4_5848117235050091668.mp3
1.22M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۳۸
#امام_علی_ع_و_مورچه
گوینده : فاطمه فضلی
امام علی ع در راهی میرفت که ناگهان مورچه ای را لگد میکند.مورچه از ناتوانی دست و پا میزند.
حضرت علی ع از این وضع اندوهگین میشود و....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
mp3 (30).mp3
1.4M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۳۹
#امام_کاظم_(ع)_و_کار
گوینده : فاطمه فضلی
از میان علفزارها و درخچه ها راه رو باز کرد و جلوتر رفت.
صدایی شنید.ناگهان چشمش به امام کاظم ع افتاد.
امام داشتند با داس علفهای بلند کنار باغ را میبریدند.
کمی ایستاد و به امام نگاه کرد
وای امام چه عرقی کرده بودند....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
4_5857367946065613288.mp3
1.45M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۴۰
#گرگ_و_کودک
گوینده : فاطمه فضلی
در قوم بنی اسرائیل قحطی شده بود و آذوقه و خوراکی کمیاب شد.
زنی در حال خوردن لقمه نانی بود که ناگهان گدایی فریاد زد:
ای بنده خدا من گرسنه ام کمکم کن !
زن با خودش گفت : در چنین موقعیتی من باید این لقمه نان رو به این گدا صدقه بدم و به او کمک کنم برای همین...
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
4_5857367946065613311.mp3
1.21M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۴۱
#طوطی_و_حضرت_سلیمان
گوینده : فاطمه فضلی
مردی یک طوطی رو که حرف میزددر قفس زندانی کرده بودو سر گذر مینشست و وقتی رهگذران از جلوی قفس طوطی رد میشدندمرد طوطی رو وادارمیکرد اسم رهگذران رو تکرار کنه و در ازاش از اونها پول میگرفت .
حضرت سلیمان ع از اونجا عبور میکردند که طوطی حضرت سلیمان رو دید و به ایشون گفت :من رو از این قفس آزاد کن . اخه حضرت زبان حیوانات رو میفهمیدن.
حضرت سلیمان پیش مرد رفت و...
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
mp3 (31).mp3
1.9M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۴۲
#حضرت_داوود_ع_و_پیرمرد
گوینده : فاطمه فضلی
روزی حضرت داوود (ع ) از خداوند خواست تا همنشین خودش رو در بهشت بهش نشون بده .
به او خطاب رسید :
ای پیغمبر ما فردا صبح از در دروازه بیرون برو
اولین کسی رو که دیدی و به او برخورد کردی ،او همنشین تو در بهشت است .
روز بعد حضرت داوود (ع) به همراه پسرش سلیمان از شهر خارج شد.
پیرمردی رو دیدکه....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
4_5865949754579489188.mp3
1.21M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۴۳
#کوثر
گوینده: فاطمه فضلی
در زمانهای گذشته بخاطر اینکه جنگ و کارهای سختی مثل کشاورزی ودامداری زیاد بود اکثر مردم دوست داشتند بچه اونها پسر باشه تا تو کارها به اونها کمک کنه .
برای همین وقتی بچشون دختر میشد خوشحال نمیشدن و....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
4_5868262130611917958.mp3
1.05M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۴۴
پیامبر و تعلیم
گوینده: فاطمه فضلی
پیامبر وارد مسجد شدند چشمشون به دو گروه افتاد.
یک گروه مشغول عبادت و ذکر و عبادت بودند و گروه دیگر.....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
584_40396391985523.mp3
2.27M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۴۵
گوینده : فاطمه فضلی
حضرت ایوب ع یکی از پیامبرانی است که خدا او را بوسیله گرفتن نعمت ها و دادن سختی امتحان کرد .
حضرت ایوب نعمتهای زیادی داشت :
فرزندان برومند ، سلامتی ، خدمتکار ، گوسفند و شتر و گاو
تا اینکه....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
.pending-1715050655-mp3.mp3
1.12M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۴۶
امام کاظم ع و گاو مرده
گوینده : فاطمه فضلی
روزی امام کاظم ع از راهی میگذشتند که چشمشون به زنی افتاد که گریه میکنه و بچه های کوچکش هم دورش جمع شدند و گریه میکنند.
امام کاظم ع به طور ناشناس پیش زن اومدند و علت گریشو سئوال کردند.
زن گفت :.....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
570_40491504610200.mp3
1.03M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۴۷
گوینده:فاطمه فضلی
روزی مردی در برابر امام سجاد( ع) ایستاد و حرف تندی به ایشان گفت.
حضرت جوابش رو ندادند تا اینکه مرد رفت.
امام به افرادی که اونجا نشسته بودند فرمود....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
587_40531543366727.mp3
958.5K
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۴۸
امام حسین( ع )و باران
گوینده : فاطمه فضلی
در زمان حکومت امام علی( ع) در کوفه باران نیومده بود.
اهل کوفه بسیار ناراحت و نگران شدند برای همین پیش حضرت علی( ع) رفتند و از نیومدن باران شکایت کردند و خواستند ایشون برای اومدن باران دعا کنند.
امام علی (ع )به فرزندشون امام حسین( ع) فرمودند ۰۰۰۰
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
587_40531543366727.mp3
958.5K
# قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۴۹
حج عبدالله
گوینده : فاطمه فضلی
در روزگاران قدیم وقتی که حاجی ها از مکه برمی گشتند رسم بود که مردم محله برای دیدن حاجی میرفتن خونشون.
حاجی هم مینشست بین مردم و از خاطرات حج ...
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
651_40602618700350.mp3
968.6K
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۵۰
امام صادق ع و خوبی
گوینده: فاطمه فضلی
توی یک روز قشنگ ، دو نفر از یاران نزدیک امام صادق علیه السلام مهمان ایشون بودند.
یکی از دوستانشون به امام گفتند.....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
679_40659668120762.mp3
803.5K
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۵۱
نماز و ریزش گناه
گوینده: فاطمه فضلی
روزی پیامبر خوب خدا با سلمان زیر درختی نشسته بودند .
پیامبرصلی الله شاخه درخت خشکیده درخت رو تکان دادند و برگهای درخت روی زمین ریخت.
پیامبر صلی الله فرمودند : سلمان نمیپرسی چرا این کارو انجام دادم؟
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
امام رضا و ابوهشم.mp3
2.95M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۵۶
گوینده: فاطمه فضلی
ابوهاشم جعفری که یکی از دوستان امام رضاع بود، از راه دوری امده بودتا در جلسه امام شرکت کند .
ابوهاشم خودش را به سرعت به خانه امام رضا ع رساند.
امام ع در حال صحبت کردن بودند .
ابوهاشم.....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
امام رضا و گنجشک.mp3
1.22M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۵۷
گوینده : فاطمه فضلی
یک روز امام رضا (ع)با دوستشون سلیمان توی باغی نشسته بودن که یکدفعه صدای گنجشکی اومد که خیلی جیک جیک میکرد.
امام رضا (ع) به سلیمان فرمودند : با این گنجشک برو .
سلیمان گفت : چشم
و بدنبال گنجشک نگران رفت وقتی....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
خانه نو.mp3
1.29M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۵۹
#خانه_نو
گوینده : فاطمه فضلی
پدر میگوید : مردی هر روز به خانه امام رضا (ع) میامد و در کارها به ایشان کمک میکرد.
عصر که میشد مزدش را از امام رضا (ع) میگرفت و با خوشحالی به خانه شان میرفت .
مرد فقط یک ناراحتی داشت و آن....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
خانه نو(1).mp3
1.29M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۶۰
#مهمان_امام_رضا_علیه_السلام
گوینده : فاطمه فضلی
شبی امام رضا (ع )در خانه شان مهمان داشتند.
انها زیر نور چراغ نشسته بودند و گفتگو میکردند که یکدفعه....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
مهملن امام رضا.mp3
1.62M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۶۱
تشکر به موقع از خدا
گوینده : فاطمه فضلی
پدر میگوید: روزی امام رضا (ع )با دوستانشان برای استقبال تعدادی مسافر به بیرون از شهر رفتند .
ظهر که شد، به یکی از ان ها فرمودند : اذان بگوید تا نماز بخوانند.
دوست امام رضا( ع)پیشنهاد کرد که...
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
بستن زانوی شتر.mp3
1.95M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۶۲
بستن زانوی شتر
گوینده: فاطمه فضلی
قافله چندین ساعت راه رفته بود.
اثار خستگی در سواران و مرکبها پیدا بود.
همینکه به منزلی رسیدند که انجا آبی بودقافله فرود امد.
رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم نیز که همراه قافله بودند شتر خود را خوابانیدند و پیاده شدند.
قبل از همه چیز همه....
🏭 کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
دوست خوب امام.mp3
2.24M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۶۳
دوست خوب امام
گوینده : فاطمه فضلی
مدینه گرمای روزهای قبل را نداشت.
نسیم ملایمی می وزید و هوای شهر را لذت بخش کرده بود.
آن روز پیامبر خوبمون با جمعی از یاران خود در حال عبور از کوچه های مدینه بودند که...
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
ادریس ۱.mp3
2.25M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۶۴
ادریس پیامبر(۱)
گوینده : فاطمه فضلی
یکی از پیامبرایی که برای جلوگیری ار حقه های شیطون از طرف خدای مهربون برای مردم اومد حضرت ادریس بود.
ادریس مردی مهربون و خنده رو بود.
او همیشه یا در حال مطالعه یا درس خواندن و درس دادن به مردم بود ، به همین خاطر...
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
ادریس ۲.mp3
3.98M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۶۵
ادریس پیامبر ۲
گوینده : فاطمه فضلی
یک روز وقتی پادشاه روی تختش لم داده بود ، ناگهان مردی که از ثروتمندان شهر بود ، وارد قصر شد و گفت:
تو چه جور پادشاهی هستی !
دیشب یک نفر به خونه من اومد و همه اموالم رو دزدید ، اون وقت تو اینجا با خیال راحت نشستی ؟
پادشاه وقتی این حرف رو شنید دستور داد ۰۰۰۰
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
امام و پیرمزد.mp3
3.36M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۶۷
امام خمینی و پیرمرد
گوینده : فاطمه فضلی
اون وقتها در شهر کوچکی امام ما درخانه کوچکی زندگی میکردند.
خانه امام یک باغچه داشت، باغچه ای بدون گل.
از اونجا که امام اون باغچه رو خیلی دوست داشتند تصمیم گرفتند....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
علی و مدربزرگ.mp3
1.88M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۶۸
علی و پدربزرگ
گوینده: فاطمه فضلی
علی ، کنار حوض نشست و داشت به این فکر میکردکه پدربزرگش، چه عینک و ساعت قشنگی داره.
بلند شد و به اتاق رفت.
پدربزرگ علی ، امام خمینی بود.
امام خمینی داشت کتاب میخوند که علی....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
mp3 (29).mp3
854K
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۶۹
سگ گرسنه
گوینده: فاطمه فضلی
امام حسن ع در مکانی نشسته بودند و غذا میخوردند.
ان طرف تر سگی روبروی امام نشسته بود.
امامحسن متوجه شدند که سگ گرسنه است برای همین...
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
mp3 (12).mp3
1.3M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۶۹
#مرد_شامی
گوینده: فاطمه فضلی
مرد شامی به امام حسن علیه السلام رسید و شروع کرد به فحش دادن به حضرت
وقتی فحاشی مرد شامی تمام شد امام به طرف او رفتند و به اوسلام کردند و فرمودند :
فکر کنم در این شهر غریب هستی
اگر راهنمایی بخواهی تو را راهنمایی میکنم
اگر مرکب بخواهی به تو مرکب میدهم
اگر گرسنه باشی تو را سیر میکنم
اگر برهنه باشی تو را میپوشانم
اگر محتاج باشی نیازت را برآورده میکنم
اگر بی پناهی بتو پناه میدهم
و اگر حاجتی داری برآورده میکنم
و اگر اثاث سفرت را به منزل من بیاوری و میهمان من شوی خوشحالم میکنی
مرد شامی وقتی لین سخنان حضرت را شنیدگریه کرد و گفت :
با این رفتاری که با من کردی تو محبوب ترین مردم پیش من هستی
بعد هم اثاث سفر خود را به خانه حضرت برده و میهمان حضرت شد و از دوستداران امام حسن علیه السلام شد......
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
mp3 (17).mp3
1.39M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۷۱
امام علی علیه السلام و بخشش
گوینده : فاطمه فضلی
روزی حضرت علی علیه السلام از کوچه های مدینه میگذشتند که زنی رو دیدند که مشک ابی بر دوش داشت و از نفس افتاده بود و خسته شده بودحضرت کمکش کردند و مشک آبش رو به خونش رسوندند در بین راه جویای حال زن شدند زن گفت: شوهرم در جنگ شهید شده و بچه هام یتیم و بی سرپرست شدند و وضع خوبی نداریم .
اون شب حضرت تا صبح ناراحت بودند
صبح که شد.....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
4_5868262130611917958.mp3
1.05M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۷۳
پیامبر در مسجد
گوینده: فاطمه فضلی
پیامبر وارد مسجد شدند چشمشون به دو گروه افتاد.
یک گروه مشغول عبادت و ذکر و عبادت بودند و گروه دیگر.....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃
587_40531543366727.mp3
958.5K
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۷۴
امام حسین( علیه السلام )و باران
گوینده : فاطمه فضلی
در زمان حکومت امام علی( علیه السلام) در کوفه باران نیومده بود.
اهل کوفه بسیار ناراحت و نگران شدند برای همین پیش امام علی( علیه السلام) رفتند و از نیومدن باران شکایت کردند و خواستند ایشون برای اومدن باران دعا کنند.
امام علی (علیه السلام)به فرزندشون امام حسین( علیه السلام) فرمودند.....
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃