eitaa logo
ایـده‌هـا و تـجـربـه‌هـای زنـدگـی
642 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
400 ویدیو
72 فایل
#تجربه #انگیزه #ایده #ایده_قری #ایده_شیطنت #ایده_معنوی #قابل_تأمل #زندگی_مشترک #دلبرری #آقایان_بدانند #سیاستهای_زنانه و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 سال ۵۸ تصمیم به عقد رسمی گرفتیم. مادرم مهر مرا بالا گرفته بود تا حداقل یک چیز این ازدواج که از دید آنها غیر معمول بود، شبیه بقیه مردم شود! اگرچه هیچ کداممان موافق نبودیم، ولی اسماعیل گفت: (تا اینجا به اندازه کافی دل مادرت را شکسته ایم! برای من چه فر قی دارد؛ من چه زیاد چه کمش را ندارم! راستی نکند یک بار مهرت را بخواهی، شرمنده ام کنی!). من هم که نمی خواستم به مادرم بی احترامی شده باشد مهریه پیشنهادی را قبول کردم؛ اما همانجا قبل از آنکه وارد سند ازدواج کنند به اسماعیل بخشیدم. eitaa.com/zendgizanashoyi