eitaa logo
ایـده‌هـا و تـجـربـه‌هـای زنـدگـی
650 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
400 ویدیو
72 فایل
#تجربه #انگیزه #ایده #ایده_قری #ایده_شیطنت #ایده_معنوی #قابل_تأمل #زندگی_مشترک #دلبرری #آقایان_بدانند #سیاستهای_زنانه و...
مشاهده در ایتا
دانلود
سـلام و خداقوتـ آجیای گلم😍 من ۲۱ سالمه و جانِ جانانم ۲۶ ساله☺️ یه پسر ماه داریم که در آستانه ۳ سالگیه و یه توراهیی دارم که تازه دوماهمه برام دعا کنید ویارم شدیده🙏🤕😄 ولی خییییللییییییی خوشحالم که دوباره دارم مادر میشم.😍😍 خواستم بگم باهم مهربون تر باشین وقتی همسرتون وارد منزل میشه استقبالشون برید، وقت رفتن بدرقش کنید با روی باز برخورد کنید، تبسم کنید و بخندید نرم خو باشید، توروخدا سختگیر نشید چون زندگی به کام خودتون و خانوادتون تلخخ میشه من ۱۷ سالگی ازدواج کردم. موقعیت خیلی سخت بود. پدرم تاجر بود اما دقیقا چند ماه قبل خواستگاریم ورشکست شد. قبل ورشکستگیش خیلی خواستگار داشتم. آشنا، فامیل و همسایه اما چون هنوز درسم تموم نشده بود میگفتم نه. البته اصلش این بود که ، ، و بود که تو خواستگارام همه رو نداشتن بعد ورشکستگی پدرم و بی خونه شدنمون و ساکن روستا شدن از تو شهر😔و.........خواستگاری اومد که همونی بود که میخواستم. و ، عاااااشقشششش شدم. خانوادشون سطحشون بالاتر بود از نظر مالی اما یک بارم به روم نیوردن منی که تک دختر بودم. پدرم میگفت خودم خونه تو پر میکنم. منو با دویست هزار تومن راهی کرد و شرمندگی تو چشاش میدیدم اما من فقط میخندیدم و میگفتم بابایی غمت نباشه، شاید خدا دوست داشت، سااااااااده منو بفرستی خونه بخت😌🙏 دلشو نشکستم و به روش نیوردم. همسرم عاشق نجابتم شد شب خواستگاری چون اصلااااااااااااااا نگاهش نکردم فقط تو عکس دیدمشو عاشقش شدمو گفتم پا پیش بزارن بعد عقد گفت عاشق صدای ظریفت شدم که از پشت چادر اومد بیرون و دل دل میکردم محرمت بشم راحت به صدات گوش بدم. خلاصه اینکه دختر پولداری بودم اما نزدیک عقدم فقیر شدم و دل پدرمو با گریه و ناراحتی نشکستم بلکه فقط شادی کردم تا شاد باشه. نزاشتم اشکمو ببینه. البته تو تنهایی گریه میکردم تا آروم شم. اما ناشکری نکردم بعد یک ماه عقد، ازدواج کردیم همسرم فقط ماشین داشت که قسطی خریده بود یک ماه بعد عروسی باید میرفتیم شهرستان برای اقامت. همسرم پول لازم داشت برای اجاره کردن. ما این یک ماهه رو با خانوده ی ایشون زندکی کردیم.😍خیلی عالی بود و زوود گذشت گفتم سرویس خواب و سرویس طلامو بفروشه تا بتونیم زندگیمون رو مستقل کنیم و به سختی راضی شدن. بعد دوسال تونستیم با فروش ماشین و پس انداز همسرمو طلاهایی که پدرم بعد عروسی برام به سختی جور کرد فروختیم ب کمک پدرشون خونه ی نقلی بخریم بعد یکسال با قرض ماشین خریدیم. الحمدلله وضعیت زندگیمون خوبه. عاشق همیم و زبانزد فامیل مراقب دل پدرمادرتون باشین که نشکنه و دعای خیرشون پشت سرتون باشه برام دعا کنین اللهم عجل لولیک الفرج❤️😭🙏 یا علی eitaa.com/zendgizanashoyi