🟢#داستان
🔸مرگ و شادی
حضرت امام جواد علیه السلام به عیادت یکی از اصحابش که بیمار شده بود رفت و در بالین او نشست وقتی دید او گریه میکند و در مورد مرگ بی تابی مینماید،
فرمود: «ای بنده خدا! اگر از مرگ میترسی از این جهت است که نمیدانی مرگ چیست؟
آیا اگر چرک و کثافت تو را فرا گیرد و موجب ناراحتی تو گردد و جراحات و زخمهای پوستی در بدن تو پدید آید و بدانی که غسل کردن و شستشو در حمام، همه این چرکها و زخمها را از بین میبرد، آیا نمیخواهی که وارد حمام شوی و بدنت را شستشو نمائی و از زخمها و آلودگیها پاک گردی؟
بیمار عرض کرد: البته دوست دارم در این صورت به حمام بروم و بدنم را بشویم
امام جواد علیه السلام فرمود: مرگ (برای مؤمن) همان حمام است و آن آخرین پاکسازی آلودگی گناه، و شستشوی ناپاکیهاست
بنابراین وقتی که به سوی مرگ رفتی و از این مرحله گذشتی در حقیقت از همه اندوه و امور رنج آور رهیده ای و به سوی خوشحالی و شادی روی آورده ای!»
بیمار از گفته و فرموده امام جواد علیه السلام قلبی آرام پیدا کرد و خاطرش آسوده شد، عافیت و نشاط پیدا کرد و دلهره و نگرانیش از بین رفت.
📚داستان دوستان 61:2 به نقل از معانی الاخبار: 121
#خواندنی
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🟩#خواندنی
🌼 پدر و مادر را راضی نگه دارید
✍️ دقت کنید که پدر و مادرتان را راضی نگهدارید. اگر از دنیا رفتهاند، سحرها هنگام نماز شب برایشان دعا کنید.
✸ اگر وضع مالیتان خوب است برایشان گوسفند بکشید و خیرات بدهید. هر چیزی که پدر و مادرتان در زمان حیات دوست داشتند برایشان خیرات بدهید که به آنها میرسد.
✸ فاتحهای که شما برای پدر و مادرتان میخوانید و حمد و سورهای که برایشان می خوانید به آنها میرسد.
🟢#داستان
🔸 یکی از خویشان ما میگفت: «من سر قبر پدرم در امامزاده عبدالله در حال خواندن فاتحه بودم که یک عده هندی از مقابلم گذشتند. من حواسم پرت شد و مشغول تماشای آنها شدم و حمد و سورهام را بدون حضور قلب خواندم. همان شب پدرم را در خواب دیدم که به من میگفت: «این چه حمد و سورهای بود که برای من خواندی؟!»
📔 منبع: ڪتاب بدیع الحکمة حکمت ۲۵ از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره)
🍃🌺🌸🌺🍃
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
#داستان
تعبير خواب حضرت #امام_خمینی رحمه الله
زمانى كه حضرت امام خمينى قدس سره در نجف بودند، پسر ايشان آيت الله شهيد سيد مصطفى رحمه الله در درس اخلاق كه به صورت خصوصى آيت الله كشميرى رحمه الله افاضه مى فرمودند شركت مى كرد و از ايشان براى حضرت امام خيلى تعريف مى كند.
حضرت امام مى فرمايند: چيزهايى كه مى گويى صحيح است ولى من دليل مى خواهم ، برو به ايشان بگو: من در فلان تاريخ چه خوابى ديده ام ؟
آقا سيد مصطفى هم جريان را به آقاى كشميرى رحمه الله گزارش مى دهد.
ايشان هم مى فرمايند: به پدرت بگو كه در خواب ديدى كه از دنيا رفته اى و در حالى كه جسدت در قبر قرار گرفت زير سرت سنگى اذيت مى كرد و على عليه السلام مى آيند و آن سنگ كه شما را ناراحت كرده بود را بر مى دارد.
وقتى مرحوم آقا مصطفى صحبت هاى آقاى كشميرى را به عرض امام مى رساند حضرت امام مى فرمايند: كاملاً صحيح است . برو و از ايشان تعبير خواب را هم بپرس .
براى مرتبه دوم آيت الله شهيد سیّد مصطفی خدمت آيت الله كشميرى مى رسد و تعبير خواب را مى خواهد،
آيت الله كشميرى مى فرمايند: به پدرت بگو نجف به منزله قم است براى شما، و آن سنگ موانعى است كه در كار شما بوجود آمده است كه انشاء الله با عنايت امير المومنين عليه السلام اين موانع حل مى شود و شما بر مى گرديد به ايران و به هدف تان هم مى رسيد و در ايران هم از دنيا مى رويد.
📚برگرفته از :کتاب داستان های عارفانه
#خواندنی
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🟢 #داستان
🔸 خاطره اي از جنگ
رزمنده اي نقل مي كرد، با دوستم در جبهه نور بر ضد صداميان كافر در ناحيه جنوب بودم ،
دوستم بر اثر اصابت تير (يا تركش خمپاره ) به زمين افتاد و ديدم در حال شهادت قرار گرفت ،
او را به سوي قبله كشاندم ، ديدم اشكي ريخت و گفت : عزيز جان ، مرا به سوي كربلا بكشان ،
صورتش را به جانب كربلا برگرداندم ،
شنيدم در آن حال كه با سوز و گداز روحاني خاصي بود، سه بار گفت : السلام عليك يا اباعبداللّه الحسين ، و سپس شهد شهادت نوشيد، و گوئي روحش به سوي كربلا رفت و حسين علیه السلام آمد و او را با خود برد.
تاريخ در جريده عالم به خون نوشت
تاريخ استقامت ديرين گامتان
اي جمع بي كرانه پروانه گان شوق
هرگز مبادا، يكه و تنها امامتان
#خواندنی
.
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92