#سیره_شهدا❤️
💠 هر چی از پشتِ درِ #آشپزخونه خواهش کردم فایده نداشت. در رو بسته بود و میگفت: «چیزی نیست الآن تموم می شه».
💠 وقتی اومد بیرون دیدم #آشپزخونه رو مرتب کرده، کفِ آشپزخونه رو شسته، ظرفها رو چیده سرِ جاشون، روی اجاق گاز رو تمیز کرده و خلاصه آشپزخونه شده مثل یه دسته گل. گفتم: «با این کارها منو خجالت زده میکنی». میگفت: «فقط خواستم #کمکی کرده باشم☺️».
#شهید_صیاد_شیرازی
eitaa.com/zendgizanashoyi
#سیره_شهدا
#شهید_رجایی
💞💞💞💞
مثل هر هفته، جوان های فامیل جمع شده بودند خانه رجایی!
یک نفر نیامده بود، وقتی سراغش را گرفت جوانی بلند گفت: چون مشروب خورده خجالت می کشد داخل شود.
هیچ کس نفهمید رجایی در گوشی چه حرفی به جوان زد، دستش را گرفت و آورد سر سفره و گفت:
با هم غذا می خوریم
- ولی دهان من نجس است
«تو مهمان من هستی» را گفت و غذا را شروع کرد،
جوان می گفت که دیگر سراغ آن کار حرام نرفتم چون رجایی من را به لجاجت نینداخت.
eitaa.com/zendgizanashoyi