eitaa logo
زندگی نامه شهیدان
802 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
93 فایل
بِســـمِ الله الرّحمــنِ الرّحیــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کسانی‌اندکه خدا قلب‌هاشان را برای تقـوا امتحان کرده. @fendreck @KhademAllah7 ✅🌷حمایت شمادلگرمی ماست🌷🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
زیارت عاشورا آسان 🌈.pdf
1.2M
📜 متن و ترجمه Pdf 🕌 زیارت عاشورا امام حسین (ع) 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
❣نام شهید :  سیدمهدی ❣نام خانوادگی شهید :  غزالی ❣نام پدر :  سیدحسن 🕊تاریخ تولد :  1341/6/6🥀 🕊محل تولد :  مازندران - قائم شهر - قائم شهر🥀 🕊تاریخ شهادت :  1362/12/6🥀 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
🌷🕊🥀 ❣مادر شهید می گوید:❣ ✨نیمه شعبان متولد شد، او را به همین مناسبت "سیدمهدی"😍 نامیدیم.بسیاری از افراد محل اگر حاجتی داشتند و یا اگر گره ای به کارشان بود، جدّ سیدمهدی را نذر می کردند🤲😊 و حاجت روا می شدند✅روزی حسابدار کارخانه نساجی به بیماری سختی دچار شده بود، از آنجائی که احوال سیدمهدی را شنیده بود، متوسل به جد سیدمهدی شد و نذر کرد که اگر شفا پیدا کند، سیدمهدی را در کارخانه استخدام نماید. او شفا گرفت و سیدمهدی چندین سال کارگر کارخانه نساجی شد.😊🤲   در تمامی مراسمات مذهبی و روضه خوانی ها سیدمهدی را با خودم می بردم.🌷 بسیار به این مراسمات و روضه خوانی ها علاقه مند بود. روزی به من گفت: مادرجان!❣ خواب دیدم که دارم به سوی خدا پرواز🕊 می کنم.آن زمان سیدمهدی کوچک بود و من زیاد حرفش را جدی نگرفته بودم.🥀 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
🌷🕊🥀 ❣مادر شهید می گوید:❣ ✨نیمه شعبان متولد شد، او را به همین مناسبت "سیدمهدی"😍 نامیدیم.بسیاری از ا
🌷🕊🌷 علاقه زیادی به امام (ره) داشت، حتی یکبار هم موفق شد به دیدار امام (ره) برود، بعد از آن دیدار بسیار متحول شده بود و بدجوری عاشق امام (ره) و روحانیت شده بود تا جایی که عکس های امام (ره) را به صورت کلیشه درست می کرد و با اسپری در و دیوار شهر و همچنین دیوار کارخانه را پر از عکس امام (ره) کرده بود. عاشق و شیفته روحانیت بود، زمانی که شهید دستغیب به شهادت رسید خیلی گریه می کرد و می گفت: ای کاش من بجای او تکه تکه می شدم و فدایش می گشتم. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
🥀❤️🥀 🌷روزی سید مهدی از جبهه آمد و گفت: مادرجان! ❣بازهم جدّم به دادم رسید.😊 در حال انجام عملیات بودیم؛ در محوری که ما بودیم تمامی نیروها شهید شدند🕊 و من در آنجا تنها ماندم، راه را گم کرده بودم و نمی دانستم به کدام سمت باید بروم. آنقدر جدم حسین(ع) و اربابم ابالفضل را صدا زدم😍 که به طور تصادفی و غیر ممکن نیروهای خودی مرا پیدا کردند.🤲❤️ 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
🕊 ✅️سید احمد غزالی (برادر شهید سیدمهدی غزالی) می گوید: آخرین باری که می خواست اعزام شود. با همه خداحافظی کرد و من آخرین نفر بودم که باید با سیدمهدی خداحافظی می کردم، با هم روبوسی کردیم و همدیگر را در آغوش گرفتیم. سیدمهدی گفت: – داداش! این آخرین باری ست که می بینیمت و در آغوشت هستم. من دیگر برنمی گردم؛ حلالم کن. خیلی ناراحت شدم و گریه کردم. هیچ وقت سیدمهدی را اینقدر نورانی ندیده بودم. شب بعد، خواب دیدم که سید مهدی شهید شده است. دقیقاً یک هفته بعد خبر شهادت سیدمهدی را هم شنیدم. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
🕊 ✅️سید احمد غزالی (برادر شهید سیدمهدی غزالی) می گوید: آخرین باری که می خواست اعزام شود. با همه خداح
فرهاد کشمیری (داماد شهید) می گوید: در آخرین وداع، همسرش در بیمارستان بود و فرزندش، زودتر از ۹ ماه، یعنی هفت ماهه به دنیا آمده بود. هر چه به سیدمهدی گفتم: یک سَری به بیمارستان بزن و همسر و فرزندت را ببین ، تا همسرت روحیه بگیرد ولی قبول نکرد و خیلی خونسرد و آرام بود، چون می دانست که اگر آنها را ببیند، به آنها دل می بندد. نمی خواست با دیدن همسر و فرزندش سیم شهادتش قطع شود.🥺❤️‍🩹🌱 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
مادر شهید شمسه غزالی می گوید : من در مجاور محله منزل مشهدی نوروز مستاجر بودم . 7 تا فرزند داشتم و هر هفت فرزندم دچار بیماری آبله شدند . من از نظر مادی دچار مشکل بودم . من با حقوق 3500 تومان مجبور بودم که خرج و مخارج خودم و بچه ها را تامین بکنم .آقایم کارگر کارخانه نساجی بودند . شهید داخل ننو بود که به این بیماری مبتلا شد . به آقایم گفتم که چون وضع مالی ما ناجور می باشد پس ابتدا فرزندان بزرگتر را به دکتر ببریم که آقایم گفت : نه چون این فرزند آخر من می باشد او را دوست دارم که شهید را بغل کردم و به بیمارستان بردم و آوردم و دیدم که شب حالش بدتر شد گفتم یا امام حسین تو مرا کمکم کن که دیدم مورد لطف امام حسین واقع شد و صبحدم حالش بهتر شده و چشم هایش باز شده که بزرگ شد برای امام حسین . 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
مادر شهید شمسه غزالی می گوید : من در مجاور محله منزل مشهدی نوروز مستاجر بودم . 7 تا فرزند داشتم و هر
روایات🍃🌺 اسفند سال گذشته چند روز مونده به سال تحویل رفته بودم گلزار شهدا...داشتم بین مزار شهدا قدم میزدم و فاتحه می خوندم که یهو چشمم به یه خانمی افتاد..دستاش می لرزید...خوب نمیتونست حرف بزنه..گفتم حاج خانم! مادر شهیدی؟ ❤️انگار دل مادر پر بود تا با یکی حرف بزنه؛ یه نگاه به قد و هیکلم کرد و خندیدو بی مقدمه گفت: درست قد و هیکل تورو داشت؛😊 ده سال طول کشید تا بیاد؛اومد یه کوچولو شده بود. نیمه_شعبان بدنیا اومد؛ بخاطر همین اسمشو "سیدمهدی"❣ گذاشتم. هر سال روز مادر که می شه خواب می بینم سیدمهدی روی سرم گلاب می پاشه😍، هدیه ای به من می ده و پیشانی ام را می بوسه.👏 جدش سنگینه بشین واسش فاتحه بخون...! 🥀بسیاری از افراد محل اگر حاجتی داشتند و یا اگر گره ای به کارشان بود، ✅جدّ سیدمهدی را نذر می کردند😊 و حاجت روا می شدند🤲. تو همین لحظه به یه جا خیره شد و لبخندی زد و پیش خودش گفت: وسایلشو هنوز دارما.😔..پیراهنش_کفش_شونه ش... هر هفته پنج شنبه ها سر مزارش میام می شورم، ناگهان از دِل قبر سید مهدی منو صدا می کنه😢 و چند بار میگه: - مامان! سه بار این کار را انجام می ده.❤️ سرم را روی قبر می ذارم و با سیدمهدی دردِ دل می کنم🥺. گذشت و گذشت. تا چند روز پیش رفیقم گفت مادر شهید غزالی فوت کرده. 😢فقط دیدار اون روز با مادر تو خاطرم زنده شد.🌷...هوای پدر مادرای شهدا رو داشته باشین...پیر شدن! شادی روح این مادر شهید و همه ی والدین شهدا که بینمون نیستن صلوات. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯