کانال
#رهـایـے_ازشــب قسمت۴ 💌آقام ڪه رفت سیده خانومم رفت…. غیر از پیش نماز اون سالها فقط آقام بود ڪه سید
#رهـایـے_ازشــب
قسمت۵
💌مرگ آقام برخلاف یتیمے وبے پناه شدن من براے مهرے خالے از لطف نبود.میتونست با حقوق بازنشستگی و سود ڪرایه بدست اومده از حجره ے پدرے آقاے خدابیامرزم هرچقدر دلش خواست خرج خودش ودوتا پسراش کنہ و با من عین یڪ کلفتے ڪه همیشہ منت نگهداریمو تو سر فامیل میڪوبوند رفتار کنہ! بہ اندازه ی تمام این سی سال عمرم از مهری متتفرم.اون منو تبدیل به یڪ دختر منزوی تو اون روزگار و یڪ موجود ڪثیف تو امروزڪرد.
اون ڪارے ڪرد تو خونہ ی خودم احساس خفگے ڪنم و مجبورم ڪرد در زمان دانشجوییم از اون خونہ برم و در خوابگاه زندگے ڪنم.اما من ڪم ڪم یاد گرفتم چطورے حقمو ازش بگیرم.بہ محض بیست ودو سالہ شدنم ادعاے میراثم رو ڪردم و سهم خودم رو از اموال و املاڪ پدرم گرفتم وبا سهمم یڪ خونه نقلے خریدم تا دیگہ مجبور نباشم جایے زندگے ڪنم ڪه بهترین خاطراتم رو به بدترین شرایط بدل ڪرد.
اما در دوران نوجوانے خوشبختیهاے من زمانے تڪمیل شد ڪہ عاطفہ هم بہ اجبار شغل پدرش بہ اروپا مهاجرت ڪرد و من رو با یڪ دنیا درد و رنج وتنهایے تنها گذاشت.بے اختیار با بیاد آوردن روزهاے با او بودنم اشڪم سرازیر شد و آرزو ڪردم ڪاش بازهم عاطفہ را ببینم.غرق در افڪارم بودم ڪه متوجہ شدم جلوے محوطہ ےمسجد دیگر ڪسے نیست.
نمیدونم پیش نماز جوون وجدید مسجد و جوونهاے دوروبرش ڪے رفتہ بودند.دلم به یکباره گرفت.باز احساس تنهایے ڪردم.از رو نیمڪت بلند شدم و مانتوے ڪوتاهمو ڪه غبار نیمڪت بروش نشسته بود رو پاک ڪردم.هنوز رطوبت اشڪ رو گونہ هام بود.با گوشہ ے دستم صورتم رو پاڪ ڪردم و بے اعتنا بہ نگاه ڪثیف وهرز یڪ مردڪ بے سروپا و بدترڪیب راهمو ڪج ڪردم و بسمت خیابون راه افتادم.
ادامہ دارد…💌
ف مقیمی
#رمان
#قسمت_ششم
در راه گوشیم زنگ خورد.با بے حوصلگی جواب دادم:بله؟! صداے ناآشنا و مودبے از اونور خط جواب داد:سلام عزیزم.خوبید؟! من ڪامرانم.دوست مسعود.خوشحال میشم بهم افتخار هم صحبتے بدید.با اینڪه صداش خیلے محترم بود ولے دیگہ تو این مدت دستم اومده بود ڪه ڪی واقعا محترمہ.اعتراف میڪنم ڪه در این مدت و پرسہ زدن میون اینهمہ مرد وپسر مختلف حتے یڪ فرد محترم ندیدم.
همشون بظاهر اداے آدم حسابے ها رو در میارن ولے تا میفهمن ڪه طرفشون همہ چیشو ریخته تو دایره و دیگہ چیزے براے ارایہ دادن نداره مثل یڪ آشغال باهاش رفتار میڪنند.صداے دورگہ و بظاهر محترمش دوباره تو گوشم پیچید:عسل خانوم؟ دارید صدامو؟ با بے میلے جواب دادم:بله خوبے شما؟ مسعود بهم گفتہ بود شما دنبال یڪ دختر خاص هستید و شماره منو بهتون داده ولے نگفت ڪه خاص از منظر شما یعنے چے؟
یڪ خنده ے لوس و از دید خودشون دخترڪش تحویلم داد و گفت:
-اجازه بده اونو تو قرارمون بهت بگم! فقط همینو بگم ڪه من احساسم میگہ این صدای زیبا واقعا متعلق به یڪ دختر خاصہ! واگر من دختر خاص و رویایے خودمو پیداڪنم خاص ترین سورپرایزها رو براش دارم.
تو این ده سال خوب یاد گرفتم چطورے براے این جوجہ پولدارها نازو عشوه بیام و چطورے بے تابشون ڪنم.با یڪے از همون فوت وفن ها جواب دادم:عععععععههههههه؟!!!! پس خوش بحال خودم!!! چون مطمئن باش خاص تر از من پیدا نخواهے ڪرد.
فقط یڪ مشڪل ڪوچیڪ وجود داره.واون اینه کہ منم دنبال یڪ آدم خاصم.حتما مسعود بهت گفتہ ڪه من چقدر…
وسط حرفم پرید و گفت:
-بلہ بلہ میدونم و بخاطر همین هم مشتاق دیدارتم مسعود گفتہ ڪه هیچ مردے نتونستہ دل شما رو در این سالها تور ڪنہ و شما به هرکسے نگاه خریدارانه نمیکنے!
یڪ نفس عمیق ڪشید و با اعتماد بہ نفس گفت:من تو رو به یڪ مبارزه دعوت میڪنم!
بهت قول میدم من خاص ترین مردے هستم ڪه در طول زندگیت دیدے!! پوزخندے زدم و بهہ تمسخر گفتم:و با اعتماد بہ نفس ترینشون…
داشت میخندید. .از همون خنده ها ڪه براے منے ڪه دست اینها برام رو شده بود درهمے ارزش نداشت ڪه به سردے گفتم:عزیزم من فعلا جایے هستم بعد باهم صحبت میکنیم. گوشے رو قطع ڪردم و با کلے احساسات دوگانه با خودم ڪلنجار میرفتم ڪه چشمم خورد به اون مردے ڪه ساعتها بخاطرش رو نیمڪت نشستہ بودم!!
ادامہ دارد...
نــویـسـنــده:#فـــ_مــقــیــمے
📝 #متنی
☘☘ هدف از آفرینش، رشد معنوی انسان
🍃🌸 و هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ لِیبْلُوَکمْ أَیکمْ أَحْسَنُ عَمَلًا 🌸🍃
او کسی است که آسمان ها و زمین را در شش روز دوران آفرید و عرش حکومت او بر آب قرار داشت، تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید
💠نکته ها 💠
🍃 آفرینش برای آزمایش است.
🍃 آزمایش، برای جدا کردن خوبان از بدان است.
🍃 امام صادق علیه السلام می فرماید: حُسن عمل، یعنی عملِ همراه علم، اخلاص و تقوی، نه عمل زیاد.
💠پیامها 💠
1⃣ توجّه به این که «آن چه داریم رزق الهی است نه ملک ما» بخشش را آسان می کند هدف از آفرینش همۀ موجودات، رشد معنوی واختیاری انسان بوده است.
2⃣ کیفیت عمل مهم است، نه کمیت آن.
3⃣ آسمان و زمین برای کار نیک آفریده شده، نه برای کامیابی و لذّت طلبی و غافل بودن
📚📚 منبع
تفسیر نور، ج ۴ ص ۲۳
تفسير مجمع البيان
تفسير نمونه ج ۹ ص ۲۴
🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃
کانال
#تمثیل ۱۸۹ مثل ذرهبین 🔎 ☀️ذرهبین تمام نور منعکس شده روی خود را در یک نقطه جمع می کند بعد از
🕋✨🕋✨🕋✨
#تمثیل ۱۹۱
مثل کعبه🕋
🍃حضرت زهرا ( س ) می فرمایند :
"مثل الامام مثل الکعبه"
🌀یعنی همانگونه که مردم به دور کعبه می چرخند نه کعبه به دور مردم ، شیعیان نیز باید به دور امام خویش بچرخند نه امام به دور آنها❌
💠به عبارت دیگر در این زمان معاصر شیعیان باید به سمت امام زمان ( عج ) بروند نه امام زمان (عج ) به سمت آنها !
🕋✨🕋✨🕋✨
#تمثیل ۱۹۲
مثل شیر فروشی 🍶
👈اگر ظرف کثیفی را به شیر فروشی ببری مطمئناً درون آن شیر نمی ریزند
💢خداوند هم به دلهای کثیف و سیاه نظر رحمت نمی کند
♻️ لذا تا بنده ی گنهکار توبه نکند از
رحمت خداوند خبری نیست ✔️
💖💚💖💚💖💚
#تمثیل ۱۹۳
مثل قلب💓
🌀سلول های بدن فقط توسط دو نوع رگ با قلب می توانند ارتباط داشته باشند( سرخ رگ و سیاه رگ )
📕 بندگان هم فقط توسط قرآن و اهل بیت می توانند با خداوند ارتباط برقرار کنند
لذا پیامبر اکرم ( ص ) در اواخر عمر شریفشان فرمودند :
✨یا أیُّهَا النَّاسُ إنّی تَرَکْتُ فِیکُمْ ما إنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا کِتابَ اللّهِ وَعِتْرَتِی أهْلَ بیْتِی✨
💎 ای مردم! من در میان شما چیزی گذاشتم که اگر بدان تمسّک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که خاندان من هستند
💖💚💖💚💖💚
#تمثیل ۱۹۴
مثل صِفر و یک
امام مثل عدد یک است و امت مثل عدد صفر 🤔
🔺میلیون ها صفر هم اگر باشد ولی
عدد یک قبلشان نباشد هیچ ارزشی ندارند
🔅پس امّت بدون ولایت امام معصوم (ع) هیچ ارزشی ندارد !
🌷🍃🌷🍃🌷🍃
#تمثیل ۱۹۵
مثل کنتور 🌀
〽️هر کس کنتور برق در خانه داشته باشد و توسط آن نور بگیرد باید هر ماه بهای آن را بپردازد💡
💎 همین طور کسی که برق اهل بیت را به دلش وصل کند و توسط آن
بزرگواران قلبش نورانی شود باید بهای آن را بپردازد🤓
( یعنی در این راه شهید شود 🌱
یا جانباز شود ، یا فشارهای اقتصادی دشمن را تحمل کند و ...
🌙🌍🌙🌎🌙🌏
#تمثیل ۱۹۶
مثل ماه 🌛
⚫️ ماه از خود نوری ندارد بلکه نورش از خورشید🌞 است
🔸عرفا هم از خود نوری ندارند
🍃اما با رعایت تقوا قابلیت پیدا می کنند که پرتویی از نور خداوند را دریافت کنند.
💠🔺💠🔻💠🔺
#تمثیل ۱۹۷
مثل دود🌀
💢وقتی چند چوب روی هم می گذاری و کبریت به زیر آن می گیری
اول دود بیرون می آید بعد اگر دود را با باد بزن کنار زدی شعله نمایان خواهد شد !🔥
🌫امروزه جهان را دودِ ظلم و فساد گرفته است
اما اگر شیعیان درست به وظیفه خود
عمل کنند ، ظهور نور و شعله ی الهی را خواهند دید !🌻
📚📙📚📙📚📙
#تمثیل ۱۹۸
📕مثل کتاب بدون معلم !
🖋اگر آموزش پرورش بگوید کتاب به قدر کافی برای دوره دبستان داریم اما معلم نداریم که آن کتاب ها را درس بدهد همه اشکال می گیرند
که مگر می شود کتاب بدون معلم 🤔
🔷 حال جای تعجب است که اهل سنت می گویند کتاب قرآن برای ما
کافی است و نیازی به معلمش( که معصومین باشند ) نداریم !
✨ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اَللّهُ وَ اَلرّاسِخُونَ فِی اَلْعِلْم / آل عمران آیه 7✨
📚📙📚📙📚📙
#تمثیل ۱۹۹
مثل بازی !🎾
🔰برادران یوسف ، ایشان را به بهانه بازی کردن به صحرا بردند
و از آنجا به مصر🇪🇬فرستادند و ۱۰ سال جدایی بین پدر و پسر انداختند
♨️ دشمنان ما نیز به بهانه بازی
و سرگرمی (از قبیل برنامه های ورزشی و فضای مجازی و ماهواره و ... ) بیش از
هزار سال است که بین ما و امام زمانمان ( عج ) جدایی انداخته اند !☹️
🔆🔹🔆🔹🔆🔹
#تمثیل ۲۰۰
مثل چراغ !
🔦چراغ را از جلوی بچه بر می داریم چون نمی فهمد و آن را می شکند
اما همین که کمی بزرگ شد چراغ را جلوی او می گذاریم‼️
چون بر خلاف گذشته خوب و بد را
می فهمد ✅
🌻خداوند هم تا شیعیان از کودکی بیرون نیایند و به بصیرت دینی نرسند
(خوب و بد را از هم تشیص ندهند ) ، امام زمان(عج ) را در اختیارشان نمی گذارد💯
🔆🔹🔆🔹🔆🔹
🔷#کوفته_مرغ
ابتدا سینه مرغ و چرخ کنید ،بعد لپه و برنج و نیم پز کنید ،بعد تمام مواد و بریزید تو کاسه و ورز بدید وبعد با گوشکوب برقی یا سنتی خوب بکوبید تا مواد چسبنده بشه،بعد تو قابلمه سس و درست کنید ،ابتدا پیاز داغ کنید و بهش رب و نمک و زردچوبه اضافه کنید و دو لیوان آب بریزید و بعد اینکه قل زد،از مواد کوفته به اندازه دلخواه بردارید و تو دست گرد کنید و بذارید تو سس تا بپزه،میتونید از زرشک و آلو هم برای ترش شدن طعم سس هم استفاده کنید
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالیُ بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
╭━═━⊰🍃🌼🍃⊱━═━╮
#حدیث_نور
✨حضرت محمد (ص) فرمودند:
به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على (ع) هدايت مىيابيد و به وسيله حسن احسان مىشويد و به وسيله حسين خوشبخت مىگرديد و بدون او بدبخت. بدانيد كه حسين درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مىكند.✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تندیس سردار حاج قاسم سلیمانی در خیابانهای لبنان و واکنش مردم
❤️خدا به پیامبر فرموده 7چیز را از من بخواه:
🌷1.علم زیاد:
قل رب زدنی علما...114طه
🌷2.آمرزش گناهان:
قل رب اغفر وارحم وانت خیرالراحمین..118مومنون
🌷3.از شر شیطان به من پناه ببر:
قل رب اعوذ بک من همزات الشیاطین.97 مومنون
🌷4.منزل بابرکت:
قل رب انزلنی منزلا مبارکا...29 مومنون
🌷5.توفیق صداقت:
قل رب ادخلنی مدخل صدق واخرجنی مخرج صدق واجعلنی من لدنک سلطانانصیرا..80اسرا
🌷6.آمرزش برای والدین:
قل رب اغفرلی ولوالدی وارحمهما کماربیانی صغیرا...24اسرا
🌷7.اگرعذاب گنهکاران را نشانم دادی،
من از آنان نباشم:
قل رب اما ترینی مایوعدون رب فلاتجعلنی فی القوم الظالمین.93 و94 مومنون
💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷رهبرمعظم انقلاب:
گاهی در بن بست ها خداوند راهی باز میکند که هیچ اندیشه بشری فکرش به آن نمی رسد
❣ #سلام_امام_زمانم❣
خودم را به تـ♥️ــو
منسوب می دانم با لفظ #شیعه
نمی دانم این #انتساب را
از جنس یعقوب بدانم
یا از جنس برادران یوسف⁉️
منتظر دل سوخته ات💔 هستم؟
یا باعث و بانیِ
به چاه #غیبت افتادنت!
ادعای #انتظارت را دارم
اما در مواقع اضطرار به "غیر از تو"
پناه می برم!!!
#وای_بر_من اگر اینگونه باشم😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفـرج🌸🍃
یک قرار ملی: "عید ما، بعد از شکست کرونا"
چند روز دیگر عید نوروز از راه می رسد و ایران، هنوز درگیر بیماری فراگیر و مرگبار کروناست. نگرانی جدی این است که بخشی از مردم در روزهای عید قرنطینه خانگی را رعایت نکنند و به دید و بازدید بروند و ناگهان با انفجار اتمی کرونا مواجه شویم؛ آنگاه دیگر حتی امکانات پزشکی کشور نیز جوابگو نخواهد شد و آخرین نوروز قرن جای، به یک فاجعه انسانی تبدیل می شود.
پیشنهاد می کنیم این عید را از طریق تلفن و اینترنت با همدیگر در تماس باشیم و به دیدار کسانی که دوست شان داریم نرویم تا آنها را در معرض ویروس کرونا قرار ندهیم. بدانیم که این عید بر خلاف همه هزاره های گذشته، دوست داشتن در ندیدن است و عید دیدنی یک ظلم بزرگ.
"عید ما بعد از شکست کرونا" ؛ این را شعار خود قرار دهیم و یک قرار ملی بگذاریم که عید امسال را موکول کنیم به زمانی که ویروس کرونا در کشورمان از بین رفته است.
امسال در روزهای عید، دور هم بودن در خانه را تجربه می کنیم و "حول حالنا الی احسن الحال" را به نیت ریشه کنی بیماری کرونا و بهبود حال همه مبتلایان زمزمه کنیم.
💕💕💕
#ڪلام_شهیدمحسن_حججی
براے ولایت...🍃
ان شاالله شهادتم صدق
گفتارم راگواهـےمـےدهد..
شک نکنید ومطئمن باشید👌
راه ولایت همان راه علیست
رهبر برحق #سیدعلیست ...
💕💕💕
لِلكِرامِ فَضيلَةُ المُبادَرَةِ إلی فِعلِ المَعروفِ وإسداءِ الصَّنائعِ
فضیلتِ شتاب به سوی نیكوكاری و احسان، از آنِ بزرگواران است
#امام_علی_علیه_السلام
#میزان_الحکمه_جلد10_صفحه94
گویند چون خزانه انوشیروان عادل
را گشودند ، لوحی دیدند که پنج سطر
بر آن نوشته شده بود :
هر که مال ندارد ، آبروی ندارد
هر که برادر ندارد ، پشت ندارد
هر که زن ندارد ، عیش ندارد
هر که فرزند ندارد ، روشنی چشم ندارد
و هر که را هم
این چهار ندارد ، هیچ غم ندارد ...!
« عبید زاکانی »
💕💕💕
کانال
#رمان #قسمت_ششم در راه گوشیم زنگ خورد.با بے حوصلگی جواب دادم:بله؟! صداے ناآشنا و مودبے از اونور
#رمان
#رهایی_ازشب
#قسمت_هفتم
او بہ آرامے مے آمد و درست در ده قدمے من قرار داشت..در تمام عمرم هیچ وقت همچین حسے رو نداشتم. قلبم تو سینہ ام سنگینے میڪرد..ضربان قلبم اینقدر بہ شمارش افتاده بود ڪه نمیدونستم باید چہ ڪار ڪنم. خداے من چہ اتفاقے برام افتاده بود.نمیدونستم خدا خدا ڪنم اوهم منو ببینہ یا دعا ڪنم چشمش بہ حجاب زشت و آرایش غلیظم نیفتہ..!! اوحالا با من چند قدم فاصلہ داشت..عطر گل محمدے میداد..عطر پدرم…عطر صف اول مسجد! گیج ومنگ بودم. ڪنترل حرڪاتم دست خودم نبود. چشم دوختہ بودم بہ صورت روحانے و زیباش.
هرچہ نزدیڪ تر میشد بہ این نتیجہ میرسیدم ڪه دیدن من اون هم در این لباس وحجاب اصلن چیزی نبود ڪه میخواستم.اما دیگر دیر شده بود.نگاه محجوب اوبہ صورت آرایش ڪرده و موهاے پریشونم افتاد.ولے بہ ثانیه نڪشید نگاهش رو بہ زیر انداخت .دستش رو روے عباش کشید و از ڪنارم رد شد.من اما همونجا ایستادم.اگر معابر خالے از عابر بود حتما همونجا مینشستم و در سکوت مرگبارم فرو میرفتم و تا قیامت اون لحظہ ے تلاقے نگاه و عطر گل محمدے رو مرور میڪردم.
شاید هم زار زار بہ حال خودم میگریستم.ولے دیگہ من اون آدم سابق نبودم ڪه این نگاه ها متحولم ڪنہ.من تا گردن تو ڪثافت بودم.!!!!!!!!شاید اگر آقام زنده بود من الان چادر بہ سر از ڪنار او رد میشدم و بدون شرم از نگاه ملامت بارش با افتخار از مقابلش میگذشتم.سرمو بہ عقب برگردوندم.و رفتن او راتماشا ڪردم.او که میرفت انگار ڪودڪیهامو با خودش میبرد..پاڪیهامو..آقامو..
بغض سنگینے راه گلومو بست و قبل از شڪستنش مسیر خونہ رو پیمودم .روز بعد با ڪامران قرار داشتم. طبق درخواست خودش از محل قرار اطلاعے نداشتم فقط بنا بہ شرط من قرار شد ڪه ملاقاتمون در جاے آزاد باشہ. اوخیلے اصرار داشت ڪه خودش دنبالم بیاد ولے از اونجایے ڪه دلم نمیخواست آدرس خونم رو داشتہ باشہ خودم یڪی از ایستگاههاے مترو رو مشخص ڪردم و اوطبق قرار وسر ساعت با ماشین شاسے بلند جلوے پام توقف ڪرد.
ادامہ دارد…
نویسنده: ف_ مقیمـے
#رهایی_ازشب
#قسمت_هشتم
مسعود ڪنارش نشستہ بودو من از همونجا ڪامران رو شناختم.لبخند تصنعی بہ روے لب آوردم و وایستادم تا اونها خودشون بہ استقبالم بیان.هردو از ماشین پیاده شدند.مسعود با اشاره دست منو بہ ڪامران نشون داد .ڪامران با نگاه خریدارانہ بہ سمت من قدم برداشت و وقتے بهم رسید دستش رو جلو آورد براے سلام و احوالپرسے. عینڪ دودیمو از چشمام در آوردم و با لبخند مغرورانه اے گفتم:
– سلام!!مسعود بهت نگفتہ ڪه من عادت ندارم در اولین دیدار با هرکسے صمیمے بشم؟
او خنده ی عصبے ڪرد و گفت:
-خب من صمیمے نشدم ڪه؟!بابا فقط قراره با هم سلام ڪنیم و دست بدیم همین! نگران نباش من ایدز ندارم!
مسعود بجاے من ڪه بہ زور میخندیدم جواب داد:
-ڪامران جان همونطور ڪه گفتم عسل خانوم خیلے سخت گیر و سخت پسنده.یڪ سرے قوانین خاصے هم داره.ولی هر مردے آرزوش داشتن اونه.ما ڪه نتونستیم دلشو تصاحب ڪنیم چون تو گفتے دنبال یڪ ڪیس خاصے من فقط عسل بہ فڪرم رسید.
در زمان صحبت مسعود فرصت خوبے بود تا بہ جزییات صورت ڪامران دقت ڪنم.تنها عضو صورتش ڪه مشخص بود مال خودشہ ودستڪارے نشده چشمهاے درشت و روشنش بود.روے هم رفتہ چهره ے زیبایی داشت ولے ابروهاے مرتب وتمیزش با سلیقہ ے من جور در نمیومد.نمیدونم چے موجب شده بود ڪه اون فڪر ڪنہ خاصہ چون همہ چیزش شبیہ موردهای قبل بود.از دور بازوش گرفته و چشم وابروش تا ماشینش و طرز حرف زدنش!!
ڪامران خطاب بہ مسعود ولے خیره بہ چشمان من جواب داد:
-من مرد ڪارهاے سختم.اتفاقا در برخورد اول ڪه نشون دادند واقعا خاصن!
بعد سعے ڪرد با لحن دلبرانہ اے بهم بگہ:
-افتخار میدید مادموازل تا در رڪابتون باشم؟
با لبخندے دعوتش رو پذیرفتم و بہ سمت ماشینش حرڪت ڪردم.او برایم در ماشین رو باز ڪرد و با احترام بہ روے صندلے هدایتم ڪرد.مسعود بیرون ماشین ازمون خداحافظے ڪرد و برامون روزخوبے رو آرزو ڪرد.او یڪی از هم دانشڪده اے هام بود ڪه چندسالے میشد با نسیم ڪه از خودش چندسال بزرگتر بود و هم ڪلاسے من، دوست بود.ڪار مسعود تو یڪی از شرکتهاے بزرگ وارداتے بود و در ڪارش هم موفق بود.اما ڪامران صاحب یڪی از بزرگترین و معروف ترین ڪافے شاپ هاے زنجیره اے تهران بود.وحدسم این بود ڪه منو به یکے ازهمون شعبه هاش ببره.اتفاقا حدسم درست در اومد و اولین قرارمون در ڪافے شاپ خودش بود.
ادامہ دارد...
نویسنده:#ف_مقیمی
🕊
با اینکه میدانیم او [امام زمان(عج)] واسطهی بین ما و خداست، معذلک به فکر او نیستیم! ایکاش میدانستیم که احتیاج او به ما و دعای ما برای او، به نفع خود ماست، وگرنه قرب و منزلت او در نزد خدا معلوم است.
#آیتاللّهبهجت🌹
+در محضر بهجت، ج٣، ص ٢٧٧
1_558204.pdf
254.2K
✨متن و ترجمه زیارت عاشورا✨
❣اللّهم عجّل لولیک الفرج بحقّ زینب کبری سلام الله علیها❣
🌹✨🌹✨🌹✨🌹
لیست نمایندگان 7 اسفند 98.pdf
4.22M
🔶 #لیست_نمایندگان جهت تهیه محصولات #طب_اسلامی
#تاریخ_بروز_رسانی : 98.12.07
♦️ دفتر آیت الله تبریزیان 🌹