#عاشقانہ_شہدا🌹
اولیـݧ بارے بود کـہ با هـم مـےرفتیم بیروݧ؛
اولیݧ گردش بعد از #عقـد💍!
گفتم: "کجــا میریم🤔؟"
گفت: "خودتــــ میفهمی😏"
.
دستم را گرفت مستقیـم برد #مسجد🕌!
چند بار طول و عرض حیاط مسجد را قدم زدیم. گشتیم 👫و صحبت کردیم.
.
بعد هم با خوشحالـے گفت:
همیشـہ از خدا مـےخواستم زندگے مشترکموݧ رو از #مسجد شروع کنم😍
به آرزویــش رسید، چقدر خدا را شکر میکرد...💚🙏🏻
#شهید_فریدوݧ_بختیارے🌺
eitaa.com/zendgizanashoyi