eitaa logo
ایـده‌هـا و تـجـربـه‌هـای زنـدگـی
651 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
400 ویدیو
72 فایل
#تجربه #انگیزه #ایده #ایده_قری #ایده_شیطنت #ایده_معنوی #قابل_تأمل #زندگی_مشترک #دلبرری #آقایان_بدانند #سیاستهای_زنانه و...
مشاهده در ایتا
دانلود
ایـده‌هـا و تـجـربـه‌هـای زنـدگـی
%🍃🌸🍃%🍃%🌸%🍃% سلام همراهان بزرگوار امروز در خدمت خانم زهرا ردانے، که از خاطرات همسر شهید شون برامون تعریف کنند... 1⃣🎤 سلام چطور با شهید آشنا شدید؟ 🌀سلام قبل از ازدواج خانواده‌هایمان با هم آشنا بودند ولے رفت و آمدے نداشتیم. برادرم قصد ازدواج داشت و ما مے‌دانستیم که خانواده نعیمایے دختر خانمے دارند از این رو براے آشنایے بیشتر برادرم با خواهر شهید به خانه آنها رفتیم و بعد ماجراے خواستگاری برادرم از خواهر شهید... متعاقباً عقدشان پیش آمد بعد از شش ماه آقا مهدے و خانواده به خواستگاری من آمدند به خواست خدا ما با هم عقد کردیم. 2⃣🎤چه خصوصیاتے داشتند؟ ⚡ مهدے من بسیار متواضع، صبور، توانا، خوش قلب و مهربون و بسیار باهوش بود. من و آقا مهدے هر دو ، در خانواده‌اے ساده و به دور از تجملات و مادےگرایے، معتقد، مذهبے، و، ولایی بار آمده بودیم. 3⃣🎤چه مدت شریک زندگے شان بودید؟  💞ما در تاریخ ۸ خرداد ۱۳۸۸ به عقد هم درآمدیم ۲۲ مهرماه ۸۹ هم وارد زندگے مشترک شدیم ما هفت سال و ۸ ماه و ۲۱ روز با هم زندگے کردیم. آقا مهدے مے‌گفت: اگر بودن‌های من را جمع‌بندی کنید فکر کنم بیشتر از سه سال پیشتان نبودم. 🍃زندگے ما بر مبناے ساده‌زیستے و صداقت و عشق بنا شده بود. به هم سخت نمے‌گرفتیم و همیشه با محبت با هم صحبت مے‌کردیم. حاصل ازدواج ما دو دختر به نام‌هاے ریحانه خانم ۵ ساله و مهرانه خانم ۳ ساله است. 4⃣🎤موقعے که ایشان عزم رفتن کردند؟ هر دو فرزندتان را داشتید؟ 💥ریحانه را باردار بودم که از محل کار آقا مهدے به موبایلش زنگ زدند. گوشے را برداشت و رفت داخل اتاق صحبت کرد وقتے آمد بیرون کنجکاو شده بودم. پرسیدم چیزے شده؟ کجا مے‌خواهے بروے؟ ▫اول انکار کرد بعد از اصرار من، با خنده گفت: جایی نمے‌روم یک سر مے‌روم سوریه و برمےگردم به خواست خدا آن مرتبه یک نفر دیگر جای ایشان رفت و رفتن آقا مهدے کنسل شد قسمت شد براے تولد ریحانه کنارمان بماند ،آقا مهدے زمان تولد دختر دوممان بود و ۲۳ روز بعد از تولد مهرانه اعزام شد. 5⃣🎤گلایه اے نکردید؟ 💢من سعے کردم هیچ وقت گلایه‌اے نداشته باشم براے آقا مهدے سؤال بود که چرا من حرفے نمے‌زنم و اعتراضے نمے‌کنم. در جواب گفتم: نمے‌خواهم شرمنده... حضرت زینب(س) بشوم مے‌خواهم پشتت باشم و حمایتت کنم و اجر ببرم. 6⃣🎤چند مرتبه اعزام شدند؟ 🔘از اوایل جنگ سوریه در منطقه حضور داشتند اواخر هم که من و ریحانه و مهرانه به سوریه رفتیم تا کنار آقا مهدے باشیم و از دورے‌ها کم کنیم. 7⃣🎤 شما را آماده شهادت خودشون می کردند؟ 💨اوایل از نحوه کار در سوریه و شهادت هیچ صحبتےنمے‌کرد نمے‌خواست نگران شوم ولے رفته رفته شروع شد؛ از منطقه، از شهادت رفقا، از اجر شهید و اجر همسر شهید و خانواده شهید بودن و... برایم ‌گفتن. مےگفت: خانم من انتخاب شده‌اے که همسر پاسدار باشے، همسر جانباز که شده‌اے و احتمالاً همسر شهید هم بشوے. 8⃣🎤آخرین اعزام‌شان کی بود؟ خاطره ای هم ازشون برامون بگید... ✖در واقع آخرین وداع ما صبح روز شنبه ۲۳ بهمن ماه سال ۱۳۹۵ بود. همان روز عصرش، ایشان به شهادت رسید. 🏠همیشه آقامهدے دیر به خانه مے‌آمد. روز قبل از شهادتش، جمعه شب بود که ساعت ۱۰ به خانه آمد خستگے از چهره‌اش مے‌بارید به بچه‌ها گفت: خسته‌ام و نمے‌توانم با شما بازے کنم بچه‌ها هم پذیرفتند. ⏰بعد از چند دقیقه به آشپزخانه رفتم از آنجا بچه‌ها را نمے‌دیدم ،ولے صداے بلند خنده‌شان را مے‌شنیدم خودم را رساندم پیششان دیدم بابایشان با تمام خستگے‌اے که داشت، دلش طاقت نیاورده و همبازی‌شان شده است. یعنی آخرین بازے بچه‌ها با بابا مهدے‌شان بود فردایش رفت. و به شهادت رسید. 9⃣🎤از لحظه عروجشان چه مے دانید؟ ▪مهدے روز شنبه ۲۳ بهمن ماه ۱۳۹۵ مصادف با شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) به شهادت رسید. آقامهدے جلو، ماشین، یک نفر پشت فرمان و دیگرے عقب نشسته بود که انفجار از سمت آقا مهدے اتفاق مے‌افتد ایشان شهید مے‌شود و دو نفر دیگر به شدت مجروح مے‌شوند. 🔟🎤خبر شهادت را چطور متوجه شدید؟ 🌹خبر شهادت را کسے نداد قلبم به من گفت. و با اتفاق‌هایے که آن روز دور و برم افتاد، از تماس همکار ایشان که گفت امشب آقا مهدے منزل نمے‌آیند متوجه شدم و گفتم چرا باخودم تماس نگرفت گفت: با من هم تماس نگرفت از طریق بیسیم خبر داد... و حرف‌های ریحانه و مهرانه که مےگفتند... مامان چرا نگرانے؟ ما دیگه بابا نداریم!؟... 🌷 بارها شهادتش بر من گواه شده بود، چند بار هم خواب شهادت همسرم را دیده بودم مےدانستم خدا مے‌خواهد من را نسبت به این موضوع مطلع و آگاه کند. . eitaa.com/zendgizanashoyi
👱 🍀 وقتی خانم ها در خونه یا ظاهر خودشون ایجاد میکنند انتظار دارند دیده بشن 🍀 انتظار دارن العمل شما رو ببینن. تحسین و توجه شما احساس زنده بودن و مورد اهمیت بودن به خانم ها میده 🍀 درسته که خانم ها میدونند که شما دوستشون دارید ولی این کافی نیست باید در موقعیت های مختلف به زبون بیارید 🍀 خانم ها عدم عکس العمل رو به حساب میارن eitaa.com/zendgizanashoyi
ایـده‌هـا و تـجـربـه‌هـای زنـدگـی
سلام به همه اعضای گل کانال ایده ها و تجربه های زندگی 😍😘🌺 #چالش_رابطه 🙈😍 #چالش_۱ خانوما و آقایون م
✳️ ۱ 😍😁 سلام اولین تماس لمسی ما مربوط میشه به چند دقیقه بعد از جاری شدن صیغه عقدمون اونم تو حرم حضرت معصومه سلام الله علیها بعد از عقد دوتایی رفتیم زیارت اما خانومم خجالت میکشید دستمو بگیره که من اینکارو کردم و دوتایی انگار رو ابرا بودیم... اولین بوس هم وقتی بود که تو ماشین داشتیم برمیگشتیم 🙈🙈 یه بوس آبدار از عشق جانم💕 اقامهدی 💚 eitaa.com/zendgizanashoyi
✳️💃💃 سلام... ما عقدیم و هر کدوم ی شهر زندگی میکنیم و همسرم هم سر کار میرن کلا زیاد پیش هم نیستیم و دیر همدیگه رو میبینیم... من وقتی همسرم رو میبینم دستاشو ک با دستگاه جوش میسوزن رو بوس میکنم سرمو میزارم رو شونه ش و بهش میگم قربون شونه های مردونت برم ک خسته ن ولی خستگی در میکنن... بذارید آقاتون ب این باور برسه ک پادشاه قلبتونه... حس احترام رو با عشق بهش بدید... با همین چیزای ساده حالتون خوب میشه eitaa.com/zendgizanashoyi
☘🍁☘🍁☘ ✳️ 😘 💠 من فدای آن رخ و آن قامت مردانه ات جان به قربان لبت، کرده مرا دیوانه ات 💠 کاش بودم در کنارت، همدم هر لحظه ات کاش بودی در کنارم، تکیه گاهم شانه ات😘💋 eitaa.com/zendgizanashoyi
💕 برای زندگیتـــــون.. زیباترین حسها رو خواهانم! حس قشنگ آرامش، حس وجود خدا در قلبتون، حس لطافت گل ها، حس باران توفصل گرما، و حس داشتن دوستانِ خوبی مثل شما eitaa.com/zendgizanashoyi
🌺🍃 یا رسول الله(ص) بی سبب نیست که در قلب همه جا داری! آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری! 🌺🍃 ولادت پیامبر رحمت و مهربانی، ختم رسولان عالم، حبیب خدا، محمد مصطفی(ص) مبارک eitaa.com/zendgizanashoyi
⭐️ ای احمدیان به نام احمد صلوات هر دم به هزار ساعت از دم صلوات 💫 از نور محمدی دلم مسرورست پیوسته بگو تو بر محمد صلوات 🌷 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷 ✨ پویش صلوات میلیونی به مناسبت میلاد پیامبر رحمت لطفا نشر دهید🌸 eitaa.com/zendgizanashoyi
🌸🍃🌸🍃 "همسر فرعون" تصميم گرفت که عوض شود و شُد یکی از زنان والای بهشتی.... پسر نوح تصميمي براي عوض شدن نداشت...... غرق شد و شُد درس عبرتی برای آیندگان... اولي همسر يک طغيانگر بود و دومي پسر يک پيامبر...!!! براي عوض شدن هيچ بهانه ای قابل قبول نيست! اين خودت هستی که تصميم مي گيری تا عوض شوی... تا عمر داریم باید انتخاب کنیم، با پایانش دیگر دير شده و بي‌فايده خواهد شد.... eitaa.com/zendgizanashoyi
🔶 اعمال روز هفدهم ماه ربیع الاول؛ ولادت پیامبر اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع) eitaa.com/zendgizanashoyi