eitaa logo
زینبیون📡
375 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
6.8هزار ویدیو
60 فایل
🌍زمینه ساز ظهور باشیم حتی به اندازه قدمی کوتاه! مهدی غریب است 🌼اللهم عجل لولیک الفرج مقاومت اسلامی زینبیون انتقاد و پیشنهاد👈 @mahta_shin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰شهيدی که پایه گذار حشدالشعبی عراق شد . سرلشکر _دقایقی کسی است که پایه گذار فرهنگ بسیجی درمیان مردم عراق است شاید خیلی ها ندانند، اما یکی از قدرتمندترین سازمان‌های جهادی عراق که امروزه به مصاف تروریست های حرامی داعش رفته است و در واقع این شهید را باید مبدا فرهنگ بسیجی در میان عراقی ها نامید. همان چیزی که به عنوان حشد الشعبی در میان عراقی ها نام گرفته است. اسماعیل دقایقی هنگامی که فرماندهی«تیپ 9بدر» را پذیرفت،گردان های توابین و احرار را از میان اسیران عراقی تشکیل داده و لشکر ۹ بدر را بنا نهاد. آنها به رغم آنکه اسیر بودند، با علاقه و اشتیاق در این لشکر با ارتشی که خودشان سال‌ها در آن ارتش بودند، می‌جنگیدند و بسیاری از آنها هم به شهادت رسیدند و حالا بسیاری از تربیت شدگان شهید دقایقی امروز به یاد او سازمان بدر را که در عراق با داعش جنگيد ، پایه گذاری کرده اند. شهید گرانقدر از جمله شاگردان شهید دقایقی و معاون ایشان در لشکر بدر بود..... ۲۸ دیماه سی و سومین سالگرد شهادت سرلشکر گرامیباد.... @zeynabeiyoun
🖋روايت مجاهد شهيد ابوميثم الصادقي فرمانده گردان شهيد صدر روزي يكي از مجاهدين عراقي در آستانه يكي از عملياتها سرگذشت خود را به  گونه اي بازگو كرد كه بچه ها از فرط خنده روده برُ شدند.  او گفت كه چند روز پيش همسرش از او تقاضا كرده به نانوايي برود و براي او  نان تهيه كند. ولي او به خانه برنگشته و يكراست  به جبهه آمده و همسرش  همچنان چشم انتظار اوست تا با چند  قرص نان به خانه برگردد.  اين حكايت چند روزي نُقل و نبات بچه هاي تيپ شده بود و هر  رزمنده اي آن را براي ديگري تعريف  مي كرد و می خندید. وقتي خبر به سردار اسماعيل دقايقي  رسيد، بي‌درنگ او را احضار كرد و به او گفت: شما با چه حقي به چنين كاري  اقدام كرده اید؟ درست است كه به جبهه  آمده اید ولي مگر همسرتان حقي به گردن شما ندارد؟ شما كار درستي نكرده ايد و باعث بدبيني او شده اید. بايد در امور خانواده و جبهه انصاف را رعایت مي‌کرديد. اميدوارم چنين  كارهايي از شما تكرار نشود. 🇮🇷http://eitaa.com/zeynabeiyoun
💢اسماعیل دقایقی، فرمانده دلاور لشکر بدر، شب‌ها با استفاده از تاریکی به چادرهای بچه‌های بسیجی سر می‌زد و آن‌جا را نظافت می‌کرد. از بس خاکی می‌گشت، اگر کسی به لشکر بدر می‌آمد، نمی‌توانست تشخیص بدهد فرمانده لشکر کیست. یک بار یکی از بچه‌ها که اسماعیل را نمی‌‌شناخت و فکر می‌کرد نیروی خدماتی‌ست، به او گفته بود چرا نیامدی چادرمان را نظافت کنی؟، و او جواب داده بود: به روی چشم؛ امشب می‌آیم.