eitaa logo
داستان زندگی شهدا
244 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
5.4هزار ویدیو
92 فایل
"﷽ " امروز فضیلت زنده نگہ داشتن یاد#شهدا کمتر از#شهادت نیست . مقام معظم رهبرے❤️ تبادل و تبلیغ نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸بُرش‌هایی از زندگی سردار شهید عیسی خِدری |چهار پنج ساله که بود، با بنای روستامون می‌رفت سر کارش. روبروی ایشون می‌نشست و ذکر صلوات می‌گرفت. کارگرها رو هم ترغیب می‌کرد که صلوات بفرستند. بنا هم هر جا می‌خواست خونه بسازه، عیسی رو با خودش می‌برد برا صلوات فرستادن. از اون به بعد توی دِه اسم پسرم رو گذاشتند: "عیسی صلواتی" |اونقد از بی‌سوادیِ خودم رنج بردم که عیسی رو فرستادم مدرسه. اما بعد از دوماه گفت: دیگه نمیرم. هر چه هم اصرار کردم، فایده نداشت. می‌گفت: اون مدرسه مال خان و بچه‌هاشه؛ برا همین روستازاده‌ها رو اذیت می‌کنن... مدرسه‌ی دیگه‌ای ثبت‌نامش کردم؛ هفت کیلومتر رو باید به سختی و پیاده می‌رفت تا به اونجا برسه... هنوز یادمه که پاهاش تاول می‌زد و ترک بر می‌داشت بخاطر مسیر مدرسه... عیسی سختی راه مدرسه‌ی جدید رو به جون خرید، اما زیر بار حرف زور خان و بچه‌هاش نرفت... |کلاس اول راهنمایی توی شهر زابل ثبت‌نامش کردم. اما بعد از مدتی گفت: من مدرسه نمیرم! علت رو که پرسیدم، با شرمندگی گفت: من راضی نیستم شما توی این فشار اقتصادی، مجبور باشی برا درس خوندن من توی شهر هزینه کنی... خلاصه مجبور شدیم بیاریمش توی زهک درس بخونه. عیسی از اینکه تونسته بود باری از دوش ما برداره، خیلی خوشحال بود. |هیچوقت لباس نو تنش ندیدم. گفتم: مگه از لباس نو بدت میاد؟ خندید و گفت: بابا! می‌ترسم به درد تکبر دچار بشم. 📚 منبع: خبرگزاری دفاع‌مقدس 🔸۱۶ اسفند؛ سالروز شهادت عیسی خدری گرامی‌باد عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🍃 @zendegishahid