🍂🍁🍂
🍂🍁
🍂
🌸 #هر_دو_بدانیم
"تعريف كردن از كارهای خوب همسر!!!"
🍂 يكى از عواملى كه نشان دهنده توجه شخص به همسرش میباشد، تعريف كردن از كار همسر و تشويق اوست.
👈 هيچ اشكالى ندارد كه مرد هربار بر سر سفره مىنشيند، از دست پُخت همسرش تعريف كرده و او را به جهت پختن غذاى لذيذ تشويق كند. چه عيبى دارد كه وقتى شوهر از بيرون خريد خوبى انجام مىدهد، زن از ميوههاى خوبى كه انتخاب كرده تعريف كند؟! اين تعريفها نشان مىدهد كه ما متوجه زحمات و تلاشهاى همسرمان هستيم.
eitaa.com/zendgizanashoyi
ایـدههـا و تـجـربـههـای زنـدگـی
سلام به همه اعضای گل کانال ایده ها و تجربه های زندگی 😍😘🌺 #چالش_رابطه 🙈😍 #چالش_۱ خانوما و آقایون م
✳️#خاطره_اولین_دیدار
#چالش_۱ 😍😁
سلام
منو اقاییم مدت ۱۵ روز بعد عقدمون رفتیم خونه ای که بعد عروسی میخواستیم توش زندگی کنیم ترتمیز کنیم رفتیم تو بعد اقایی درو قفل کرد من از ترس داشتم سکته میزدم ☹️☹️☹️همش فکرا بد میومد سراغم که چرا در قفله😭😱بعد خودش متوجه شد ترسیدم اومد بغلم کرد بوسم کرد خندید گفت ترس چی داری اخه منم خشکم زده بود😂😢
#ارسالی
بینام❤️
eitaa.com/zendgizanashoyi
✳️#ایده
سلام خدمت همه دوستای گل و نازم
من ۳۴ سالمه و ۱۲ سال از ازدواج و حدود ۱۱ سال از زندگی مشترکمون میگذره و خدا دوتا فرشته ناز یه پسر ۸ ساله و یه دختر ۳ ساله بهمون هدیه داده. و من و همسرم عشق و محبتمون رو از بچه ها مخفی نمیکنیم تا اونا هم دوست داشتنها و محبتهارو یاد بگیرن.
امروز صبح که از خواب پاشدیم شوشو رفتن دوش بگیرن منم صبحانه آماده میکردم که یهو یه ایده قرری اومد تو ذهنم...
رفتم رو آینه با رژ لب نوشتم بوس و رو لبام رژ زدم و آینه رو بوسیدم و بعدم رفتم یه نوشته نوشتم و گذاشتم تو جیب سوئیسرت همسری و اومدم نشستم سر جام...😉
آقایی با حوله از حموم اومد بیرون و رفت جلو آینه و دید ..... گفت حالا این بوس واسه کیه واسه آینس؟☹️
منم گفتم واسه شماس...🤓
کلی ذوق کرد گف بذا ببینم بوس لبات میفته کجای تصویر بدنم....آخه قد همسری بلنده...
بعد اومد و یه بوس خوشگلم از من گرفت و بعد صبحانه رفت سرکار
بعد که اومد خونه گفت دستت درد نکنه بابت حرفایی که واسم نوشته بودی محکم بغلم کرد و بلند کرد و گذاشت رو کابینت چند تا بوس حرفه ایو...بعد کولم کرد آورد پایین
اینم یکی از ایده های کوچولوم واسه شاد شدن همسر
تصاویر آینه و نوشته رو براتون پایین میذارم👇
امیدوارم همیشه شاد باشید
eitaa.com/zendgizanashoyi
✳️#تجربه
اولا میخوام از کانال خوبتون و دوستان که تجربه هاشونو با ما درمیون میزارن تشکر کنم
وقتی که شوهر و یا نامزدتون واستون یهویی چیزی میگیرن ذوق زده بشین و نشون بدین که خیلی خوشحال شدین بپرید بغلش و بوسش کنید و تشکر کنید نامزدم ساعت ۱۲ شب بود که برام میوه اورد من پریدم بغلش و بوسیدمش از اون روز به بعد همش واسم خوراکی میاره و هدیه های خوشگل
eitaa.com/zendgizanashoyi
🔴عثمان بن مَظعون، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد... پيامبر به او فرمود:
💠 « اى عثمان! بنده مؤمن، هرگاه دست همسرش را بگيرد، خداوند عز و جل، ده حسنه برايش مى نويسد و ده گناه از او پاك مى كند. ❤️
💠 چنانچه او را ببوسد، خداوند صد حسنه برايش مى نويسد و صد گناه از او مى زدايد.❤️
💠 هرگاه با او درآميزد، خداوند، هزار حسنه برايش مى نويسد و هزار گناه از او مى زدايد، و فرشتگان بر ايشان حاضر مى شوند. چون غسل كنند، آب بر هر تارِ مويى از آن دو نمى گذرد مگر آن كه خداوند [به ازاى هر تارِ مو] يك حسنه بر ايشان مى نويسد و يك گناه مى زدايد.❤️
💠 اگر اين، در شبى سرد باشد، خداوند متعال به فرشتگان مى فرمايد: بنگريد اين دو بنده ام را كه در اين شب سرد، غسل كردند؛ از آن روى كه يقين دارند من خداوندگار آنان هستم. ❤️
(محمدی ری شهری؛ تحکیم خانواده؛ حدیث ۵۳۴)
eitaa.com/zendgizanashoyi
ایـدههـا و تـجـربـههـای زنـدگـی
سلام به همه اعضای گل کانال ایده ها و تجربه های زندگی 😍😘🌺 #چالش_رابطه 🙈😍 #چالش_۱ خانوما و آقایون م
✳️#خاطره_اولین_دیدار
#چالش_۱ 😍😁
سلام خسته نباشید
ممنون از کانال خوبتون...
ما اهل یه شهر دیگه هستیم....
ولی عقدمون تو قم بود..❤️❤️❤️❤️😍😍😍
بعد عقد که از دفتر درومدیم بیرون طبق شناختی که تومدت خواستگاری و نامزدی از من داشتن با فاصله تقریبا یک متری از من راه میوندن😳😳😳😳
ولی دیگه من دیگه اون خانم قبل نبودم از لحظه ی بله گفتن همه چی عوض شد😍😍😍توخیابون یهو اومدم نزدیکش طوری ک خوردم بهش بنده خدا سریع خودشو کنار کشید😬😬😁😁😁 من بهش گفتم کجا میری ؟؟؟😅😅😅ما دیگه مال همیم... تقریبا دیگه شاخاش درومده بود😂😂😂 ازینهمه تغییر توچند دقیقه ....
من واقعا بعد عقدعاشقانه عاشقش شدم و رفتارم خیییییلی عوض شد... قبلش خیلی جدی و اخمو😒😒😒😒
میگف باورم نمشد تو خودتی....
بعد عقد قرار بود بریم تهران تو اسباب کشی خواهر شوهرم بهشون کمک کنیم...
😬😬😬
اما بخودمون اومدیم دیدیم شب شده😳😳😳
نماز و زیارت و دعا ....
از حرم اومدیم بیرون...
اقامون گف دیر شده... منم ک خییییلی خسته بودم بدم نمیومد بریم هتلی مسافرخونه ای جایی یه خرده استراحت کنیم....😴😴😴
هیجی دیگه... رفتیم کوچه روبری حرم.
ی اتاق گرفتیم اون شبو موندیم اونجا...
اقامون اصلا نذاش ی شبم بگذره.... شروع کرد😱😱😱🙈🙈🙈🙈
بوس و...لمس و...اخرشم جاهای باریک ختم شد...
حالا همه خانواده فک میکردن
ما تهرانیم....
اما... ما💑💑💑💑💑
نکته جالبش اینه ک این یه رازه هیچچچ کس خبر نداره
الان ماشش ساله ازدواج کردیم و دو تا بچه داریم...🐤🐤
#ارسالی
عاشق❤️
eitaa.com/zendgizanashoyi
✳️#ایده
سلام اينم ايده من واسه اقایی قبل از رفتنم به كلاس توی دفترچه يادداشت اقایی نوشتم و رفتم
عکس سمت چپ هم جواب اقایی بعد از دیدن نامه
eitaa.com/zendgizanashoyi