📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:رست خیز 🌟
✍️به قلم:نفیسه مرشد زاده،زینب ابراهیم زاده،سید احمد برقعی،معین ابطحی
🖨ناشر:نشر اطراف
💠🖋💠🖋💠🖋💠🖋💠🖋
📚کتاب رستخیز (کآشوب ۲) بیشتر از آن که روایتگر ارادتهای گرم و سنتی به محرم باشد، شرح جستوجوی مردمانی است که آمدهاند تا حقیقتی را دریابند. شرح اشکهایی است که از شوق یافتن حقیقت در گوشهٔ چشم جمع میشوند. رستخیز، روایتِ فروریختن چشمها در ثانیهٔ روبهرویی با حقیقت است. این کتاب، روایتِ کرامتها، شفا و معجزههای بزرگ نیست، شرحِ زندهشدن ذرهای از درون انسان در فراخوانِ هر سالهٔ محرم است. داستان شنوندههایی که از مجلس روضه، خردهای اندیشه، اندکی شهود یا تغییری کوچک غنیمت میبرند.
🌟در کتاب «رستخیز» ۲۴ نفر از اتفاقهایی نوشتهاند که نسبت آنها را با رخداد سال ۶۱ هجری تغییر داده است. ۲۴ نفر از تجربههایی نوشتهاند که در دل این سنت عزا و در همین کوچهها و تکیهها شکل گرفته و دریافت و برداشت تازه با خودش آورده.
🌟این کتاب به علاقهمندان به مطالعهٔ کتابهای مذهبی و افرادی که مایل هستند دربارهٔ حماسهٔ کربلا اطلاعات بیشتری کسب کنند، پیشنهاد میشود
🖋💠🖋💠🖋💠🖋💠🖋💠🖋
زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد.
مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت.
روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت:
حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم!
مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید برو هر جا دلت می خواهد!
زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده!
غروب به خانه آمد .
مرد خندان گفت:
خب…! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد .
زن متعجب گفت:
تو از کجا می دانی؟
مرد جواب داد:
و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید!
زن باز هم متعجب گفت :
مگر مرا تعقیب کرده بودی؟
مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت:
تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم!
❤️@zendegikob
🔹هیچ ایرادی نداره که اشتباه کنی، چون همه اشتباه میکنن.
اما اگه از اشتباهاتت درس نگیری و مدام اونا رو تکرار کنی ایراد داره😉
پس بدون ترس از اشتباه کردن، رو به جلو حرکت کن.
🔅🔅🔅
❤️@zendegikob
روزی بهلول به حمام رفت ولی خدمتکاران حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن طور که دلخواه بهلول بود وی را کیسه ننمودند
با این حال بهلول وقت خروج از حمام ده دیناری که به همراه داشت یک جا به استاد حمام داد
کارگران حمامی چون این بذل و بخشش را بدیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی نمودند
بهلول باز هفته دیگر به حمام رفت
ولی این دفعه تمام کارگران با احترام کامل وی را شستشو نموده و بسیار مواظبت نمودند
ولی با این همه ی سعی و کوشش کارگران بهلول به هنگام خروج فقط یک دینار به آن ها داد
حمامی متغیر گردیده پرسیدند : سبب بخشش بی جهت هفته قبل و رفتار امروزت چیست؟
بهلول گفت : مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده بودم پرداختم و مزد آن روز حمام را امروز میپردازم تا شما ادب شده و رعایت مشتری های خودرا بکنید
❤️@zendegikob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش با پروردگار 🌸🍃
🌸خــ💞ـدای مهربانم
💫از تو شاکرم
🌸که چشمانم را گشودی
💫وفرصتی دیگر برای زندگی،
🌸برای نفس کشیدن،
💫برای دیدن عزیزانم
🌸به من عطا کردی
🌸امروز برای عزیزانم
💫روزی سرشار از سلامتی و
🌸شادمانی و آرامش تمنا دارم
آمیـن...🙏
صبحتون بخیر ❤️
❤️@zendegikob
سرافكندگى معاويه
زمان خلافت معاويه بود، او با دسيسه هاى گوناگون بر مناطق اسلامى مسلط شده بود، آن گونه كه خود را بى رقيب مى دانست (چرا كه حضرت على (علیه السلام ) به شهادت رسيده بود و امام حسن (علیه السلام ) را نيز به انزواى تحميلى در مدينه كشانده بودند).
معاويه سفرى به حجاز كرد، در اين سفر به مدينه وارد شد، و در مسجد در ميان جمعيت به منبر رفت و سخنرانى كرد، در اين سخنرانى به ناسزاگوئى و دهن كجى به مقام مقدس على (علیه السلام ) پرداخت .
امام حسن (ع ) در بين سخنرانى معاويه ، برخاست و پس از حمد و ثنا فرمود: خداوند هيچ پيامبرى را به پيامبرى مبعوث نكرد مگر اينكه در دودمان او وصى قرار داد، و هيچ پيامبرى نبود مگر اينكه دشمنى از مجرمين داشت ، و بى گمان على (ع ) وصى رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) بود و من پسر همين على (ع ) هستم ، اما تو (اى معاويه ) پسر صخر هستى ، جد تو حرب است ولى جدّ من رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) است ، مادر تو هند است و مادر من حضرت فاطمه (ع ) است ، جدّه من حضرت خديجه (ع ) است ، و جدّه تو نثيله است (با توجه به اينكه هند و نثيله به ناپاكى مشهور بودند) .
آنگاه فرمود: فلعن الله الامنا حسبا و اقدمنا كفرا و اخملنا ذكرا: پس خداوند لعنت كند آن كس را كه در بين ما از نظر حسب و شرافت خانوادگى پست است ، و پيشتاز كفر بوده و غافل از ياد خدا است . ...همه حاضران در مسجد گفتند: آمين .
معاويه سرافكنده شد و سخن خود را ديگر ادامه نداد و از منبر پائين آمد.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
❤️@zendegikob
▪️روضه شب دوم محرم
🔻 شب دوم محرم به ذکر مصائب کاروان امام حسین (علیهالسّلام) و پریشانی زنان و کودکان خیام، بهویژه حضرت زینب (علیهاالسلام) پس از محاصره توسط لشکر حرّ بن یزید ریاحی اختصاص دارد.
♦️ امام حسین (علیهالسّلام) پس از استقرار در کربلا، این اشعار را که در بیوفایی دنیا است زمزمه کردند:
یا دَهْرُ اُفٍّ لَکَ مِنْ خَلیلٍ کَمْ لَکَ بِالْاِشْراقِ وَ الْاَصیلِ
مِنْ صاحِبٍ وَ طالِبٍ قَتیلِ وَالدَّهْرُ لا یَقْنَعُ بِالبَدیلِ
🔺 ای روزگار! افّ بر تو باد. چه بد رفیقی هستی، چه بسیار دوستانت را در شامگاهان و صبحگاهان به قتل رسانیدهای. و روزگار در نزول بلا بر افراد هرگز به بدل قانع نمیشود.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#دوم_محرم
#روضه_شب_دوم_محرم
❤️@zendegikob
اگر زندگى
درى رو به روى تو بست
دوباره بازش كن،
درها رو براى اين كار ساختن
كه باز و بسته بشن.
❤️@zendegikob
🌸🌸🌸
✨﷽✨
در ملت هايى كه روح ماديت در آنها غلبه دارد، روز به روز انتحار و خودكشى زيادتر مىشود و كسانى كه همه دلبستگىشان به اسباب و علل حسى است، با كوچكترين اوضاع نامساعد از سعادت خود نوميد شده، به زندگى خود خاتمه مىدهد. ولى كسانى كه از نعمت خداشناسى برخوردار هستند، هنگامى كه خود را در كام مرگ هم مشاهده مىكنند، نوميدى به خود راه نمىدهند و به اين كه خداى توانا و بينايى دارند، دلگرم و اميدوار مىباشند.
حضرت امام حسين عليه السلام در آخرين ساعات زندگى خود كه از هر سو هدف تير و شمشير دشمن بود، مىفرمود: تنها چيزى كه اين مصيبت ناگوار را بر من آسان مىسازد، آن است كه خدا را پيوسته ناظر اعمال خويش مىبينم.
قرآن شريف در طى آياتى چند به اين حقيقت تصريح دارد:
«إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»؛
آنان كه خداوند جهان را آفريننده خود بدانند و به ربوبيتش اعتراف كنند و بر گفته خويش پايدار و ثابت باشند هرگز دچار هراس و اندوه نمىشوند.
و:
«الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛
آنان كه ايمان دارند در نتيجه «ياد خدا» قلبى آرام دارند. آگاه باشيد كه تنها «ياد خدا» وسيله آرامش دلهاى مردم است.
❤️@zendegikob
لیموناد زنجبیل برای ایمنی و کاهش وزن ⬇️
ما نیاز داریم به:
▫️ دو عدد لیمو درشت
▫️ تکه ای از ریشه زنجبیل
▫️دو لیتر آب آشامیدنی خنک.
لیموها رو کاملا بشویین و زنجبیل رو پوست بگیرین
لیمو و زنجبیل رو به قطعات بزرگ خرد کرده و در مخلوط کن خرد کنین.
همه چیز رو در یک کوزه ریخته و پر از آب می کنیم و میزاریم یک شب در یخچال بمونه و بعد مصرف میکنیم
❤️@zendegikob
مثنوی یک قصهای دارد حکایت یک گاو است که از صبح تا شب، توی یک جزیره سبزِ خوش آب و علف مشغول چراست.
خوب میچرد، خوب میخورد، چاق و فربه میشود، بعد شب تا صبح از نگرانی اینکه فردا چه بخورد، هرچه به تناش گوشت شده بود، آب میشود !
حکایت آن گاو، حکایت دل نگرانیهای بیخود ما آدمهاست.
حکایت همان ترسهایی، که هیچوقت اتفاق نمیافتد، فقط لحظههایمان را هدر میدهد. یک روز چشم باز میکنی، به خودت میآیی، میبینی عمری در ترس گذشته و تو لذتی از روزهایت نبردی .
معتاد شدهایم، عادت کردهایم هر روز یک دلمشغولی پیدا کنیم. یک روز غصه گذشته رهایمان نمیکند، یک روز دلواپسی فردا
مدتیست فکرم مشغول این تک بیتِ «باید پارو نزد وا داد» شده است.
خوب است گاهی، دلمان را به دریا بزنیم، توکل کنیم و امیدوار باشیم موج بعدی که میآید ما را به جاهای خوب خوب میرساند
باور کنید همان فکرش هم خوب است، شما را به جاهای خوب خوب میرساند
بهترین کار برای تمیز کردن آب گلآلود این است که کاری نکنید
#امیدوار
❤️@zendegikob
آدمها هم مثل گلها
مراقبت میخوان ...!
حواستون به گلهای زندگیتون باشه!🌸
❤️@zendegikob
✨﷽✨
💠حتی فکر گناه هم نکنید!
🔸امام صادق علیه السلام می فرمایند:
روزی حضرت عیسی (علیه السلام) در جمع حواریون نشسته بودند. حواریون به عیسی علیه السلام عرض کردند: آموزگار راه هدایت! ما را از نصایح و پندهایت بهره مند ساز.
عیسی علیه السلام: پیامبر خدا موسی علیه السلام به اصحاب فرمود؛ سوگند دروغ نخورید، ولی من می گویم سوگند خواه دروغ و خواه راست نخورید. آنها عرض کردند: ما را بیشتر موعظه کن.
ایشان به حواریون فرمود : برادرم موسی میگفت : زنا نکنید ولی من به شما میگویم : حتی فکر زنا نکنید ؛ زیرا فکر گناه مثل این است که در اتاقی آتش روشن کنند که اگر خانه را هم به آتش نکشد، دیوارها را سیاه میکند.
❤️@zendegikob
هدایت شده از قاصدک
⚫️پویش اطعام حسینی به عشق امام حسین (ع) در ماه محرم
🖤شما هم می توانید به قدر توان در اطعام عزاداران حسینی شریک باشید پس نیت کنید.
بسم الله
🏴مشارکت و پرداخت نذورات 👇🏿
شماره کارت
💳
5022291321737809هیئت محبان ولایت (روی شماره کارت بزنید کپی میشود) #پویش_اطعام-حسینی ❇️همراهی شما باعث افتخار ماست👇 https://eitaa.com/joinchat/3273195800C8511edfe5f
اﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
به نظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ؟
ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ؛ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ:
ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ.
ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ.
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ.
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ، دو کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت:
به این دو کاسه نگاه کنید.
اولی از طلا درست شده است و درونش
سم است و دومی کاسهای گلی است
و درونش آب گوارا است،
شما از کدام کاسه مینوشید؟
شاگردان یکصدا جواب دادند:
از کاسه گلی.
استاد گفت: ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ کاسهها ﺭﺍ در نظر گرفتید، ﻇﺎﻫﺮ آنها ﺑﺮﺍیتاﻥ ﺑﯽﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ. آدمی هم همچون این کاسه است. آنچه که آدمی را زیبا میکند درونش و اخلاقش است. باید سیرتمان را زیباکنیم نه صورتمان را.
❤️@zendegikob
خواص شیرین بیان
♻️ سرفه را برطرف میکند
♻️خوردن آن از پیری جلوگیری میکند
♻️برای از بین بردن نفخ شکم مفید است...
❤️@zendegikob
✨﷽✨
🪴دکتر الهی قمشه ای:
تاحالا دندونپزشکی رفتین؟؟؟
اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون،بعد اون مته رو میگیره دستش...
بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم و اشک تو چشمامون جمع میشه...
چرا نمیزنین تو گوشش؟
چرا داد و هوار نمی کنید؟
این همه درد رو تحمل کردید،این همه سوزن و آمپول و مته و انبر و ...
خوب اعتراض کنید بهش!
چرا اعتراض نمی کنید؟
تازه کلی هم ازش تشکر میکنیم و میخوایم بیایم بیرون میگیم:آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش؟!
نمی خوای خدا رو اندازه یه"دندونپزشک" قبول داشته باشی...؟؟
به دکتر اعتراض نمی کنیم چون می دونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه،میدونیم یه حکمتی داره،خوب خدا هم حکیمه...
اصلا قبلا هم به دکتر می گفتند حکیم...
یعنی کارهای او از روی حکمت است.
وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد،ازش تشکر کنیم،بگیم نوبت بعدی کی هستش؟
رنج بعدی؟
به من بگو مدرک خدا رو قبول نداری؟؟؟
حتی قد یه"دندون پزشک"؟؟؟
یادت نره اون خیــلی وقته خداست..
❤️@zendegikob
آیت الله ناصری (ره):
🔳 ماه محرم، ماه عجیبی است. ماه جلوه گری حسین علیه السلام است. ماه جلوه گری ولایت است؛ مخصوصاً دهه اول محرم، که چه خبر است درآن؟!
در روایت دارد که خداوند در ازای شهادت امام حسین علیه السلام چهار خصلت در این دنیا به ایشان عطا کرد:
▪️ استجابت دعا را در زیر قبه حضرت قرار داد؛ یعنی هر کس زیر قبه امام حسین علیه السلام دعا کند دعایش مستجاب است،
▪️ دوم اینکه شفای بیماری ها را در تربت ایشان قرار داد.
▪️ و سوم اینکه امامان بعدی را از نسل ایشان قرار داد.
▪️ و چهارم اینکه زائران او ایامی که زائر ایشان هستند از عمرشان محسوب نمی شود.
⬅️ اپلیکیشن آیت الله ناصری
🏷 #امام_حسین علیه السلام
#آیت_الله_ناصری (ره) #محرم
❤️@zendegikob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌷سلام صبح زیباتون بخیر ☕️
🌷سه شنبه تیر ماهتون زیبا
☕️روزتون پُر از سلامتی
🌷دور و برتون پر از
☕️عشق و محبت و دلخوشی
🌷لحظه هاتـون غرق زیـبــــایی
☕️وآرامش سهم دلهای مهربونتون
سهشنبه خوبی پیش روتون باشه☕️
❤️@zendegikob
خبر خوب اینه که
°•هنوز قلبت داره میتپه•°
این یعنی:
هنوز زمان داری واقعاً زندگی کنی
کاری که خیلیها نتونستند بکنن🌼
❤️@zendegikob
🌸🌸🌸
⭕️ وقتی یک نفر دچار پنیک اتک میشه، چجوری کمکش کنیم؟!
"پنیک" یه حمله اضطرابیه که بر اثر تروما(حوادث و اتفاق ناگوار در گذشته) یا فشار روانی یا حتی دیدن صحنههای خشن و ترسناک اتفاق میفته که میتونه به شکل تنگی نفس، تپش قلب، سرگیجه یا حس خفگی باشه!
۱. اگه دیدید یک نفر دچار پنیک اتک شده
دستهاشو بگیرید و به چشمهاش نگاه کنید و جوری باهاش حرف بزنید که احساس امنیت کنه
۲. بهش بگید نفس عمیق بکشه و شماهم باهاش نفس عمیق بکشید
۳. آروم بهش بگید کنارش هستید و بغلش کنید
۴. اگه ازتون دوره بهش بگید یه چیزی از اجسامی که بهش نزدیکه رو لمس کنه و فشار بده
- یادتون باشه، پنیک اتک شاید خیلی ترسناک باشه اما کشنده نیست و خیلی زود تموم میشه!
❤️@zendegikob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زن ها
رفیق نیمه راه نیستن ..............
❤️@zendegikob
◼️ روضه شب سوم محرم
🔻 روضه شب سوم محرم به ذکر مصائب حضرت رقیه (س)، دختر سه ساله امام حسین (ع)، پس از شهادت حضرت و ماجرای اسارت اهل بیت علیهم السلام از کوفه تا شام میپردازد.
🔺 حضرت رقیه (س) و دیگر اسرا در خرابهای در شام که یزید برای اسیران در نظر گرفته بود شرایط سختی را سپری کردند. در منابع آمده است که اسیران از گرما صورت هایشان پوسته انداخته بود و در گرسنگی کامل آزار میدیدند .
▪️یک شب در این خرابه، حضرت رقیه (س) در خواب پدرش را دید و پس از بیدار شدن و بی تابی برای دیدن پدر، به دستور یزید لعنت الله علیه ، سر بریده امام حسین (ع) را برای او آوردند. او با دیدن سر پدر، با سوز و گداز با پدر شهید خویش سخن گفت و در نهایت، در حالی که سر پدر را به سینه میفشرد، جان سپرد. هنگام غسل پیکر مطهر حضرت رقیه (س)، کبودیهای بدن او نمایان شد که ناشی از آزار و شکنجههای دوران اسارت بود.
♦️ حضرت زینب (س) هنگام بازگشت به مدینه، ماجرای جانسوز کربلا، کوفه و شام را برای زنان مدینه بازگو کرد و به مصیبت حضرت رقیه (س) اشاره کرد که قلوب اهل بیت مطهر را مجروح ساخته بود.
#تقویم_محرم
#سوم_محرم
#روضه_شب_سوم_محرم
.
❤️@zendegikob
هدایت شده از مجمع جهانی خادمان حضرت رقیه سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدام گرفته پدرم برگشته دعام گرفته ....
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠 مجمع جهانی حضرت رقیه سلام الله علیها 💠
بزرگترین سفره حضرت رقیه سلام الله علیها
⬇️⬇️⬇️⬇️
@khademan315
#داستان
مادر شوهر بعد از اتمام ماه عسل با تبسم به عروسش گفت: تو توانستی در عرض سی روز پسرم را وادار به انجام نمازهایش در مسجد بکنی؛ کاری که من طی سی سال در انجام آن تلاش کردم و موفق نشدم....! عروس جواب داد: مادر داستان سنگ و گنج را شنیدهای؟ میگویند سنگ بزرگی راه رفت و آمد مردم را سد کرده بود، مردی تصمیم گرفت آن را بشکند و از سر راه بردارد. با پتکی سنگین نود و نه ضربه به پیکر سنگ وارد کرد و خسته شد.
مردی از راه رسید و گفت: تو خسته شدهای، بگذار من کمکت کنم. مرد تنها صدمین ضربه را وارد کرد و سنگ بزرگ شکست، اما ناگهان چیزی که انتظارش را نداشتند توجه هر دو را جلب کرد. طلای زیادی زیر سنگ بود.... مرد دوم که فقط یک ضربه زده بود؛ گفت: من پیدایش کردم، کار من بود، پس مال من است. مرد گفت: چه میگویی من نود و نه ضربه زدم دیگر چیزی نمانده بود که تو آمدی!
مشاجره بالا گرفت و بالاخره دعوای خویش را نزد قاضی بردند و ماجرا را برای قاضی تعریف کردند، مرد اول گفت: باید مقداری از طلا را به من بدهد، زیرا که من نود ونه ضربه زدم و سپس خسته شدم و دومی گفت: همهی طلا مال من است، خودم ضربه زدم و سنگ را شکستم... قاضی گفت: نود و نه جزء آن طلا از آن مرد اول است، و تو که یک ضربه زدی یک جزء آن از آن توست. اگر او نود ونه ضربه را نمیزد، ضربه صدم نمیتوانست به تنهایی سنگ را بشکند.
و تو مادر جان سی سال در گوش فرزند خواندی که نماز بخواند بدون خستگی و اکنون من فقط ضربه آخر را زدم...! چه عروس خوش بیان و خوبی، که نگذاشت مادر در خود بشکند و حق را تمام و کمال به صاحب حق داد و نگفت: بله مادر من چنینم و چنانم، تو نتوانستی و من توانستم. بدین گونه مادر نیز خوشحال شد که تلاشش بی ثمر نبوده است.... اخلاق اصیل و زیبا از انسان اصیل و با اخلاق سرچشمه میگیرد. جای بسی تفکر و تأمل دارد، کسانی که تلاش دیگران را حق خود میدانند کم نیستند. اما خداوند از مثقال ذرهها سوال خواهد كرد.
❤️@zendegikob