محبتهای جاودانه.mp3
5.99M
#پادکست_روز
#دکتر_رفیعی | #استاد_شجاعی
√ فقط در یک حالت محبتهای شما « ذخیره » شده، هدر نمیرود و باعث سرعت فوقالعادهای در رشد روحی شما خواهد شد.
#معرفی_کارگاه « تکنیک های مهربانی »
-مهربانیهای من همیشه نتیجه عکس میدهد و به جای بیشتر شدن محبت همسرم، او را از من دور میکند!
-این همه سال به فرزندم مهربانی کردم و یک بار نتیجهاش را ندیدم!
-انگار قلب مردم سنگ شده، مهربانی میکنم و به جای محبت و احترام، نامهربانی تحویل میگیرم!
اگر شما هم جملاتی مشابه این را گفته یا شنیدهاید، معنایش این است که قوانین مهربانی را بلد نیستید!
مهربانی هم مانند هر مهارت ارتباطی دیگری، بایدها، نبایدها، موانع و راهکارهای خاصی دارد، که آموختن آنها سلامت ارتباطهای ما با عزیزترین افراد زندگیمان را تضمین میکند.
اگر شما هم دوست دارید که چگونگی مهربانی کردن بیضرر را بیاموزید، میتوانید به کارگاه تکنیکهای مهربانی مراجعه کنید.
کارگاه « تکنیک های مهربانی » استاد شجاعی در وب سایت منتظر منتشر شده و بصورت رایگان در دسترس شماست :
👉 media.montazer.ir/?p=22914
آدمهایی که روحِشون توی دردها
و دغدغهها شبیههم شده باشد
همدیگه رو پیدا میکنند بطوری
که اگر جسماً کنار هم قرار نگیرند
از لحاظ فکری، اندیشههایشان
شبیه هم میشود و گاهی هم رو
تکمیل میکنند، بدون اینکه همدیگه
رو ملاقات کرده باشند ..
ماجرا، همان ماجرای روحهای
بهمپیوسته است ..
چه قدر فکر کردیم آرزو هایی که برای
باغبانیِ روحِمون درنظر گرفتهایم توی
واقعیّتِ زندگیمون با شخصیت مون
تطابق داره .. ؟
برخی فانتزیهایی ذهنیِ معنویمون
فقط برایهمون ذهنمون خوبه و یک
حالت و صورت غیر واقعی داره که ما
معلوم نیست کی توی زندگی واقعی
باید ضربهاش رو بخوریم تا واقع بین
بشیم ..
#ایستُ_بازرسی_روح
کارمان این بود که به آنها لباس و صابون و شامپو بدهیم و بفرستیمشان حمام. مشغول تخلیه مجروحین شیمیایی بودم که دیدم با جناقم، «ابوالفضل مهرآذین» به همراه «مصطفی زاهدی» آمدند. ما تا آن موقع سه چهار هزار مجروح شیمیایی را تخلیه کرده بودیم. دیدم چشمان با جناقم پر از خون است. مصطفی زاهدی گفت: «حمید شهید شده، من جانشین گردانم، باید گردان را ببرم خط، عملیات داریم. شما زودتر برو ورامین، خبر شهادت حمید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
مجروحان شیمیایی کربلای5
برای مرحله دوم عملیات باجناقم گفت: «حاضر شو برگردیم و خودمان را برسانیم.» او جانشین گردان بود و سریع رفت. من هم بعد از او با قطار رفتم اما به مرحله دوم عملیات نرسیدم. در مرحله سوم ما اطراف بصره بودیم. قرار بود لشکر 10 سیدالشهدا، کارخانه شیمیایی بصره را تصرف کنند. صدام هم گفته بود اگر ایرانیها بتوانند بصره را بگیرند، من هم کلید طلایی بغداد را به آنها میدهم. صدام هر چه نیرو داشت، داخل بصره ریخته بود. در مرحله سوم از قرارگاه خاتم الانبیا دستور دادند، فایدهای ندارد چون صدام دارد از سلاح شیمیایی استفاده میکند. ظرف یک هفته که در قرارگاه کربلا بودم، مرتب اتوبوس، اتوبوس مجروح شیمیایی میآوردند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹