✅ #عرفات
🔶استاد علی صفایی حائری:
اينجا اين سؤال مطرح مىشود كه چرا ابتدا بايد عرفات باشد و بعد مشعر و بعد منى؟ آيا شعور بعد از معرفت است؟
عرفات سرزمينى كه در آنجا آدم و حوّا همديگر را ديدهاند و شناختهاند.
جايى كه معرفت، كامل مىشود و توجّهاتى براى انسان مىآيد. دعاى عرفهى حضرت ابا عبداللّه خيلى حرفها را نزديك مىكند. ١
در عرفه و در آن فضا بايد به چند چيز توجه بشود: يكى به نعمتها و امكاناتى كه حق داده است.
و يكى كارهايى كه انسان انجام داده و ببيند كه او با انسان چه كرده و انسان با او چه كرده است.
همين نكته است كه حضرت ابا عبدالله در چند فراز، ستايش انعام و عنايتهاى حق را دارد و بعد متوجّه به خود انسان مىشود و به آنچه كه بايد انجام مىداده و كارى كه بايد مىكرده؛ يعنى تو هم خودت را ديدهاى و هم پروردگارت را و هم تقصير خودت را در برابر او ديدهاى. وقتى اين معارف و آگاهى حاصل شد باعث مى شود كه تو براى حق حريم قائل شوى و در نتيجه به حرمات شعور پيدا كنى.
📚 حقیقت حج، صفحه 20
✅ #عرفات
🔶استاد علی صفایی حائری:
با عرفات، معرفتها و آگاهىها شكل مىگيرد و كوچ و هجرت آغاز مىشود.با اين معرفتها از خويش و استمرار خويش و از دنيا و پيوند آن با عوالم ديگر و از شهادت و غيب و از خداوند و احاطه و حضور و رحمت و محبت او،با اين معرفتها حريمها و حرمتها در شعور آدمى مىنشيند و شعور به حرمات آدمى را به حذر و دقت مىكشاند.
📚 حقیقت حج، صفحه 96
سلام، صبح بخیر، عیدتان مبارک🌺💐🌸🌷🌹
خدایا قدرت قربانی کردن هوای نفس و فرمانبرداری از دستورات حق را به همه ما عطا بفرما بحق صلوات بر محمد و آل محمد🏻🌹🌷🌸💐
✅ از ولىّ بايد كارى را خواست كه از ديگران ساخته نيست
🔶استاد علی صفایی حائری:
بايد مهم را فداى مهمتر كرد و از آن براى رسيدن به اهميتها وسيله ساخت. ولىّ، وسيلۀ هدايت و قرب و لقاء و رضوان است.
حال اگر از ولىّ، كار زمين و زراعت و تجارت را بخواهى، نمىگويم كه بهره نمىگيرى، ولى بهرۀ بيشترى را از دست مىدهى. از ولىّ بايد كارى را خواست كه از ديگران ساخته نيست؛ كارى كه از تجربه و علم و عقل و غرايز فردى و جمعى ساخته است، نياز به اين وسائل هدايت و قرب ندارد. كه استاد ما مىگفت: كار مرجع، ساختن مسجد و مدرسه و بيمارستان و ... نيست، اينها كارهايى است كه از يك ثروتمند هم ساخته است. كار مرجع، تربيت عالمِ عادلِ عاقل است و اين كارى است كه از ثروتمندان و از ديگران ساخته نيست. بايد به هر كس در كارى كه براى آن ساخته شده و خلقت يافته، توسّل جست و بهره گرفت و از امكانات و نيروها، بىحساب و كتاب و با چشم بسته، برنداشت كه چه بسا توسّلها، اهانت باشد و هتك حرمت باشد و باعث دورى و محروميّت باشد.
📚 تو مي آيي (ويرايش جديد)، صفحه 25
✅ولايت چيست؟
🔶استاد علی صفایی حائری:
ولايت چيست؟
اين ولايت،بالاتر از محبت و دوستى و عشق است؛ كه عشق على در دل دشمنان او هم خانه داشت. آنها كه شكوه و وقار كوه و زيبايى دشت و عظمت كوير و دريا و جلوهى طلوع و غروب، اسيرشان مىكند و چشمشان را مىگيرد و دلشان را به بند مىكشد، چگونه مىشود شكوه و عظمت آن روح بزرگتر از كوه، زيبايى و گستردگى آن قلب وسيعتر از هستى و عظمت و ناپيدايى آن سينهى ناپيداتر از كوير و عميقتر از دريا و جلوهى آن طلوع بى غروب، چشم و دل و عشق و احساسشان را پر نكند.
هر كس با هر مشربى و عقيدهاى،مىتواند دوستدار على باشد.
در على، علم و عشق،
تدبير و شمشير،
حريت و عبوديت،
نجواى دل و آتش سخن،
زمزمهى شب و فرياد روز،
قدرت و عزت و تواضع و ذلت، ١
نرمش و آشنايى و خشونت و پايدارى،
در على اين همه هست و اين همه بخاطر حق است و براى اوست و اين است كه همهى او دوست داشتنى است و حتى دشمنش در دل شيفتهى اوست و مخالفش در پنهان شيداى او.
📚 #غدیر، صفحه 12
⭕️تقوا در سه مرحله انسان را پیش میبرد و رشد میدهد:
💎 #تقوا_طرحی_برای_اداره_جامعه-ج۱۱ (پایانی)
1️⃣ تقوا فرد را مستقل و قوی بار میآورد-تا روی پای خودش بایستد- و او را برای انجام رفتارهای خوب، انگیزهمند میکند(با خودکنترلی از درون؛ نه با کنترل بیرونی)
2️⃣ تقوا به انسان قدرت مضاعفی میدهد که همان «قدرت جمعی» است، در واقع تقوا «من» را تبدیل میکند به «ما»! تقوا بعد از اینکه فرد را قوی کرد، میگوید: «حالا باهم کار کنید»
🔸آدمِ قدرتمندِ باتقوا وقتی وارد یک جمع میشود، داراییهای خودش را پخش میکند و میگوید «همه بیایید سودش را ببرید» لذا یک جمع منسجم، دور خودش ایجاد میکند؛ در واقع این فرد قدرتمند «عامل انسجام جمع» میشود و -چون تقوا دارد- مانع تمرکز قدرت و ثروت به مُدل سرمایهدارای خواهد شد، بلکه قدرت و ثرورت را بین مردم توزیع میکند.
3️⃣ تقوا انسان را ولایتمدار بار میآورد. لذا کلمۀ متّقین در قرآن، رمز برای «شیعه» است. امام برای متّقین با «اشاره» حرف میزند. چرا؟ چون میخواهد او «خودش انگیزه پیدا کند و خودش بفهمد و خودش جلو برود.»
🚩 هیئت نور ۹۶.۰۷.۱۰
✅ولایت علی....
🔶استاد علی صفایی حائری:
ولايت على، نه على را دوست داشتن كه فقط على را دوست داشتن است. ٢
ولايت على، على را سرپرست گرفتن و از هواها و حرفها و جلوهها بريدن است. و اين ولايت، ادامهى ولايت حق است و دنبالهى توحيد، ٣ آن هم توحيدى در سه بعد؛ در درون و در هستى و در جامعه؛ كه توحيد در درون انسان، هواها و حرفها و جلوهها را مىشكند؛ هواهاى دل و حرفهاى خلق و جلوههاى دنيا را.
و در جامعه طاغوتها را كنار مىريزد
و در هستى خدايان و بتها را.
در اين حد، موحد، جز خدا كسى را حاكم نمىگيرد. جز وظيفه چيزى او را حركت نمىدهد. هيچ قدرت و ثروت و جلوهاى در روح او موجى نمىآورد و هيچ دستورى او را از جا نمىكَنَد. جز دستور حق و امرِ اللّه، از هر زبانى كه اين دستور برخيزد و از هر راهى كه اين امر برسد.
و هنگامى كه روحى به آزادى رسيد و جز امر حق امرى نداشت و جز خواست او خواهشى نداشت، اين روح به ولايت مىرسد و به سرپرستى مىرسد و دستور او و حتى نگاه او در دلهاى موحد عاشق، حركت مىآفريند.
و اين است كه رسول به ولايت رسيد و به اولويت رسيد؛ كه النَّبىُ أَوْلى بِالمُؤمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ. ١
و اين است كه على به ولايت مىرسد؛ كه: مَنْ كُنْتُ مَولاه فَهذا عَلىٌّ مَولاه
📚 غدیر، صفحه 13
✅زير بناى ولايت
🔶استاد علی صفایی حائری:
زير بناى ولايت
زير بنا و سرّ آن همه فداكارى و جانبازى شيعه در طول تاريخ همين شناخت و همين يافت برهانى و عينى است.
١ - او مىداند كه ولى بيش از او به او علاقه دارد.
٢ - و بيش از او به منافع او آگاهى دارد، لذا امر او را هر چه باشد مىپذيرد و دستور او را هر چه باشد گردن مىنهد و حتى به ميان آتش مىنشيند و به استقبال مرگ مىرود. مگر نه اين است كه مىميريم؟ پس بگذار مرگى را انتخاب كنيم كه زندگىهايى را بارور كند و بهرههايى بياورد. مگر نه اين است كه ما از كسى چيزى اطاعت مىكنيم، پس بگذار اطاعت از آگاهِ دلسوز و مهربان باشد.
شناخت آگاهى و دلسوزى، اطاعت را، تسليم را بدنبال مىكشيد
📚 غدیر، صفحه 17
هدایت شده از کانال رسمی میثم مطیعی
MiladImamHadi1390[02].mp3
11.32M
✅علم گسترده ی ولیّ
🔶استاد علی صفایی حائری:
انسان پس از گسترش دانشهايش اگر چيزى را بدست بياورد و چيزى را كشف كند، همان هايى است كه تجربهاش كرده و با آن روبرو بوده است و چه بسيار عوالمى كه هنوز به آن نرسيدهايم و تجربهاش نكردهايم و چه بسيار مراحلى كه هنوز از آن بىخبريم و غافليم.
و بخاطر اين محدوديت در ديد و اين وسعت در ديدگاه هستى است كه انسان،به سوى خدا مىشتابد و از او مىپرسد و از او مىپذيرد. او كه به تمام هستى آگاه است؛ از تمام نفعها و ضررها و از تمام اثرها؛ اثر يك غذا بر تمام سلولها، آن هم نه در يك سال و دو سال و هفتاد سال و در اين محدودهى هستى و در اين عالم؛ كه در تمام طول راه، تا بينهايت.
📚 #غدیر، صفحه 18
✅جریان این اسلام بدون سعی نیست.
🔶استاد علی صفایی حائری:
جريان اين اسلام، چه در فرد، چه اسلام ابراهيم و چه اسلام هاجر و چه اسلام اسماعيل،بدون سعى نيست.
و مىبينيم كه هاجر وقتى اين سلم و سَلَم را پذيرفته و آمده و خود و فرزند خردسالش در بيابان ماندهاند و هيچ كس را ندارند و ابراهيم همهى اينها را اينجا رها كرده و اَسْلَمْتُ را گفته و رفته. ١ و ارزش هاجر وقتى روشنتر مىشود و عظمت اسلام او وقتى بيشتر در چشمها مىنشيند كه با ديگران مقايسه شود كه در اوج رفاه حتّى آنجا كه تو آنها را در قصر بگذارى و دنبال تكليفت بروى، جز نق و ناله و گلايه، كار ديگرى ندارند. و اين هاجر با وجود اين اسلام و تسليمى كه دارد،به خاطر وثوق به امر حق و اطمينانى كه به خود حق دارد با اينكه در منطقهاى قرار گرفته كه هيچ گمان آب و آبادانى نيست،به دنبال آب سعى مىكند و حدود ٤ كيلومتر آن هم بين دو كوه صفا و مروه در رفت و آمد است و هرگز از هدفش رو بر نمىگرداند و دائم به هدف و كعبه توجه دارد. ٢
و مهمتر اين كه در اين سعيش هرگز جفا نكرده و از مروّت هم خارج نشده و حدود را فراموش نكرده است. و اين نبوده كه براى رسيدن به هدف به هر كارى دست بزند؛ كه سعيش منطبق بر سنت است و از سنت و حدود الهى تجاوز نكرده است.
📚 حقیقت حج، صفحه 15