eitaa logo
زندگی شیرین با شهدا
254 دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
8.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
یک حس ناب ... فرهنگ و کار فرهنگی در کلام امام خامنه‌ای عشق ،امید ، زندگی ،شهادت، رشادت .... و رسیدن به آرامشی شیرین مهمان ما در کانال ... زندگی شیرین با شهدا باشید🍁 @zendekisherinbashohada1396
مشاهده در ایتا
دانلود
محبت‌های جاودانه.mp3
5.99M
| فقط در یک حالت محبت‌های شما « ذخیره » شده، هدر نمی‌رود و باعث سرعت فوق‌العاده‌ای در رشد روحی شما خواهد شد.
« تکنیک های مهربانی » -مهربانی‌های من همیشه نتیجه عکس می‌دهد و به جای بیشتر شدن محبت همسرم، او را از من دور می‌کند! -این همه سال به فرزندم مهربانی کردم و یک بار نتیجه‌اش را ندیدم! -انگار قلب مردم سنگ شده، مهربانی می‌کنم و به جای محبت و احترام، نامهربانی تحویل می‌گیرم! اگر شما هم جملاتی مشابه این را گفته‌ یا شنیده‌اید، معنایش این است که قوانین مهربانی را بلد نیستید! مهربانی هم مانند هر مهارت ارتباطی دیگری، بایدها، نبایدها، موانع و راهکارهای خاصی دارد، که آموختن آنها سلامت ارتباط‌های ما با عزیزترین افراد زندگی‌مان را تضمین می‌کند. اگر شما هم دوست دارید که چگونگی مهربانی کردن بی‌ضرر را بیاموزید، می‌توانید به کارگاه تکنیک‌های مهربانی مراجعه کنید. کارگاه « تکنیک های مهربانی » استاد شجاعی در وب سایت منتظر منتشر شده و بصورت رایگان در دسترس شماست : 👉 media.montazer.ir/?p=22914
آدم‌هایی که روحِ‌شون توی درد‌ها و دغدغه‌ها شبیه‌هم شده باشد هم‌دیگه رو پیدا می‌کنند بطوری که اگر جسماً کنار هم قرار نگیرند از لحاظ فکری، اندیشه‌های‌شان شبیه هم می‌شود و گاهی هم رو تکمیل می‌کنند، بدون اینکه هم‌دیگه رو ملاقات کرده باشند .. ‌ ماجرا، همان ماجرای روح‌های بهم‌پیوسته است ..
چه قدر فکر کردیم آرزو‌ هایی که برای باغبانیِ روحِ‌مون درنظر گرفته‌ایم توی واقعیّتِ زندگی‌مون با شخصیت‌ مون تطابق داره .. ؟ ‌
برخی فانتزی‌هایی ذهنیِ معنوی‌مون فقط برای‌همون ذهن‌مون خوبه و یک حالت و صورت غیر واقعی داره که ما معلوم نیست کی توی زندگی واقعی باید ضربه‌اش رو بخوریم تا واقع بین بشیم ..
باعرض سلام ادب شب بخیر روایت خاطرات عملیات کربلا ۵ به یادنام شهدا شروع می کنیم کربلای ۵ قطعه ایی از بهشت است ادامه روایت خاطرات عملیات کربلا ۵ قسمت بيست ششم 🌴🌴🌴
ما در قرارگاه مشغول تخلیه مجروحین شیمیایی بودیم. کارمان این بود که به آن‌ها لباس و صابون و شامپو بدهیم و بفرستیمشان حمام. مشغول تخلیه مجروحین شیمیایی بودم 🌹🌹🌹🌹🌹
کارمان این بود که به آن‌ها لباس و صابون و شامپو بدهیم و بفرستیمشان حمام. مشغول تخلیه مجروحین شیمیایی بودم که دیدم با جناقم، «ابوالفضل مهرآذین» به همراه «مصطفی زاهدی» آمدند. ما تا آن موقع سه چهار هزار مجروح شیمیایی را تخلیه کرده بودیم. دیدم چشمان با جناقم پر از خون است. مصطفی زاهدی گفت: «حمید شهید شده، من جانشین گردانم، باید گردان را ببرم خط، عملیات داریم. شما زودتر برو ورامین، خبر شهادت حمید 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
رو بده. من هم ترتیب انتقال شهید رو می‌دم.» یکی از بچه‌های لشکر «حمید اصفهانی» برادر خانمم بود. او فرمانده گروهان بود. قبل از عملیات می‌روند شناسایی که دیده‌بان عراقی‌ها، آن‌ها را می‌بیند. با خمپاره می‌زنند به تویوتا و حمید اصفهانی هم بر اثر برخورد ترکش به صورت و پهلویش شهید می‌شود 🌹🌹🌹🌹🌹
مجروحان شیمیایی کربلای5 برای مرحله دوم عملیات باجناقم گفت: «حاضر شو برگردیم و خودمان را برسانیم.» او جانشین گردان بود و سریع رفت. من هم بعد از او با قطار رفتم اما به مرحله دوم عملیات نرسیدم. در مرحله سوم ما اطراف بصره بودیم. قرار بود لشکر 10 سیدالشهدا، کارخانه شیمیایی بصره را تصرف کنند. صدام هم گفته بود اگر ایرانی‌ها بتوانند بصره را بگیرند، من هم کلید طلایی بغداد را به آن‌ها می‌دهم. صدام هر چه نیرو داشت، داخل بصره ریخته بود. در مرحله سوم از قرارگاه خاتم الانبیا دستور دادند، فایده‌ای ندارد چون صدام دارد از سلاح شیمیایی استفاده می‌کند. ظرف یک هفته که در قرارگاه کربلا بودم، مرتب اتوبوس، اتوبوس مجروح شیمیایی می‌آوردند. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ادامه روایت خاطرات عملیات کربلا 5 انشاالله فردا شب شهدارا باصلوات یادکنید: سرزمین کربلای ۵ قطعه ایی از بهشت است پایان قسمت بيست ششم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌴🌴🌴🌴🌴🌴
 🌷🌸مهمان معنوی امشب🌷🌸     ،بیایید  با ذکر صلواتی برای شادی تمام شهدا 🌸🌷مخصوصا این شهید بزرگوار ، به آنها متوسل بشویم 🌹🌸هر شب به نیت یک شهید 🌸🌹 اللهم صلی علی محمد ⚘وال محمد و عجل فرجهم🌷🍃     🌴🌴🌴🌴