eitaa logo
ایـده‌هـا و تـجـربـه‌هـای زنـدگـی
651 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
400 ویدیو
72 فایل
#تجربه #انگیزه #ایده #ایده_قری #ایده_شیطنت #ایده_معنوی #قابل_تأمل #زندگی_مشترک #دلبرری #آقایان_بدانند #سیاستهای_زنانه و...
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام واقعا ممنون بابت کانال خوبتون خیلی به رابطم با همسرم کمک کرده. کاش تو مدرسه به جای درسای الکی مارو برای زندگی مشترک راهنمایی میکردن. یه چیزی که خودم تجربه کردمو به دست اوردم این بود که هر وقت شوهرتون از کسی ناراحت بود با این که تقصیر خودش بود، اول طرف همسرتونو بگیرین. یهویی نگین تقصیر توبودو فلان. چون وقتی میاد به شما میگه ینی با شما راحته و توقع پشتیبانی داره. پس بهتره اینجور موقع ها بگیم. نباید فلانی اون حرفو میزد کارش خوب نبود. تو هم حق داشتی ناراحت شدی، ولی ای کاش توهم اونجوری نمیگفتی از تو توقع میره که آروم تر برخورد کنی. نباید برای چیزای بی ارزش خودتو ناراحت کنی و از این حرفا که خلاصه هم بفهمه اشتباه کرده و هم فکر کنه شما طرف اون هستین 🌸eitaa.com/zendgizanashoyi
😜🙈 من میدونم دوستم داری، ولی تو بازم بگو محض محکم کاری بگو محض عاشقی بگو محض دلخوشی بگو من میدونم همه کاری بخاطرم میکنی ولی یوقتایی هیچ کار نکن بشین وردلم از دوست داشتنم بگو از خواستنم بگو از اینکه چقدر نگاهمو دوست داری بگو از ظرافت دستهام بگو از اینکه چقدر رنگ موی جدیدم بهم اومده بگو از اینکه چقدر پیراهن کوتاه گل گلیمو دوست داری بگو از اینکه دست پختم رو با هیچ غذایی عوض نمیکنی بگو از اینکه تموم خستگی هات ته فنجون چایی که من برات میارم جا میمونه بگو از اینکه فقط من بلدم اخم های روی پیشونیتو باز کنم بگو حتی میتونی یکم اغراق کنی میدونی تو از مردای دیگه شیش بر صفر جلوتری؟ چون خیلی مستقیم بهت خط دادم که چطور حالمو خوب کنی این گوی و این میدان 🌸eitaa.com/zendgizanashoyi
👈 موقع صحبت با شوهرتون خشک و بی روح واینسین جلوش و پشت سر هم و با یه تن صدا حرف بزنید. با ابرو، چشم و لباتون بازی کنین. اخم کنین، بعد بالا بدید ابروهاتونو، با شور و هیجان حرف بزنین. یه جاهایی چشاتونو گرد کنین، یه جاهایی (بستگی به موضوعی که در موردش صحبت میکنین) در حین حرف زدن ناز کنین و با چشاتون بازی کنین. مثلا بالا، راست و... رو نیگا کنین. لباتونو یه کوچولو غنچه کنین موقع گفتن کلمه "او" و یه خورده بکشید و صدا رو انتقال بدید توو دماغتون (بخدا ما زنها خیلی زرنگیم، شیطونو درس میدیم🙈😂). اوایل که من اینطوری صحبت میکردم شوهرم ابروهاشو بالا میداد و با لبخند رو لباش مدام میگفت: "خُـــــــــــــب؟!" و باورتون نمیشه بارها ازم کتک میخورد (البته به شوخی) فقط بخاطراینکه نمیذاشت حرفام تموم شه. میگفت باور کن اصلا نمیفهمم چی میگی😍 بس که ناز حرف میزنی. فقط میخوام ذُل بزنم بهت. بعدشم هرجا طاقتم تموم شد همونجا یورش ببرم و بخورمت🙈 🌸eitaa.com/zendgizanashoyi
#ایده برای وقتی ک میخوایم #پریود بشیم 🌸eitaa.com/zendgizanashoyi
خسته نباشید امروز من برای همسر عزیزم 🌸eitaa.com/zendgizanashoyi
#سورپرایز ایده وقتی که همسری بعد از یه ماه از سفر برگشت 🌸eitaa.com/zendgizanashoyi
توی زندگی یه سری ممنوعه هااا هستن اگه برای خودمون مشخص کنیم خیلی عالی میشه 🙂🙂 🍃📝🍃📝🍃📝🍃📝 🚨 جاروبرقی کشیدن در وقتی که وقتش نیست! ساعت ۸ شب است، همسرتان از محل کار به خانه برگشته و روی کاناپه در حال استراحت و تماشای تلویزیون است. شما که تا به حال مشغول امور دیگر منزل و رسیدگی به کودکان بوده‌اید حال این فرصت را پیدا کرده‌اید که خانه را کمی جارو بکشید، پس با کمال احترام از همسر خود می‌خواهید دقیقه‌ای کودکان را زیر نظر بگیرد و پاهایش را بلند کند تا خانه را جارو بکشید اما متوجه عصبانیت همسرتان می‌شوید. 🍃 بهترین راه این است که به او حق داده و جارو کشیدن را به فردا موکول کنید. ✅ غرغر کردن موقعی که او دارد فوتبال می‌بیند. امروز بعد از ظهر از تلویزیون مسابقه فوتبال تیم مورد علاقه همسرتان پخش می‌شود. اما شما از فوتبال یا تیم مورد علاقه او متنفرید، بنابراین مدام در حالی که او در حال تماشای تلویزیون است در خانه راه می‌روید، غرغر می‌کنید و از تیم او یا حتی تماشای فوتبالش ایراد می‌گیرید. او که از کار شما کلافه شده ممکن است کاملا محترمانه از شما بخواهد ساکت باشید. نباید از عکس‌العمل همسرتان ناراحت شوید. فراموش نکنید در یک خانواده هر کسی حق دارد به علایق خود مشغول شود، 🍃 اگر شما فوتبال دوست ندارید بهتر است آن ساعت رابرای كارمورد علاقه خود ياگردش با دوستانتان یا خرید بگذاريد ✅ بگو منو دوست داری بگو! به رستوران رفته‌اید و ساعات بسیار خوبی را با هم گذرانده‌اید. حال به خانه برمی‌گردید و در کنار همسرتان که مشغول تماشای تلویزیون است می‌نشینید و شروع می‌کنید به پرسیدن سوالات رمانتیک نظیر «چه‌قدر من رو دوست داری؟» ممکن است ابتدا همسرتان با گفتن یک یا دو جمله احساسش را به شما بیان می‌کند اما اگر سوالات ادامه یابد، ساکت شود و شما گمان کنید به شما بی‌علاقه است یا حوصله‌تان را ندارد. 🍃 پرسیدن سوالات عاشقانه خوب است اما هر چیز زمانی دارد. 📛 کی بود؟ چی بود؟ کجا بودی؟ «کی بود زنگ زد؟» «چی می‌خواست؟» «خوب تو بهش چه گفتی؟» گاهی اوقات زنان بدون آنکه منظور خاصی داشته باشند، همسرانشان را بیش از حد سوال پیچ می‌کنند. در اینجاست که صبر همسران ممکن است تمام شود. فراموش نکنید بهترین کار این است که هرگز خیلی در کارهای همسرتان دخالت نکنید.🍃 اجازه دهید هر فردی زندگی شخصی خود را داشته باشد. وقتی اجازه می‌دهید همسرتان در زندگی شخصی‌اش رازهایی را برای خود نگه دارد، زندگی مشترک شما باثبات‌تر خواهد بود eitaa.com/zendgizanashoyi
سلام ممنون از کانال عالیتون ی درخواست مشاوره و راهنمایی از دوستان دارم این که من با همسرم ۱۶ سال اختلاف سنی دارم الان نزدیک چهار ساله عروسی کردیم و یه پسر یک ساله داریم. ولی شکر خدا مشکل حادی ب خاطر اختلاف سنی پیش نیومده. مشکل من اینه که من ی برادر شوهر دارم که مجرده و چهار سال از من بزرگ تره. اینو بگم که شوهرم خیلی از برادرش سرتره ولی نمیدونم چرا وقتی برادر شوهرمو میبینی ی جوری میشم دلم میلرزه. دوس دارم باهاش حرف بزنم ولی رعایت میکنم، زیاد حرف نمیزنم، موقع حرف زدنم ب صورتش نگاه نمیکنم ولی ته دلم نمیدونم چرا دوس دارم که کاش اون شوهرم بود با این که حتی ی دونه از ملاک های منو برا ازدواج نداره بازم میگم شوهرم پیش اون اقاست. لطفا کمکم کنید که چطوری این رو از خودم دور کنم @dordanehzahra 🆔 eitaa.com/zendgizanashoyi
سلام صبح بخیر ی خاهش دارم از همه اعضای محترم کانال؛ نسبت ب پستای بی تفاوت نباشین و ممکن همین سوال برا خودتون بوجود بیاد، چگونه باهاش برخورد میکنین و چطور حلش میکنین اگه واقعا خودتون راه حلشو بلد نیستین از کسایی ک بلدن بپرسین و جوابشو برامون بفرستین ممنون از همتون
ایـده‌هـا و تـجـربـه‌هـای زنـدگـی
#داستان_زندگی سلام میخاستم داستان زندگیمو بگم. من تو سن ۱۷ سالگی دیپلم فنی گرفتم و وارد دانشگاه کار
ایام فاطمیه بود هر روز به حضرت زهرا(س) توسل میکردم ساعتها گریه میکردم. بعد پدرم هر بار که خواستگار می اومد میترسیدم. میترسیدم اگه اشتباه کنم تو انتخابم چی میشه؟ همیشه توکل و توسل میکردم از خدا و ائمه(ع) میخاستم کمکم کنن. ازشون خواستم اگه به صلاحمه خودشون راه رو باز کنن. تا یه روزی یه حسی تو گریه هام به من گفت این مسیرو باید بری. این روز و این ساعت از توسلم تو ذهنم بود و به کسی نگفته بودم. ایشون اومدن خواستگاری، چند جلسه ای باهم صحبت کردیم. بعدش صیغه محرمیت و عقد و عروسی انجام شد. وقتی بهم محرم شدیم به همسرم گفتم که چرا تو اینقدر سماجت میکردی من هرچی میگفتم نه، از یه در دیگه یه نفر واسطه میفرستادی؟؟؟!!! من اگه جای تو بودم میرفتم این همه دختر حالا چرا گیر داده بودی به من که ازت بزرگتر بودم؟ ایشون برام تعریف کردن که چند جایی رفتن خواستگاری و قبول نکردن یا خودشون نپسندیدن. اما حجاب من و شناختی که از خانواده ام داشتن رو پسندیدن. گفتند که تو از خدات هم باشه یکی اینقدر دوست داره که واسطه میفرسته. بهشون گفتم من قانع نشدم و گفتم که من تموم تلاشمو کردم که تو جلسه خواستگاری هرچی بلد بودم گفتم که شما بری و پشت سرت رو هم نگاه نکنی😯😯. انتظار داشتم تعجب کنه از صراحت کلامم. اما ریلکس گفتن میدونم😂😂😮😮😮 منم گفتم من دلیل رفتارتو نمیتونم درک کنم. داشت از جواب دادن طفره میرفت. بالاخره گفت تصمیم گرفته بودم دیگه ازدواج نکنم! خواهرم بهم گفت برم مشهد و از امام رضا(ع) بخوام. منم مرخصی گرفتم و یه روزه رفتم مشهد و برگشتم. من از ایشون تاریخ رفتنشون رو پرسیدم یادشون نبود. یه دفعه به چیزی مثل جرقه اومد تو ذهنم یاد اون حس خودم افتادم بهشون تاریخ و ساعت اون روز رو به ایام فاطمیه حساب کرده و گفتم. یهو دیدم شوک شد و پاشد و ایستاد گفت آره از کجا میدونی؟ گفتم تو اون لحظه متوجه شدم من زن تو باید بشم. جالب تر اینکه بعدها متوجه شدم هیچ کدوم از واسطه ها رو خودشون نفرستاده بودن!!!! 😮😮😮😮 همه ی اونا خودشون قصد خیر داشتن من به به چشم نگاه میکردم و به اصطلاح حریم ها رو حفظ میکردم. یک روز بعد عقد ناهار اومد خونمون و باهم بودیم. بعد ناهار رفتن سر کار. اون روز ازم خاستن که وقتی میرم از خونه بیرون بهشون اطلاع بدم چون گاهی تلفن که میزدن متوجه نمیشدم و پاسخ نمیدادم ایشون نگران میشدن. همون روز آقایی که رفتن سر کار، عصرش منو دوستم میخاستیم بریم بیرون. بهشون پیامک دادم که من رفتم. فوری تماس گرفتن و ازم پرسیدن چی شده؟ من تعجب کردم گفتم چی چیشده؟ گفتن تو یه جوری شدی. عوض شدی گفتم نه من همون ادمم، چی من تغییر کرده؟ گفت که رفتارت عوض شده صمیمی شدی. 😄😄 ههه خنده ام گرفته بود داشتم منفجر میشدم. گفت چرا میخندی؟ گفتم بخاطر خطبه عقد هست. محبتت بیشتر به دلم افتاده. خیالمم جمع شده تو دوره صیغه ابهاماتی که داشتم برام حل شده. به مرور که همدیگه رو شناختیم، یه جشن مختصر گرفتیم و ساده و هزینه شو صرف کردیم. این کربلا قشنگ ترین اتفاق زندگیم، بعد انتخاب آقاییم بود 😄 خدا این لذتو به همه بده. این سفر جذابیتای خاص خودشو داشت از لذت حرام زدیم آقا هم عنایت ویژه اش رو به ما داشت.😊 حالا چند سال از ازدواجمون میگذره و ما در کنار هم خوشبختیم. چند روز پیش بهش پیامک دادم "عزیزم منو حلال کن. بابت همه چیز حتی کوچکترینا که مکدر شدی حتی نمک غذا. خدا خودش میدونه همیشه شرمنده رفتار خوبتم 😢" او هم جواب داد؛ "یدفعه چی شد دشمنت عزیزم حلال. تو حلال کن بدی ها و خوبیا رو" اون شب، بود. ایشون سر کار بودن تا بعد احیا همدیگه رو نمیدیدیم. بهشون گفتم شما اگه نبخشی چ جوری برم و از خدا بخام منو ببخشه (الهی العفو) من بارها بعد ازدواج و قبل کربلا از همسرم بارها بابت اذیت هایی که تو مسیر باهم بودنمون شده حلالیت طلبیدم. خدا رو شکر بابت روزای قشنگی که کنار همیم. من خوشبختم و همسرم رو هدیه قشنگ خدا صدا میزنم. به همه هم میگم سن به تنهایی ملاک تایید یا رد کسی برای ازدواج نیست. موقعیت شغلی و تحصیلات ملاک تشکیل یا عدم تشکیل زندگی نیست... eitaa.com/zendgizanashoyi
، خیلی زیباست ثواب نوشتن و خواندن فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: خداوند برای برادرم علی بن ابی طالب علیه السلام فضائلی قرار داده که به غیر از خودش قادر نیست بشمارد، هر کس فضائل علی علیه السلام را بکند در حالی که مقرّ است و اعتقاد دارد، تمام گناهان گذشته و آینده اش را خداوند می بخشد ولو در قیامت به گناه جن و انس بیاید و هر کس فضیلتی از فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام را، هر قدری که این نوشته است، ملائکه برای او از خدا طلب مغفرت می کنند، و هر کس کند فضیلتی از فضائل علی علیه السلام را، خداوند گناهانی را که با گوش کرده می بخشد، و هر کس نگاه کند به که فضائل علی علیه السلام در آن است، خداوند می بخشد گناهانی را که بوسیله ی چشم کرده بود. بعد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: نگاه کردن بر روی علی بن ابی طالب علیه السلام عبادت است و یاد کردن از علی علیه السلام عبادت است و ایمان هیچ بنده ای قبول نیست مگر به سبب ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام و برائت از دشمنانش. (۱) ۱. ارشادالقلوب، ج ۲، ص ۲۰۹؛ کشف الغمه، ج ۱، ص ۱۱۲؛ روضه الواعظین، ج ۱، ص ۱۱۴؛ حلیه الابرار، ج ۱، ص ۲۸۵؛ احقاق الحق، ج ۵، ص ۱۳۰؛ انورالهدایه، ص ۱۳۱؛ مئه منقبه، ص ۱۷۷. اثبات الهداه، ج ۴، ص ۸۸. بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۱۹۶. از اهل سنت؛ مناقب خوارزمی، ص ۳۲؛ کفایه الطالب، ص ۲۲۰؛ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۱۹ eitaa.com/zendgizanashoyi
امام رضا علیه السلام درباره اهمیت این روش درمانی در تامین نیرو و نشاط بدن می فرماید: اگر چیزی موجب افزایش (نیرو و نشاط) بدن باشد، ماساژ دادن بدن و لباس نرم، همچنین بوی خوش و استحمام (جزیی از آن) است و اگر مرده ای در اثر ماساژ دادن زنده شده، من انکار نمی کنم. (۱) ماساژ می تواند با روغن هایی مانند و و پس از حمام سونا و در محیط سونا انجام شود. امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: روغن، پوست را نرم می کند، بر توان مغز می افزاید، مجازی آب را در بدن می گشاید، کثافات پوست را از میان می برد و رنگ را روشن می کند. (۲) پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: با ، بدن خود را چرب کنید؛ چرا که آن در تابستان سرد و در زمستان گرم است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: حکایت بنفشه در میان روغن ها، حکایت ما در میان مردم است. (۳) ماساژ، روشی برای تسریع و تنظیم سیستم گردش خون و از بین بردن دردهاست که در نهایت اهمیت می باشد و شایسته نیست از آن غافل شد. به ویژه در سنین بالا مالش دادن تن به طول عمر کمک شایانی می کند؛ مشروط بر اینکه بدون توقف و با برنامه های منظم ادامه داشته باشد. مالش دادن سالخوردگان باید از حیث کمی و کیفی به اعتدال انجام شود. اندام های ناتوان و مثانه را هرگز نباید مالش دهند. اگر مالش دادن هر روز به دفعات صورت می گیرد، هر بار باید با پارچه ی زبر و یا با دست برهنه انجام شود که برای آنها سودمند است. شست و شوی همراه با مالش برای سالخوردگان مفید است. ۱. دانشنامه احادیث پزشکی، ج ۱، ص ۹۹ ۲. اصول کافی، ج ۶، ص ۵۱۹ ۳. اصول کافی، ج ۶، ص ۵۲۱ منبع: کتاب طب سنتی اسلامی، صص ۸۴ - ۸۵ eitaa.com/zendgizanashoyi