eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
19.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
03_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
29.6M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه سوم * آثار رفت و آمد به قبرستان * برزخ ملحق به دنیاست! * قبر هر کسی به نوعی جسم اوست. * خدای‌واقعی!! * تفاوت نگاه‌ها به فراماده * تفاوت NDE با خواب و توهم * شرط ایمان از منظر علامه طباطبایی * لحظه مرگ چه کسی را می‌بینیم؟ * دریچه رزق 📅98/08/17 مدت زمان ١:١۵:٢٩ ❗️برای دریافت مجموع جلسات سه دقیقه در قیامت، از طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://aminikhaah.ir/?p=508 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
آیا اتفاق افتاده که با دیدن مرده ای گریه کرده باشید؟ بله زیاد اتفاق می افتاد، غسل فوت شدگان زلزله سا
دیدن مرده ترس دارد؟ آیا شده کسی از دیدن جنازه اقوامش بترسد؟ بستگی به شخص دارد. یکی از همکارانم از دیدن متوفی می ترسید و هیچ وقت تنهایی در غسالخانه نمی ماند و بعضی از شب ها  زمانی که در اتاق کناری غسالخانه می خوابیدیم با کوچکترین صدایی از خواب می پرید و شروع به سر و صدا می کرد و رنگ به رخسارش نمی ماند. بعضی از اقوام متوفیان هم زمانی که مرده را تحویل می دادند از ترس سریع غسالخانه را ترک می کردند و گاهی اوقات به خاطر شرایط جسمی متوفی به خاطر تصادفات شدید از دیدنش وحشت داشتند. شبی دو پسر جوان به دنبال من آمدند و از من خواستند که سر بالین مادرشان که رو به موت بود حاضر شوم و دعا و قرآن بخوانم، بعد از این که چند ساعت بر بالین مادرشان بودم او فوت کرد. زمانی که از آن ها خواستم تا صبح صبر کنند تا کارهای قانونی دفن و کفن مادرشان انجام شود از من خواستند که جنازه مادرشان را تا صبح بیرون از خانه بگذارم چون از میت وحشت داشتند، من با شنیدن این حرف ها با ناراحتی محل را ترک کردم. http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
دیدن مرده ترس دارد؟ آیا شده کسی از دیدن جنازه اقوامش بترسد؟ بستگی به شخص دارد. یکی از همکارانم از دی
آیا اتفاق افتاده که کسی از دست شما چیزی نخورد؟ بله روزی بعد از غسل چند میت، زمان استراحت با همکارانم مشغول خوردن چای بودیم و چند نفر از همراهان متوفیان هم آن جا بودند. وقتی به آن ها چای تعارف کردم با حالت خیلی بدی به من نگاه کردند و گفتند: چای شما آلوده است و از دست تان چیزی نمی گیریم. آیا شده که خواب مرده ها را ببینید؟ بله بارها خواب می دیدم که در حال غسل دادن مرده ها هستم و با آنها حرف می زنم.  الان هم که بازنشسته شده ام دست از غسالی بر نداشته ام و مرده های بعضی از روستاها را غسل می دهم و کفن میکنم. http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
#چالش_امروز تا حالا با مرده شور یا غسالی ارتباط داشتید؟ چه حسی داشتید وقتی فهمیدید غسال هست؟ جوابا
سلام بنده خدایی میگفت یه خانوم مرده شور مهمونشون بود اما دست به هر خوراکی میزد از اخر ریختن دور 😔 این خیلی بی انصافیه این خیلی دور از انسانیته این خیلی زشته.مگه ما مسلمون نیستیم؟ خدا گفته فقط تقواتون باعث برتری یک گروه به گروه دیگه میشه ایا ما میتونیم شغل افرادو باعث برتری گروهی به گروه دیگه بدونیم؟ به خودمون بیاییم کمی با این رفتارهای جاهلیت دل نشکونیم😭 ا اون موقعی که شما خانوم محترم که خوراکی هایی رو که اون خانوم غسال محترم دست زده ریختی دور به این فکر میکردی وقتی مردی مامانت ازت فرار میکنه دست بهت نمیزنه اونموقع این خانوم میشه همه کارت جای همه بهت محبت میکنه تمیزت میکنه غسل اخرتو انجام میده که پاک از این دنیا بری بازم در مقابلش اینقدر ظلم میکنی؟
زندگی از غسالخونه تا برزخ
#چالش_امروز تا حالا با مرده شور یا غسالی ارتباط داشتید؟ چه حسی داشتید وقتی فهمیدید غسال هست؟ جوابا
سلام برعکس همه من یه جا با دوستی خیلی صمیمی شدم بعد صحبت رسید به مرده و مرده شوری یهو گفت عمه م مرده شور هستن منم با اشتیاق گفتم بهشون بگید بیان باهم حرف بزنیم اومدن کلی سوال پیچشون کردیم با اشتیاق جواب میدادن ما هم خیلی لذت بردیم من برعکس بقییه علاقه و علقه عجیبی به این شغل و کسانی که تطهیر میکنند دارم و بسیار دوستشون دارم چه کسی که افتخاری این کارو میکنه چه کسی که بعنوان شغل اینکارو میکنه.خیلی شغله خاص و عجیب و رازالودی هست اون افرادی که وارد این شغل میشن بعد سالها که میگذره روی خودشون هم اثر میذاره
سلام بنده بچه روستا هستم چند سال قبل که قطار تصارف کرد همه اون مرده ها رو اوردن تو روستای ما غسل دادن و تطهیر کردن بعد بردن شهر خودشون من یادمه با ترس میرفتیم اطراف غسالخونه اما تو روستا یک حریمی قائل هستن میگن مردم عادی نباید بیان نگاه کنن اینه که به ما زیاد اجازه نمیدادن نگاه کنیم اما از پیر زن ها که میپرسیدیم داشتن میشستن میگفتن خیلی اوضاعشون بده و داغون شدن در حد تعریف هم ما طاقتشو نداشتیم اونموقع فهمیدم هر کسی نمیتونه غسالی کنه به روحیه بالایی نیاز داره فکر کن ادم کله بچه ش میشکنه پاره میشه دل نداری نگاه کنی بعد چطور میخوای جنازه ای که له و لورده شده رو جمع و جور کنی تطهیرش کنی واقعا سخته کار هر کسی نیست افراد غسال واقعا محترمن و قابل تقدیر باید خیلی احترام بذاریم بهشون بجای تحقیر به امید بالا رفتن فرهنگ جامعه و احترام به این قشر بزرگ و عزیز🙏🙏🙏🙏🙏🙏
چرا مرده ما را زنده کردید؟😳 ضیایی از دیگر کارکنان بهشت زهرا است که خاطره ای مشابه با ناصر برجسته دارد و می گوید: روزی به من اطلاع دادند یکی از امواتی را که برای کارهای شستشو و دفن آورده بودند نفس می کشد و احتمالا زنده است. بلافاصله دستور دادم با همان ماشینی که جسد را آورده بود به نزدیک ترین بیمارستان اعزام شود. چندی بعد از مسئولان بیمارستان جویای حال او شدم که گفتند خوب شده است. خدا را شکر کردم اما در همین حین از دفترم اطلاع دادند که خانواده آن فرد در اتاق منتظر دیدن من هستند.   خودم را به مرد میانسالی که به دیدارم آمده بود معرفی کردم ولی او با عصبانیت گفت: چه سلامی؟ چه علیکی؟ چکار کردید؟ ما کلی تدارک دیده بودیم و کارهایمان را انجام داده ایم،چرا باید مرده ما زنده شود؟ من نمی دانستم چه باید بگویم. صبر کردم تا ناراحتی آنها تمام شود تا اینکه دوباره از دفترم تماس گرفتند و گفتند آن بنده خدا در بیمارستان فوت کرد. من هم بلافاصله گفتم حالا تبریک عرض می کنم http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
تابه‌حال شده که بالای سر مرده‌ای گریه کنید؟ پس چی! خیلی پیش آمده. مرده‌های سوزناک را که می‌آوردند، می‌نشستم بالای سرشان و گریه می‌کردم.   مرده‌های سوزناک؟! بله. یعنی عروس‌ها. یعنی تصادفی‌ها و گازگرفتگی‌ها. این‌ها را که می‌دیدم می‌نشستم بالای سرشان و زارزار گریه می‌کردم مصاحبه با غسال مشهدی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
🟢 ♦️مرگ‌های ناگهانی در کنار مصائب جمعی و گروهی بلایای شخصی و فردی وجود دارد که نه قابل پیش بینی است و نه قابل پیش گیری بی خبر و به طور ناگهانی می‌آید و برق آسا به زندگی خاتمه می‌دهد در روزگار گذشته این قبیل وقایع بسیار روی داده که بعضی از آن‌ها در تاریخ ثبت گردیده و برخی به دست فراموشی سپرده شده است در اینجا یک مورد از حوادث فردی ذکر می‌شود. یعقوب بن داود وزیر مقتدر و نافذ الکلمه مهدی عباسی بود برادری داشت به نام عمر بن داود که او نیز به اعتبار برادرش مورد توجه مردم بود. روزی عمر تصمیم گرفت با جمعی از دوستان و بستگان خود به گردش بروند وسایل آسایش فراهم آمد و مقدار لازم، خوراک و میوه های گوناگون آماده شد. اما در آن روز به طور ناگهانی عمر در گذشت و همه بستگان به شگفت آمدند. علت مرگ این بود که سبدی از انگور نزد وی بروند، او دو حبه از خوشه ای برگرفت و به دهان افکند بدون اینکه بر حبه‌ها دندان بزند و پوستشان را بشکافد، به پایین فرستاد، اما حبه‌ها در گلو ماندند نه فرو رفتند و نه بیرون آمدند تا نفس عمر قطع شد و از دنیا رفت. فاعتبروا یا اولی الابصار 📚شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق 132:3 به نقل از کتاب الوزرا، ترجمه طباطبایی 202 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺میلاد با سعادت نهمین امام شیعیان امام محمد تقی جوادالائمه (علیه السلام) تبریک و تهنیت باد.🌺 .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak