دعای عهد.mp3
21.59M
سلام مهدی فاطمه (س)
هر روز صبح با تو عهد
میبندم که تا زنده هستم
در رکابت با جان و دل
بایستم
✨اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب(س)✨
1_1002066518.mp3
19.79M
سلام امام زمانم
✨ امام زمان (عج) فرمودند این طور به من سلام کنید✨
🍃 زیارت آل یاسین
💫 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب(س) 💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وعده هر صبح
همه با هم این دعارو بخوانیم
✨اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج✨
🍃به حق حضرت زینب (ی)🍃
🍃
❣ #سلام_امام_زمانم❣
طلوع کن ای آفتاب عالم تاب
ای نوربخش روزهای تاریک زمین
ای آرام دلهای بیقرار
ای امام مهربان
طلوع کن و رخ بنما
تا این روزهای سخت
اندکی روی آرامش ببینیم
و قرار گیرد زمین و زمان
❤️الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یااَباعَبْدِللَّهِ الْحُسیْن❤️
دسٺ بر سینہ سلام از راهِ دور
مےدهم خون خدا؛ گلبانگِ نور
بر مـنِ آشفتـہ ے غـرقِ گناه
یڪ نظر شاید بیندازے نگاه
اَلسلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الـحسین
وعلی اصحاب الحسین
🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سلام
صبح زیباتون بخیر
براتون صبحی دلنشین
روزی خوب و بی نظیر،
پراز خیر و برکت
و نگاه لطف خدا
وهزاران آرزوی زیبا همراه
با موفقیت و سربلندی آرزومندم
🌷شروع روز تون عالی
https://eitaa.com/zeyafat_zohor🇮🇷
#روایت_عشق^'💜'^
پدرش میگفت:
آخرین باری که آمده بود مرخصی خیلی حال عجیبی داشت،نیمه شب با صدای ناله اش ازخواب پریدم رفتم پشت در اتاقش سرگذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه میکرد میگفت:«خدایا اگرشهادت را نصیبم کردی میخواهم مثل مولایم امام حسین #سر نداشته باشم مثل حضرت عباس #بیدست شهیـد شوم »
دعایش مستجاب شد
و یڪجا سر و دستش را داد...
🌿عملیات کربلای پنج
🌿فرمانده گردان سیدالشهدا
🌿لشکر۴۱ ثارالله
#شهید_ماشاءالله_رشیدی
#سردار_بےدست_بےسر
https://eitaa.com/zeyafat_zohor🇮🇷
((حاج آقای هاشمی)) که خدارحمتش کند ایشان از دوستان مرحوم ((آشیخ جعفر مجتهدی)) رضوان اللّه تعالی علیه بود ایشان تعریف کردند:
ما یک روز مشهد با ((حاج آقا مجتهدی )) بودیم. و برای سوار شدن ماشین و تاکسی خالی سر خیابان ایستاده بودیم، اتفاقا یک تاکسی خالی آمد و جلوی ما ایستاد، آقای مجتهدی یک نگاهی کرد بعد فرمود: خیر حواله نداریم توی این تاکسی سوار شویم، تاکسی رفت.
دوباره یک تاکسی خالی دیگر آمد ، به آن ایست دادم دوباره آقا فرمود: توی این هم حواله نداریم سوار شویم.
من توی دلم گفتم آخر تاکسی سوار شدن هم حواله می خواهد ؟! یک وقت رویش را به من کرد و فرمود: بله آقای هاشمی توی یک بنز مشکی حواله داریم.
من خودم را جمع کردم، ناگهان یک بنز مشکی آمد جلوی پای حاج آقا جعفر مجتهدی ترمز کرد و گفت: آقا بفرمائید سوار شوید، رفتیم سوار ماشین شدیم.
راننده گفت: کجا می روید ؟
آقا فرمود: برو نخریسی ، مانزدیک نخریسی که رسیدیم دیدم آقا یک دسته اسکناس از جیب در آورد و گذاشت پهلوی هم و یک کش هم دورش پیچید. وقتی پیاده شدیم این دسته اسکناس را به راننده داد و بعد پیاده شد.
راننده گفت : آقا این همه پول مال کیست. ؟ !
فرمود : مال شما است.
گفت : یک تومان کرایه اش است. این همه پول نیست
آقا فرمود : مگر شما امروز از ((حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام )) پول نخواستی ؟
گفت : چرا.
فرمود : خُب این هم هزار تومان که می خواستی .
راننده حیران مانده بود، آقا هم راهش را کشید و رفت. راننده به من گفت : آقا ایشان امام زمان هستند. گفتم : خیر.
گفت : ایشان از کجا می دانست ، من امروز توی حرم امام رضا (ع) گفتم آقا من هزار تومان لازم دارم ، از کجا فهمید ؟
گفتم : پولها را گرفتی ؟ گفت : آره ، گفتم : ماشینت را سوار شو و برو ، کاری به این کارها نداشته باش ایشان هم امام زمان نیست .
مرحوم حاج آقا مجتهدی ((یکی از مردان خدا و اهل مکاشفه )) بود که کسی او را نشناخت.
https://eitaa.com/zeyafat_zohor🇮🇷