_🫀(:
ᘜ𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎
‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹
در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇
༺༻@zeynabieh12༺༻
ᘜ𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎
‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹
در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇
༺༻@zeynabieh12༺༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای ماه عشیره ابالفضل . .
ᘜ𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎
‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹
در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇
༺༻@zeynabieh12༺༻
"❤️🌱"
ازلحاظروحینیازدارم
جلویضریحت
بشینیموخیره
بهضریحتزیرلب
زمزمهکنم
اومدمتنهایتنها،
منهمونتنهاترینم(:💔
#حسینجـآنم
#امام_حسین
ᘜ𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎
‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹
در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇
༺༻@zeynabieh12༺༻
۷- به نظرتون میشه با خدا بود و ناامید؟
وقتی کسی به وعدههای خدا اعتماد میکند با ناامیدی غریبه میشه. یقین داشته باشید به مقدار ناامیدی که در وجود هر کسی هست به همون اندازه کفر در وجودش رخنه کرده.
خیلی از کارا هستن که میخواهیم انجامش بدنیم و میدونیم باید انجامش بدیم ولی انگیزهای برای انجامشون نداریم یکی از دلیلای اصلی این بیانگیزگی اینه که امیدی به انجام شدنشون نداریم چون از خودمون ناامیدیم علاوه بر اون از اینکه خدا کمکمون کنه ناامیدیم این ناامیدی از خدا هم شعبهای از کفر و بیاعتقادی به خداست.
یأس از رحمت خدا شعبهای از کفره چون آدم مأیوس در قدرت خدا شک میکنه چون تردید میکنه که خدا توانایی انجام این کار رو داره یا نه.
کسی که از خودش ناامیده با کسی که از خدا ناامیده خیلی فرق داره اولی وقتی به خودش نگاه میکنه و جز کوچکی هیچی در وجودش نمیبینه از این که خودش بتونه به داد خودش برسه ناامید میشه اما به خاطر اینکه به خدایی اعتقاد داره که بزرگه و میتونه دست همه کوچیکا رو هر قدرم که زیاد باشن بگیره همه وجودش میشه انگیزه برای شروع دوباره.
اونی که از خدا ناامیده انگیزهای برای حرکت نداره تا کاری رو شروع میکنه و نمیتونه به سرانجام برسه خیلی زود آیه یأس میخونه و دست از همه چی میکشه.
خدا بزرگه به قدری بزرگ که میشه امیدای خیلی بزرگ بهش بست. خدای بزرگی که ما درباره اش حرف می زنیم خدایی هست که بر هر کاری توانست. ناامیدی از این خدا یعنی ایمان نداشتن به قدرت و عظمتش.
یکی از عوامل نشاط ما مقدار امیدیه که به خدا میبندیم هر وقت که نشاطمون کم شد باید یه نگاه به دلمون بیندازیم و ببینیم چه قدر امید به خدا هست؟
۸- جز خدا کی میتونه آدم رو عزیز کنه؟
وقتی خدا رو بزرگ دونستیم و به فکر جایگاهمون پیش خدا افتادیم بهش اعتماد میکنیم کاری که گفته انجام میدیم و اعتبارمون پیش مردم رو میسپریم به خودش. خود خدا میدونه برای بندهاش چی کار کنه. خدا طبق مصلحت بنده حتماً جایگاهش رو میان مردم بالا میبره.
قصّه جایگاه انسان پیش خدا و جایگاهش پیش مردم حکایت این ضربالمثله چون که صد آمد نود هم پیش ماست.
من وقتی خدا رو بزرگ نبینم حتی اگه کاری رو انجام بدم که جایگاهم رو پیش خدا بالا میبره رفتن به این جایگاه بالاتر احساس خاصی در من ایجاد نمیکنه چون جایگاهم پیش کسی بالا رفته که برام چندان بزرگ نیست پس جذابیتی نداره تا برام مهم باشه و انگیزه عمل بهم بده اما از اون طرف من به بزرگی مردم ایمان دارم برا همینم هست که جایگاهی که پیش اونا پیدا میکنم برام مهمه.
یکی از انتخابای سخت برا خیلی از آدما وقتیه که باید یه کاری رو انتخاب کنن که با انجام اون کار پیش خدا عزیز میشن و پیش مردم ذلیل. معمولا افراد مونن که در چنین موقعیتهایی جایگاه خدایی رو باید انتخاب کنن یا جایگاه مردمی رو دلیل این تردید چون عظمت و بزرگی خدا برا اونا جا نیفتاده شاید شعارش رو میدادن اما حالا که در عمل باید امتحان پس بدهند گیر میکنن و خیلی وقتا رد میشن.
نوع نگاه مردم برا ما دغدغه شده چون بخشی از عزتمون رو دست همین مردم میبینیم تازه خوبامون این طوری هستن . خیلیا که همه عزّت رو دست مردم میبینن.
آدم وقتی خدا رو بزرگ دید و همه عزت رو دست خدا دونست از این دغدغه خلاص میشه و زندگیش خیلی راحت میشه یه آرامشی وارد قلبش میشه که احساس میکنه از زیر یه بار سنگین آزاد شده دیگه خیلی از کارا رو راحت انجام میده چون نگران این نیست که مردم دربارهاش چه قضاوتی میکنن.
ما باید باور کنیم به اندازهای که از توحید دور میشیم از آرامش دور میشیم و به اندازه جایگاهی که برای مردم در عزت و ذلتمون قائلیم از توحید دور میشیم و به اندازه آدمایی که حس میکنیم میتونن بهمون عزت و ذلت بدن از خدا دورتر میشیم.
آدم در دغدغههاشم باید موحد باشد یعنی فقط نگران یه نفر باشد. وقتی توحید قوی میشه خاصیتش اینه که همه دغدغههای آدم رو یه جا جمع میکنه و یه رنگ بهش میده. آدم موحد فکرش صد جا نیست یه جاست اونم پیش خدا.
ما به اندازه درکی که از بزرگی خدا داریم میتونیم به جایگاهی که پیش مردم داریم یا میتونیم پیش مردم داشته باشیم پشت پا بزنیم حرف مردم برای کسی بزرگه که خدا براش کوچیکه.
به این مسئله میشه از یه زاویه دیگه هم نگاه کرد ما چون به بزرگی خدا ایمان نداریم باور نمیکنیم خدا میتونه در برابر مردم وایسه و ذلتی رو که اونا میخوان به ما تحمیل کنن به عزت تبدیل کنه و باورمون نمیشه که خدا میتونه عزت مردم داده رو تبدیل به ذلت و خواری کنه.
اگر خدا رو بزرگ دیدیم جایگاهی که پیشش میتونیم داشته باشیم برامون مهم میشه و به اندازه اهمیت این جایگاه انگیزه مون برای بدست آوردنش بالا میره.
۹- اگه خدا بزرگه بزرگی ما چه معنایی داره؟
هر وقت احساس کردید که زمینه مقایسه پیش اومده و میخواهید خودتون رو با کسی مقایسه کنید یقین داشته باشید که شیطون کنارتون نشسته و میخواد شما رو ببره به سمت خود برتربینی. شیطان همهجا برای این کار آماده است. ازش غافل نشید شیطونی که معتقده هیچی بهتر از خود برتربینی نمیتونه یه بنده مقرّب رو از خدا دور کنه حتماً براش برنامه داره.
برای این که هیچ وقت و هیچ وقت خودت رو بهتر از بقیه نبینی باید بزرگی خدا رو درک کنی. کسی که خدا رو بزرگ میبینه به قدری خویش رو کوچک و ناچیز میبینه که اصلا نمیتونه بین خودش و بقیه مقایسهای بکنه و بعد بگه من بهترم.
درک بزرگی خدا خوبیش اینه که ریشه خود برتربینی رو میزنه. برا خودبرتربینی اول باید خودت رو با بقیه مقایسه بکنی تا خودت رو بزرگ ببینی ولی وقتی مقایسه نکردی اصلاً خود برتربینی معنا پیدا نمیکنه. درک بزرگی و عظمت خدا به طور کلّی تو رو از وادی مقایسه بیرون میکشه.
خدا رو بزرگ ببین بزرگیش رو در حدّ بینهایت بفهم اون وقت میبینی با فکر کردن به خدای بینهایت دیگه نمیشه به هیچ عددی فکر کرد. عددها تا وقتی میتونن با هم مقایسه بشن که پای بینهایت وسط نباشه وقتی بینهایت اومد همه عددها میشن صفر.
در حدیثی از امام حسن( ع) نقل شده: سزاوار نیست کسی که بزرگی خدا را میشناسد خود بزرگبین باشد.
اگر خوب به این حدیث دقّت بشه بهترین راهکار رو برا پیشگیری از خود برتربینی به ما نشون داده راه کار اینه هر وقت زمینه مقایسه براتون پیش اومد سریع خودتون رو با خدا مقایسه کنید. خیلی زودِ زود خود برتر بینی تبدیل میشه به احساس فقر. اصلاً دیگه خجالت میکشید خودتون رو مقایسه کنید با کسی دیگه. همه فقیریم همه بدون استثنا.
۱۰- چرا عبادت میکنیم امّا احساس رشد نمیکنیم؟
شما وقتی خدا رو بزرگ میبینید ناخود اگاه خودتون رو هیچ میبینید هیچ هیچ. اصلا دیدن خدای بزرگ مساوی میشه با ندیدن خویش. آدمی که خودش رو هیچ حساب میکنه دیگه چیزی رو برا خودش نمیبینه که بخواد به خاطر اون خودش رو با بقیه مقایسه کنه.
بزرگ دیدن خدا اگه مساوی با هیچ دونستن خود آدم نشه نشونه اینه که آدم خدا رو بزرگ ندیده
اگر کسی خیال کرد که خدا رو بزرگ دیده ولی چیزی از خوبیا رو به خودش نسبت داد بازم معلومه خدا رو بزرگ ندیده
کاش باور میکردیم که هیچیم هیچ هیچ هیچ چه قدر ما محتاج این یقین به هیچ بودنیم.
چه قدر بده که ما باید حتماً خودمون رو آلوده به گناه ببینیم تا احساس کنیم که هیچیم در حالی که راه از یه طرف دیگهست. نشونه آدم شدن هیچ دیدن خوده. ما هر چی بیشتر به خدا نزدیک بشیم باید خودمون رو کوچیکتر ببینیم.
دلیل اصلی سنگینی زندگی برای خیلی از ماها اینه که خودمون رو قبول داریم برا خودمون شخصیت قائلیم جلوی پای خودمون بلند میشویم.
اونی که خودش رو کسی حساب میکنه نمیتونه از زندگی لذّت ببره این خود اگه به حساب آوردنی بود خدا به ما نمیگفت که لهش کنید اگر بنا بود ما با احترام به این خود به جایی برسیم خدا میگفت بهش توجّه کنید.
من اگه به حقیقت عبادت توجّه داشته باشیم هر چی بیشتر عبادت کنم باید بیشتر احساس کوچیکی کنم آخه عبادت راه رسیدن عبد به معبوده. وقتی من به معبود نزدیک میشم عظمتش رو بیشتر از قبل حس میکنم. پس خود به خود باید احساس کوچیکم بیشتر بشه اگه احساس کوچیکی و هیچ بودنم زیاد نشد معلومه که عبادتم عبادت واقعی نبوده و وای به حال من اگه با این عبادتم احساس کنم کسی شدم برای خودم.
آدم هر چی بیشتر رشد میکنه بیشتر احساس هیچ بودن میکنه. این تضاد نیست عین واقعیته. آدم میرسه به جایی که به عنوان یک معصوم به خدا میگه:
چه کسی حالش از من بدتر است اگر با چنین حالی رو به سوی قبرم بروم؟ قبری که آن را برای خواب ابدی خویش آماده نکرده و برای بسترم فرشی در آن نگستراندهام؟ چرا گریه نکنم در حالی که نمیدانم چه بر سرم خواهد آمد؟
حقیقت عبادت نشون دادن عجز و ضعف و ذلّت و نداری و بیچارگیه اگر کسی عبادت کرد و حس بیچارگی ازش گرفته شد معلومه اصلاً عبادت نکرده.
توجّه به حقیقت عبادت خودش حضور قلب میآره. حقیقت عبادت اینه که اقرار کنی خدایا من اومدم بگم هیچی نیستم اقرار پیش کی؟ پیش کسی که همهچیزه و بزرگه.
خدا رو که بزرگ ببینیم خودمون رو کوچیک و هیچ میبینیم خودمون رو که هیچ دیدیم تو عبادت فقط دنبال همین اظهار عجز و ذلّت و نداری و هیچ بودنمان هستیم. این طوری که شد تازه میفهمیم عبادت چی هست اظهار عجز و هیچ بودن هیچ نسبتی با احساس بزرگی نداره.
متکبّر به اندازهای که خودش رو بزرگ میبینه در بندگیش دروغ میگه. عبادت یعنی خدایا من هیچم و تو همه چیزی امّا متکبّر میگه: من هیچ نیستم حتّی اگه تو همه چیز باشی پس وقتی داره عبادت میکنه زبان عبادتش با زبان عقیدهاش فرق داره این آدم در عبادتشم داره دروغ میگه.
حس قشنگ آدم بعد از عبادت برا دریافتیه که از بزرگی خدا داره . آدم به همون اندازه که احساس میکنه خدا بزرگه احساس آرامش میکنه.
عبادتی که آدم باهاش احساس بزرگی میکنه به هیچ وجه قدرت آروم کردن آدم رو نداره برای همینم هست که متکبّر اگه با عبادتش نسبت به آدمای دیگه احساس بزرگی بکنه و از عبادتش لذّت ببره این لذّت، لذّت معنوی نیست لذت نفسانیه اون به خاطر بزرگ دیدن خودش داره کیف میکنه نه به خاطر بزرگ دیدن خدا.
آدمی که خدای بزرگ رو با همه وجودش دریافت میکنه در اصل داره آرامش رو دریافت میکنه احساس با این خدا بودن اصلا نسبتی با افسردگی نداره هر چه دریافت آدم از این خدا ضعیفتر میشه آرامشم کمتر میشه.
۱۱- چهطور می شه احساس هیچ بودن کرد ولی شاد بود؟
خیلیا فکر میکنن این زیبائیه که عامل اصلی شدت پیدا کردن عشقه در حالی که عظمت و بزرگی در عاشقی بیش از زیبایی مؤثره. زیبایی میتونه جرقّه عشق رو بزنه امّا تداوم عشق با درک بزرگی معشوقه.
تو خودت ذره هم نیستی ولی یکی هست که خیلی بزرگه بزرگتر از اونی که بتونی تعریفش کنی حالا آدمی که به هیچ بودن خودش باور داره بزرگی رو که در وجود خودش نیست در اون وجود بزرگ یعنی خدا پیدا میکنه و عاشقش میشه.
خیلی جالبه که امروزیا میخوان با حس بزرگ بودن به آدم لذّت زندگی رو بچشونن در حالی که آدم طوری آفریده شده که با درک بزرگی خدا و بعدش احساس ذلّت در برابر اون لذّت رو با تمام وجودش میچشه درست ۱۸۰ درجه راه داره بر عکس طی میشه.
مقدار رشد من و شما در دینداری و ایمان بستگی به مقدار رشد محبّتمون به خدا داره. رشد محبّتم نشونههایی داره یکی از نشونههای خیلی ویژهاش همین احساس ذلّت و لذّت بردن از اونه.
عاشق دوست داره ذلیل معشوقش باشه عبادت اگه همراه عشق نباشه فقط به اندازه ادای تکلیف خوبه امّا اون لذّتی رو که میشنوید اولیای الهی از عبادت میبرن نداره.
پیامبر( ص) فرمودن: بهترین مردم کسی است که عاشق عبادت باشد آن را در آغوش بگیرد و از دل دوستش داشته باشد با بدن خویش آن را بجا آورد و خودش را برای آن فارغ کند که چنین کسی باکی ندارد که زندگی دنیا برایش چگونه میگذرد با سختی یا به آسانی.
وقتی آدم عظمت خدا رو درک کرد در برابرش احساس ذلّت میکنه و وقتی این احساس ذلّت اومد دوست داره که بهش دستور داده بشه این یه درجه بالاتر از وقتیه که دوست داره دستوری که داده شده رو انجام بده. اصلاً منتظره که خدا بهش دستور بده و اون انجام بده.
شما برا این که از داشتن خدا بتوانید به اوج شادابی و نشاط برسید باید به اوج فقر و نداری و هیچ بودن خودتون توجّه داشته باشید تا از این که خدا مال شماست خوشحال بشید.
اونایی که فکر میکنن توجه به هیچ بودن آدم رو افسرده میکنه یادشون رفته که ما میگیم این احساس هیچ بودنه در برابر خدا دست میده و کسی که به هیچ بودن رسیده به خدا رسیده
یکی از فرقای اساسی بین روانشناسی غربی و تربیت دینیه که در تفکر غربی هی میخوان آدم رو بزرگ کنن تا بتونن امیدش رو به زندگی زیاد کنن اما در تربیت دینی برا زیاد کردن امید به زندگی انسان رو به بزرگ وصل میکنن.
بین تفکر روانشناسی غربی و تربیت دینی زمین تا آسمون با هم فرق دارن اوّلی بدون کمک گرفتن از قدرت توهّم آدم نمیتونه کاری رو پیش ببره چون واقعیت اینه که آدم هیچه هیچ هیچ. شما اگه بخواهید به یکی که هیچه ثابت کنید که بزرگه باید به قدری توهّمش رو قوی کنید که بتونه این دروغ رو باور کنه.
امّا دین میگه تو هیچی، هیچ هیچ هیچ تا وقتی که خودت هستی و خودت هیچی نداری عالم و آدمم که دست به دست هم بدهن نمیتونن تو رو بزرگ کنن تو به جای این که بخوای آب تو هاون بکوبی تا بزرگ شوی باید بروی به یه بزرگ وصل بشی اون موقع بازم تو نیستی که بزرگ شدی تو غرق یه بزرگ شدی درست مثل یه قطره که به دریا متّصل میشه این قطره بزرگ نشده به یه بزرگ متّصل شده.
مشکل بشر امروز همینه که قبول کرده بزرگه و میخواد خودش کارایی رو انجام بده که فقط یه بزرگ میتونه انجام بده مثل این که میخواد صفر تا صد برنامه زندگیش رو از تولد تا مرگ خودش به تنهایی بریزه بدون اینکه به خدا متصل بشه.
توجه داشته باشیم احساس هیچ بودن اگه با یاد همه چیز بودن خدا همراه نشه حتماً پوچی و افسردگی میآره. بعضیا که با تزریق حس هیچ بودن مخالفت میکنن برا اینه که فقط به این طرف قصّه نگاه میکنن در حالی که این دو باید با هم باشن تا آدم رو رشد بدن.
۱۲- میشه هم خدا رو دوست داشت هم ازش ترسید؟
وقتی آدم خدا رو بزرگ میبینه ترسش از بین میره اون ترس که از بین رفت جاش رو میده به این خشیت. یکی از نشونههای واقعی بودن عشق اینه که همراه با خشیته. وقتی که خشیت هست معناش اینه که شما خدا رو بزرگ دیدید و وقتی که خشیت و عشق همراه میشن حس شیرینی رو برا انسان ایجاد میکنه که فقط باید چشید.
وقتی آدم میره پیش یه بزرگی که خیلی هم خنده رو و خوشاخلاقه باز در دلش یه عالمه هول و ولاست. این هول و ولا همون خشیته که باعث میشه آدم دست از پا خطا نکنه. چه قدر نیاز داریم به این خشیت در برابر خدا.
نشونه صدق محبت ما به خدا خشیت ما در برابر خداست. برای این که خشیت داشته باشیم باید بزرگی خدا رو باور کنیم.
وقتی کسی به خدا نزدیک میشه امّا خشیتش کم میشه معلومه که یا از هیچ بودن خودش غافل شده و یا از همه چیز بودن خدا. هیچ وقتی پیش همه چیز میره همیشه با خشیت میره.
خیلی باید مراقب بود. گاهی به قدری خشیتمون در برابر خدا کم میشه و به جای خدا، خودمون بزرگ میشه که حتی وقتی سراغ معارف الهی هم میریم بازم به خدا نزدیک نمی شیم.
۱۳- مگه میشه طعم مصیبت شیرین باشه؟
وقتی آدم خدا رو در زندگیش بزرگ میبینه همه زندگیش رو خدا میگیره حالا اگه چیزی رو از دست داد از درون خالی نمیشه و زندگیش رو از دست رفته نمیبینه.
خدا به قدری بزرگه که اصلا نمیذاره با از دست رفتن یه چیز جایی از زندگی خالی بشه تا بخواد جای خالی اون رو پر بکنه اگه ما در مصیبتا کم میآوریم برا این نیست که خدا رو قبول نداریم برا اینه که خدا رو اصلا بزرگ نمیبینیم یا خدا رو اون قدر بزرگ نمیبینیم که بتونیم همه زندگیمون رو باهاش پر کنیم.
باید خیلی مراقب باشیم یکی از جاهایی که آدم به شدت پایش میلغزه و هر چی داره از دست میده در وادی مصیبته.
در مصیبت اعتقاد به وجود خدا نیست که آدم رو حفظ میکند بزرگ دیدن خداست که به کار آدم میآد. باید معتقد بود که اگه کسی یا چیزی رو از دست دادم خدا رو دارم.
شما وقتی خدا رو بزرگترین داشته خودتون ببینید تعریفتونم از مصیبت عوض میشه. اون وقت مصیبت بزرگ یعنی از دست دادن خدا و هیچ مصیبتی بالاتر از این نمیشه.
چی باعث میشه که من بزرگترین داراییم رو از دست بدم؟ گناه. این گناهه که خدا رو از من میگیره. چی باعث میشه که من دارایی خداییم رو بیشتر نکنم؟ راضی شدن به وضع موجود
امام باقر(ع) فرمودن: هیچ مصیبتی بالاتر از این نیست که تو گناه را دست کم بگیری و به حالتی که در آن هستی راضی شوی.
شما اگه خدا رو دارایی بزرگ و بزرگترین دارایی ببینید نمیتونید به اون مقدار از روحیه خدایی که دارید راضی باشید. اگه راضی شدید کارتون تمومه. در این راه نباید توقف کرد. توقف مساوی با عقبگرده.
آدم وقتی بزرگی خدا رو درک کنه متوجه میشه که از دست همه دنیا برای به دست آوردن خدا مصیبت نیست.
آخر راه صبر و شکیبایی بر مصیبت خداست. چه قدر نیاز داریم در اون زمانی که مصیبت خاصی بر ما نازل نشده حواسمون پرت نشه از خدایی که در برابر مصیبت به دست میآریم. اگه قبل از این که مصیبت بر ما نازل بشه به این درجه از ایمان نرسیم معلوم نیست وقتی که مصیبت سراغ ما رو گرفت بتونیم این طوری بهش نگاه کنیم.
خیلی از آدما در متن مصیبت نمیتونن رشد کنن چون از قبل خودشون رو آماده نکردن بعضی وقتا گفتن این حرفا در متن مصیبت میتونه نتیجه عکسم بده آدم مصیبت زده وقتی این حرفا رو میشنوه ممکنه خیال کنه که داریم سرش رو با این حرفا شیره میمالیم.
یه بنده چه طوری میتونه وقتی مصیبتی بهش نازل میشه راضی باشه و گلایه نکنه؟ وقتی که خدا رو اون طوری که خودش معرفی کرده بشناسه.
وقتی آدم به اوج معرفت خدا میرسه و بزرگی خدا رو درک میکنه در برابر مصیبت صبر میکنه و بهش راضی میشه تازه به خاطر مصیبت خدا رو هم شکر میکنه. شکرم داره دیگه. خدا یه چیز رو به ظاهر گرفته امّا خودش رو به آدم داده.
خب تموم شد امیدوارم بتونین معنای واقعی کلمه بزرگ بودن خدا رو درک کنید و ایمانتون رو نسبت به خدا قوی تر کنید❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماها اگه یودیماا....
ᘜ𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎
‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹
در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇
༺༻@zeynabieh12༺༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای سیدالشهدا خرج کنید !
ᘜ𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎
‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹
در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇
༺༻@zeynabieh12༺༻
ببین
هرکیو دیدی داره گناه میکنه و لذت میبره
نگو:اونبیشترازمنداره حال میکنه و لذتمیبره
بگو:اون فقط داره #سهمحلال خودشوحروم میکنه😏
🌟ببین امام باقر(ع) چی فرمودن:👇
اگر کسی چیزی از حرام مصرف کند
بههمانمیزانازروزیحلالمحروممیشود😐💔
👌در واقع اون لذتش بیشتر نمیشه..اون فقط سهم حلال و خوبش کم میشه⏬
ᘜ𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎
‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹
در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇
༺༻@zeynabieh12༺༻
مامور سرشماری:
سلام مادرجان
ميشه لطفا بیای دم در؟
سلام پسرم...
بفرما؟
از سرشماری مزاحمت میشم.
مادر تو این خونه چند نفرید؟
اگه ميشه برو شناسنامههاتونو بیار که بنویسمشون...
مادر آهسته و آروم لایِ در رو بیشتر باز کرد...
سر و ته کوچه رو یه نگاهی انداخت...
چشماش پراشک شد و گفت:
پسرم، قربونت برم، ميشه مارو فردا بنویسی...!!!؟؟؟
مأمور سرشماری، پوزخندی زد و گفت:
مادر چرا فردا؟
مگه فردا میخواید بیشتر بشید؟
برو لطفاً شناسنامت رو بیار وقت ندارم.
آخه...!!!
پسرم 31 سالِ پیش رفته جبهه...
هنوز برنگشته...
شاید فردا برگرده...!!!
بشیم دو نفر...!!!
میشه فردا بیای؟؟؟
توروخدا...!!!
مأمور سرشماری سرشرو انداخت پایین و رفت...
مغازه دار ميگفت:
الان 29 ساله هر وقت از خونه میره بیرون،
کلیدِ خونشرو میده به من و میگه:
آقا مرتضی...!!!
اگه پسرم اومد، کلیدرو بده بهش بره تو...
چایی هم سرِ سماور حاضره...
آخه خستس باید استراحت کنه...
شهدا شرمنده ایم.....💔😭
ᘜ𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎
‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹
در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇
༺༻@zeynabieh12༺༻
♕زیــنـــبـــیـــه♕
مامور سرشماری: سلام مادرجان ميشه لطفا بیای دم در؟ سلام پسرم... بفرما؟ از سرشماری مزاحمت میشم. مادر
شادي روح همه اونایی که از جان خودشون
گذشتند و رفتند تا ما باشیم🕊💚
شببودوهمهخواببودن
منومامانمتواشپزخونهداشتیمیچیمیخوردیم
منپشتمبیخچالبود
نمیدونمکیدریخجالبازکرد..
ولییکدفعهدرشافتاد،روکمرم((:
منخیلیعادیبودم..
انگارنانگاردرشباتماموسیلهها((:
کوچکتریندردینداشتم((:💔مامانمفقدگریهمیکردو
میگفتمعجزه..
میگفتاگاتفاقیمیافتادچکارمیکردم؟
ᘜ𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎
‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹
در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇
༺༻@zeynabieh12༺༻
♕زیــنـــبـــیـــه♕
شببودوهمهخواببودن منومامانمتواشپزخونهداشتیمیچیمیخوردیم منپشتمبیخچالبود نمیدونمکیدریخجا
دوستانماکلزندگیمونمعجزههست((:
توروزخیلیمعجزههاشایداتفاقبیافته
کمانمیدونیم((:
-میگنچرامیخوایشهیدشی؟!
+میگمدیدیدوقتییهمعلمرودوستداری
خودتومیکشیتوکلاسشنمره ۲۰ بگیری
ولبخندرضایتشدلتروآبکنه؟!
منمدلمبرالبخندخدامتنگشده(:"
میخوامشاگرداولکلاسششم♥️🌿
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
ᘜ𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎
‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹
در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇
༺༻@zeynabieh12༺༻