره سعی می کردم لباسی بپوشم که جلب توجه نکند. من در ایام برگزاری هیئت، میدیدم که برخی دختران جوان، به اسم مشاوره یا سؤال و یا... می خواستند با من صحبت کنند؟ اما خدا توفیق داد و به ذهن من آورد که آنها را به یکی از خواهران فعال حوزوی که مشاور هم بود ارجاع دهم.
🔺 یکی دیگر از امتحان های الهی، زمانی بود که گرفتار پرونده های امنیتی می شدم. پیشنهادهای بی شرمانه ای می شد تا ما از برخی موارد امنیتی چشم پوشی کنیم، اما هرگز دنبال این مسائل نرفتم. من از نوجوانی آموخته بودم که حریم محرم و نامحرم را به خوبی رعایت کنم. با نامحرم در جای خلوت قرار نگیرم و... می ترسیدم گرفتار وسوسه های شیطانی شوم.
🔺 خداوند در آن لحظات، به من نشان داد که در زمان وقوع امتحانات الهی، شیاطین با تمام توان و تمام یاران جنی و انسی خود به میدان می آیند و تلاش می کنند تا انسان از امتحانات الهی مردود شود.
🔺 فقط تقوای الهی و توسل به اهل بیت(علیهم السلام) در این شرایط می تواند به داد انسان برسد. من یقین داشتم که خداوند در مواقع خطر و آلودگی دست کسانی که به خداوند توکل کنند را خواهد گرفت و اجازه نمیدهد گمراه شوند.
🔺 من دیدم کسانی می خواستند مرا بی آبرو کنند، اما خداوند متعال بود که هر بار مرا نجات میداد.
حتی برخی از این دختران جوان، از سوی برخی افراد آمده بودند تا مرا امتحان کنند و این خدا بود که همواره پشت و پناهم بود.
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59