#ایده_عاشقانه تو دوست داشتنی ترین نسخه ای هستی که میشود پیجید به دست و پای زندگی من که هی قد بکشی تو لحظه هایم و حالم را خوب تر کنی  eitaa.com/zendgizanashoyi

#ایده_عاشقانه تو دوست داشتنت را به من بسپار ؛ تا با تار و پود جانم ؛ بهترین تن پوش عشق را برایت ببافم eitaa.com/zendgizanashoyi

#ایده_عاشقانه چه آرامشی در من است وقتی با منی و چه آشوبیده ام بی تو ! دور نشو مرا از من نگیر من حوالی تو بودن را دوست دارم eitaa.com/zendgizanashoyi

#ایده_عاشقانه دوست داشتن به تعداد دفعات گفتن نیست! حسی است؛ که باید بی کلام هم لمس شود eitaa.com/zendgizanashoyi

#متن_عاشقانه ای در دل من مهر و تمنّا همه تو وی در سر من مایه‌ ی سودا همه تو چندان‌ که به روی کار خود می‌ نگرم امروز همه تویی و فردا همه تو eitaa.com/zendgizanashoyi

سلام اعضای دارن یکی یکی دارن از کانال میرن...😔😔😔 کااااش ی کم کمک میکردن اون چیزایی ک دوس داشتن یا میگفتن دل رفتنشونو

#درخواست_راهنمایی سلام عزیزان این درخواست کمک من ربطی ب روابط زن و شوهر نداره بلکه درباره برادرمه. من یک برادر دارم که من متولد ۷۴ هستم و برادرم ۷۷. ما پدر و مادر ضعیفی داریم هم از نظر جسمی و هم از نظر مالی، که یکسال پیش پدرم وام خود اشتغالی گرفت و گوسفند خرید تا برای برادرم منبع درامد و شغل ثابت باشه البته ب اصرار خود بردارم گوسفند خریدن. چند ماه بردارم خوب رسیدگی کرد ولی الان توجه نمیکنه. سیگار و مواد مصرف میکنه. با پدر مادرم بد رفتار میکنه 😢😢 از صب تا شب پیش رفیقاشه. حرف و نصیحت هیچکسو گوش نمیده. از اول همون اهل کار رو درس نبود ب زور کار میکرد درسشم سوم راهنمایی ول کرد. من الان چند ساله ازدواج کردم تو ی شهر دیگه ام وقتی میرم خونه مامانم اینا اصلا نمیاد با ما بشینه حرف بزنه فقط با دوستاشه. کار از نصیحت و راه درست نشون دادن گذشته. ازتون میخوام ی راهنمایی اساسی و کاربردی بدید خیلی حال منو پدر مادرم بده. اینقد دعا کردم چله گرفتم ولی هیچی به هیچی. روز به روز بدتر میشه. پدرم هم بیماری قلبی داره هم چشماش خیلی ضعیفه با این حال خودش گوسفندهارو میبره صحرا. مامانم از ی دست معلوله خودش خونه رو تمییز میکنه طویله رو تمییز میکنه. ولی داداشم اصلا دلش نمیسوزه فقط فکر ولگردی خودشه. تو رو خدا بگید چیکار کنم اصلا با من صمیمی نمیشه چون من مذهبیم ازم خوشش نمیاد اخه اون ب خاطر دوستای نابابش که اصلا راضی نیس ازشون دل بکنه ب هیچی اعتقاد نداره.🙏😢🙏 @dordanehzahra 🆔 eitaa.com/zendgizanashoyi

✅ با بهترين الفاظ با همسرتان صحبت كنيد جوری رفتار كنيد كه هر وقت صحبت از مهربانی و محبت شد، بی درنگ ياد شما بيفته eitaa.com/zendgizanashoyi

😍 به همسرتان فرصت محبت کردن بدهید ما همیشه به دنبال محبت دیدن از طرف دیگران هستیم، ولی در روابط زوجین، مهم این است که زن اجازه بدهد مرد به او محبت کند و مرد نیز به همین شکل عمل کند. محبت مرد در بیان نیازها، خواسته ها و پیگیری هایش خلاصه می شود و محبت زن در انتظار برآورده کردن درخواست هایش از مرد خلاصه می شود. 🍃 این گفت و گوی دو طرفه است که باعث ساخته شدن این نوع محبت در بین زوجین می شود. eitaa.com/zendgizanashoyi

پاسخ: سلام خواهر گلم اولین کسی که میتونه کمکتون کنه خداست ازش کمک بگیرید دعا کنید چله بگیرید (چله زیارت عاشورا خیلی خوبه) بعدش در وهله اول بهترین کار رفتن پیش یه مشاور متخصص اعتیاد هست اگه هم برادرتون نیومد بهتره دستورات مشاور رو شما اجرا کنید در غیر اینصورت پیشنهاد من اینه که باید با محبت باهاش رفتار کنید. اعتماد سازی کنید طوری که کنار شما احساس ارامش کنه مثلا بهش زنگ بزنید پیامک دوستانه بدید به دور از نصیحت و.. واسش هدیه بخرید، روز تولدش تبریک بگید توجیبش نامه دوستانه با ابراز محبت بنویسید ووو...تا به قول معروف خودش شرمنده بشه ولی دقت کنید که رفتارتون مصنوعی نباشه و همچنین همراه با افراط و تفریط نباشه که شک کنه و فکر کنه میخواید گولش بزنید. اصلا توهین و تحقیر و سرزنش و دعوا نکنید. گفتید که مذهبی هستید این خیلی خوبه ولی سعی کنید تو مسائل مذهبی هم زیاد بهش سختگیری نکنید بلکه به قول معروف یه آدم پایه و باحال بشید که جذبتون بشه بهتره همراه برادرتون بشید و علایق ایشونو(غیر از خلاف) دنبال کنید چه بسا تلفنی(چون گفتید دور از خانواده هستید ) مثلا اگه به فوتبال علاقه داره هر وقت پخش میشه بهش زنگ بزنید خبر بدید در مورد علایقش باهاش صحبت کنید و.. بعد کم کم که صمیمی شدید با زبون خوش باحالت درد دل از حال پدرومادرتون بگید (روی لحنتون خیلی کار کنید) و بگید که تو مرد خونه ای تو میتونی کمکشون کنی و.. بعد از یه مدت بحث ترک اعتیادش ب پیش بکشید در مورد عواقبش صحبت کنید اول ازش تعریف و تمجید کنید (حتی اگه کوچکترین حسنی داره بگید) و اگه راضی شد ببریدش کمپ ان شاء الله که مشکلتون حل بشه.. امیدوارم این مراحلی که گفتم به خوبی پشت سر گذاشته بشه. اگه موثر نبود بنظر من بهترین کار اینه با پلیس تماس بگیرید و خودشون میان میبرن کمپ..(من خودم کسیو دیدم که این کارو کرد بااین که همسرش اصلا راضی به کمپ نبود ولی بزور بردنش بعد چند ماه هم همسرش خوب شد و هم رفتارش درست شده هم مسئولیت پذیر تر شده) راستی رفیق باز بودنش هم بخاطر اعتیاده چون فرد معتاد به همه افراد و وسایل اعتیادش وابستگی پیدا میکنه التماس دعا eitaa.com/zendgizanashoyi

خانمای عزیز....این متنو با دقت بخونین، خیلی مهمه 👇👇👇 بسیاری از خانم‌ها فکر می‌کنند؛ بزرگترین نیاز مردان به آنها نیاز جنسیه. ولی حقیقت اینه که آقایون بیش از هر چیزی احتیاج به احترام اون هم از شریک زندگیشون دارند. بهتر است؛ به گونه‌ای با شوهرتان، رفتار و صحبت کنید که شوهرتون متوجه بشه براش ارزش زیادی قائل هستید. مردها بر خلاف ظاهرشون مثل یه کودک هستند که می‌خواهند از آنها تعریف و تمجید شود. اعتماد به نفس شوهرتون را با تائید تصوراتش نسبت به خودش تقویت کنید. eitaa.com/zendgizanashoyi

#تجربه_من ۲۱۲ #ازدواج_آسان #رزاقیت_خداوند #فرزندآوری بنده در سن ۲۵ سالگی، سال ۸۸ ازدواج کردم. خاطرم هست روزی که در مشهد مقدس از حضرت امام رضا علیه السلام کمک خواستم برای ازدواج، هیچ پولی نداشتم. هیچ یعنی هیچ... به محض خواستگاری، به خواست خدا ۳ میلیون تومان به من هدیه شد که با همون، یک گردنبند و یک حلقه طلا برای همسرم خریدم. به لطف خدا، همسرم خانم بسیار متدین و کم توقعی هستند که به همین یک چیز رضایت دادند و مهریه را هم بخشیدند، و ما یک ماه پس از خواستگاری و عقد، خانه ای پیدا کردیم و مستاجری سر خونه و زندگی رفتیم. امام رضا علیه السلام اینطور کار رو راه می اندازه. برای منزل هم هیچ نخریده بودیم. چون جهیزیه خانم، از لوازم تقریبا نوی خواهرشان تامین شد. البته نه کامل. بعد از چند ماه، تازه فرش خریدیم. تلویزیون هم نداشتیم. لباسشویی هم بعدتر خریدیم. خلاصه همینطور دستخالی رفتیم سر خونه و زندگی... عروسی هم نگرفتیم، به یک شام خانوادگی اکتفا کردیم، به جاش رفتیم مشهد ماه عسل... اونقدر ساده شروع کردیم که خدا میدونه... در آن زمان، خانمم تحصیل می کردند، لذا بچه نمی خواستند، اما به دلیل یک بیماری زنانه، دکترشون گفت باید هر چه سریع تر حامله بشن، لذا در سال سوم زندگی، خداوند دختری به ما هدیه کرد، یکسال بعد هم دختر دومم به دنیا آمد. مثل دوقلوها با هم بزرگ شدند... اولش سخت بود اما بعد که از آب و گل در اومدند، خیلی با هم جور شدند... البته ناگفته نماند که از لحاظ مالی تحت فشار بودیم، اما هیچ وقت به این موضوع فکر نکردم، و با توکل به خدا، همیشه کارم راه می افتاد. خیلی وقتا پول شیرخشک یا پوشک را نداشتم. ولی به لطف خدا حل می شد... همچنین، من در تمام این سالها مشغول تحصیل و کار بودم و بچه دار شدن مانع پیشرفتم نشد. الان هم با وجود فشارهای اقتصادی مایل به بچه دار شدن هستم حداقل ۴ تای دیگه، اما بیماری های جسمی خانمم، مانع میشه. برامون دعا کنید. به آقایونی که بخاطر شرایط اقتصادی نگران بچه دار شدن هستند، عرض می کنم: «هر آنکس که دندان دهد، نان دهد.» eitaa.com/zendgizanashoyi