eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
19.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
یه مورد داشتیم دیروز ، خانم جوان ، لیلا میخواست غسلش بده ، دید ناخن های دستش کاشت شده ، ناخن های پاهاش هم لاک زده از اون لاک هایی که با پد و استون و اینا پاک نمیشه ، یجورایی دائمی بود و دست کمی از ناخن کاشت نداشت، نمیشد کاریش کرد ، غسل و تیمم دادیم بهش ، و رفت سردخونه ، امروز اومدن واسه خاکسپاری ، یه خانمی زودتر از همه اومده بود چند دقیقه پیش ما وایساد ، گفت ناخن هاشو چیکار کردین؟ گفتیم هیچی ، سرجاشون هستن ، حیفه اینهمه بنده خدا خرج کرده ، ما بهش دست نزدیم که قشنگ باشه گفت واقعا هنوز ناخناش سرجاشه؟ گفتیم آره از ما دلگیر شد ، گفتیم خانم عزیز ، ما نمیتونستیم ناخن ها رو برطرف کنیم ، این کار تخصص ناخن کاره گفت الان اشکال داره ناخن هاش تمیز نکردید؟ گفتیم معلومه که اشکال داره ، ما وظیفمون رو انجام دادیم ، ولی غسل میت شما باطله ، چون مانعی که روی بدنش بوده رو خودش ایجاد کرده و میتونسته برطرفش کنه و نکرده بعد اومد تعریف کرد گفت دیروز رفتیم خونشون واسه عرض تسلیت ، دیدم کل خانواده ناخن کاشت دارن ، هنوز این میت که خوبه ، یکی دو نفر ناخن کاشته بودن به چه بلندی، بخودم گفتم آخه نماز و غسلت هیچی، چجوری طهارت میگیری، چجوری غذا میخوری؟ گفتم مشکل ما آدما اینه که فکر میکنیم مرگ واسه ما نیست ، یا تا زمانی که جوان هستیم مرگ به سراغمون نمیاد ، توبه کردن و کار خوب کردن رو گذاشتیم واسه زمان پیری، نمیدونیم اون روز میرسه اصلا یا نه، نمیدونیم اگه هم پیر بشیم دیگه طاقت انجام واجباتمون رو داریم یا نه ، مرگ رو باور نکردیم هنوز ، کاش میدیدیم و عبرت میگرفتیم خانمه میگفت که این میت یک هفته اس فوت شده و تو سردخونه بیمارستان بوده ، چون مادرش خارج از کشور بوده منتظر شدن مادرش بیاد ، چند دقیقه بعد همه خانواده اومدن ، از حجاب که نگم براتون ، همونجوری که اون خانم گفته بود ۹۰ درصد خانمهای اون جمع ناخن هاشون کاشت داشت ، واقعا ناراحت کننده بود ، فقط با خودم زمزمه میکردم «آخه به چه قیمتی؟ عبرت نمیگیرید؟»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‎ وادی السلام ‎بزرگترین و پر راز ترین قبرستان دنیا ‎در شهر نجف و مجاورت با حرم حضرت علی خرداد ۱۴۰۲ 💫💫🤘🏻🤘🏻 ‎ زیارتی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میان قبرستان وادی السلام قبری نظرم را جلب کرد… روی قبر به عربی نوشته بود: من مطمئنم به دیدارم میایی حسین (ع) . . با بغض پرسیدم به دیدار من هم میایی حسین(ع) ؟! . . کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
◽️ مرحوم حضرت آیت الله بهجت: 🔹نقل کرده‌اند: در اثر یک منبر عالِمی، چهار هزار نفر شیعه شدند. کسی که این‌گونه بیان داشته باشد، در ثواب، از مراجع بالاتر است؛ زیرا در روایت آمده است: «لأنْ یهدِی الله عَلی یدَیک رَجُلاً، خَیرٌ مِما طَلَعَتْ عَلَیهِ الشمْسُ وَ غَرُبَتْ؛ اگر خداوند یک نفر را به‌وسیله تو هدایت کند، قطعاً بهتر از تمام آنچه آفتاب بر آن می‌تابد و غروب می‌کند، خواهد بود». 🔸خدا می‌داند هدایت نفوس چقدر ارزش دارد.... در هر حال، مرحوم آقا میرزا میرزا حبیب الله رشتی که خیلی معتقد بوده و از روی ایمان مطالب را تحصیل می‌کرده است، پیشانی آن آقا(یی که منبر مذکور را رفته بود) را بوسید و گفت: «حاضرم همه ریاضت‌هایی را که کشیدم به تو بدهم و در عوض، ثواب این یک منبر را به من بدهی». 🌀خدا کند آثار قَیّمه و گران‌بهایی را که بالوراثة داریم، اختیاراً از دست ندهیم و گرگ‌ها از دست ما نگیرند! 📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۳۰ .http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قبرستان مار و عقرب دارد …..😦 خیانت نکنید 🙏 دل نشکنید 🙏 سهم ما از این دنیا به اندازه طول و عرض بدنمونه.. .. . کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ👇 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایان زندگی آماده ای برای رفتن به غسالخانه ؟؟؟..😭 فیلم غسل دادن و روحی که هر چی داد میزنه کسی نمیشنوه😭 این کلیپ واقعی غسل دادن نیست فیلمی از بازسازی یک غسل دادن هست با این حال دلشو نداری نبین ☝️ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
غسالخانه ی زنان🧕🏻 منبع neiynava313 neiynava313 للهم_عجل_لولیک_الفرج برای تسلّای قلب داغدار عمّه صاحب الزمان سلام‌الله‌علیهما... تو رو به اضطرار زینب...بیا آقا... درغسالخونه رو باز کردم اولین چیزی که به چشمم میخوره بلانکادرها ی افتاده ی گوشه ی غسالخونه س ،هوووف ... سخته نمیتونم بیخیالش بشم روزی میاد که تن خسته ی منم روی این بلانکادرها قرار میگیره روی شونه های عزیزام منو میارن اینجا،بازم خدایا شکرت قبل از اینکه منو روشونه ها بیارن اینجا خودم با پاهای خودم چندین بار اومدم اما هنوز عادت نکردم به این فضا هنوز برام غربیه، عروس رو از سردخونه اوردن داخل بلانکا رو کلی خون ریخته بود!! مشکلش چیه؟ مگه نگفتید تصادفی نیست! پس این همه خون برا چیه؟ بقیه رو بیرون فرستادم من موندم و رفیقام ،رفتم جلو آینه همون اینه ی کدر همیشگی،زیر ماسک باخودم زمزمه میکنم الهی شکرت که تو این مسیر منو قرار دادی.... بچه ها کاور رو بازکنید ببنیم این خون ازکجا میاد؟ تا کاور رو باز کردن بوی خون تو فضای پیچید،درها رو باز کردم که بوووو بیرون بره، با چادر رنگی روی صورت زیباش پوشنده بود،چادر رو کنار کشیدم💔 یکی می‌گفت این که همکلاس منه،یکی قدم هاشو عقب تر برد،منم خیره به چشمای بسته ش شدم...عروسم جوان است جوان😭 این روزا چه خبر چرا همش جوون میاد زیر دستم چقدر مر.گ.نزدیکه چقدر بیخ گوش ماست و ماها غافیلیم😭من از م.ر.گ نمیترسم اما اعمالم شب اول قبرم حق الناس ووو میترسم خدایا،خدایا تورو بحضرت منو تا پاک نکردی از دنیا نبرررر خدایااااا، دوستم بم گفت چادر ش چیکار کنم !! گفتم تو کسی رو درب غسالخونه میبنی؟ مگه کسی پشت در براش اومده؟؟؟ کسی منتظر ش نیست💔بزار گوشه کسی لازمش نداره... سرش رو از روی سنگ غسالخونه بلند کردم سر خشک وکج ،رنگ صورت زرد شده بود، از بینی و دهن خون ابه می اومد، دستاش پر از جای سرنگ بود که از اونجا خون می چکید.... ادامه دارد http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
خاطرات غسالخانه ی زنان🕊️ کمک کنید این خاطرات دست بقیه دوستان هم برسه،نشربدید❤️ وشیر کنید🕊️ تا خستگی در بره🌸 منبع neiynava313 neiynava313 neiynava313 ....... غسالخانه ی زنان🧕🏻 سرش رو از روی سنگ غسالخونه بلند کردم سر خشک وکج ،رنگ صورتش زرد شده بود، از بینی و دهن خون ابه می اومد، دستاش پر از جای سرنگ بود که از اونجا خون می چکید😓 گویی هزار سال بودکه به خواب رفته بود،گوشی رو دستم گرفتم مداحی حضرت زهرا س رو گذاشتم،سعی کردم خودم رو غرق مداحی کنم تا سنگینی کار عاجزم نکنه, چشم های دوستم قرمز شده بود یهو صحنه رو ترک کرد و رفت داخل سالن انتظار صدای گریه ش رو میشنیدم‌..‌‌ میدونستم دلیل گریه هاش بخاطر حال خودشه 💔 بهش سخت گیری نمی‌کردم چون غساله ی جدید بود وبراش این صحنه ها دلخراش بودن ،یاد روزهای اول غسالی خودم افتادم.....با دیدن هر صحنه دست وپاهام میلرزید😓 باید شروع میکردم به غسل دادن بسم الله گفتم شلنگ اب رو باز کردم رو صورتش ... حمام اخر 😞 مقداری سدر گذاشتم کف دستم و شروع کردم شستن سرش.... بیاد حضرت زهرا سلام الله،بیاد جوانیش... بیاد بچه های که از مادر یتیم شدن از گوشه ی چشمم اشک چکه میکرد😓،مدام ذکر استغفار رو بلند بلند میگفتم،مدام از خدا طلب مغفرت میکردم،خدایامن نمیدونم وقت رفتنم کی هست ،اما خدایا تورخداااا من دست هام خالیه😞من از باری که روی شونه هامه میترسم.... رحم کن 😭 حوض غسالخونه سرده، بوی خون داره میپچیه تو سالن، گریه های بچه ها به گوش میرسه... شلنگ اب رو، روی دستاش گرفتم تا خون بند بیاد،کلی پنبه و چسب کاری کردم، اخرای کار تغسیل‌ بود..دستکش هامو در اوردم وقت حنوط بود دوست داشتم سرمای دست های عروسم رو احساس کنم تا همیشه یادم بمونه،وقت رفتنی هم از این دنیا هست.. به هیچی این دنیا نباید دل ببندم،حنوط(کافور) رو کف دستاش گذاشتم؛دستای بی جونی که از شدت خونریزی زرد شده بود،سرمای دستش به مغز استخوانم رسید😭 کار تغسیل تمام شد،رفتم دم غسالخونه صدا زدم هیچ زنی نیست؟ هیچ کسی نمیخاد عروسم رو برای بار اخر ببینه؟؟ یه اقای بود ‌گفت نه کسی نیست،سرم انداختم پایین رفتم سمت عروسم😞 هیچ کس منتظرت نیست ،اما اشکالی نداره امشب میری تو اغوش خدا ،مطمنم حضرت زهرا سلام الله امشب تورو مهمان خودش میکنه..مشتی از پنبه تو دستم گذاشتم و روی صورتش گذاشتم و باش خداحافظی کردم..... http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5