eitaa logo
ایـده‌هـا و تـجـربـه‌هـای زنـدگـی
651 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
400 ویدیو
72 فایل
#تجربه #انگیزه #ایده #ایده_قری #ایده_شیطنت #ایده_معنوی #قابل_تأمل #زندگی_مشترک #دلبرری #آقایان_بدانند #سیاستهای_زنانه و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 خیلی وابستش بودم بهش می گفتم: زمان بیشتری رو توی خونه بمون. اما اگه نمی تونست کار و وقتش رو طوری تنظیم کنه که کنارم باشه من وقتم رو تنظیم می کردم که کنارش باشم و همراهش می شدم.☺️❤️ چند بار پیش اومد که مصطفی قرار بود به گشت شبانه بسیج بره و من با اصرار همراهش شدم. اعتراض می کرد می گفت: نمی تونم تو رو با بچه کوچیک توی ماشین تنها بزارم 😒 اما من بهش می گفتم: در ماشین رو قفل می کنم و منتظرش می مونم تا کارهاش تموم بشه. برام مهم نبود که مثلا ساعت ۱۲ شبه و توی ماشین منتظرشم همین که کنار مصطفی بودم خیییلی خوب بود.❤️👌 eitaa.com/zendgizanashoyi
قبل ازدواج...🌸 هر خواستگاری که میومد... به دلم نمی‌نشست...!☹️ اعتقاد و ایمان همسر آیندم خیلی واسم مهم بود...🤗 دلم میخواست ایمانش واقعی باشه نه به ظاهر و حرف....🙃 میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله... شنیده بودم خیلی حاجت میده...👌 این چله رو "" توصیه کرده بودن... با چهل لعن و چهل سلام...!💜 کار سختی بود اما ‌به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود...🤔 ارزششو داشت واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم... ۴۰ روز به و ... ۴،۳ روز بعد اتمام چله… خواب شهیدی رو دیدم...🙂 چهره‌ ش یادم نیست ولی یادمه...🤔 لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود...🍃 دیدم مردم میرن سر مزارش و حاجت میخوان... ولی جز من کسی اونو نمی دید انگار...😦 یه تسبیح سبز رنگ داد دستم و گفت: "حاجت روا شدی..."😉 به فاصله چند روز بعد اون خواب... امین اومد خواستگاریم...😇 از اولین سفر سوریه که برگشت گفت: "زهرا جان…❤ واست یه هدیه مخصوص آوردم..."😃 یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت: "زهرا…❤...این یه تسبیح مخصوصه...🖐 به همه جا تبرک شده و... با حس خاصی واست آوردمش...💕 این تسبیحو به هیچ‌کس نده..." تسبیحو بوسیدم و گفتم: "خدا میدونه این مخصوص بودنش چه حکمتی داره..." بعد شهادتش…💔 خوابم برام مرور شد... تسبیحم سبز بود که یه شهید بهم داده بود...👑🙃 (همسر شهید امین کریمی چنبلو🌸 ...💚 💜 🎉 eitaa.com/zendgizanashoyi