eitaa logo
مَلیکــ👑ــه ےِ دَمِشــ🍃ــق
35 دنبال‌کننده
272 عکس
58 ویدیو
16 فایل
. . زیـنب عـشق بہ خدارا و حمایـٺ از برادر را ترجیـح داد بہ زنده ماندن...→ حداقل فــدایے بانوی دمـشق باشیـم...❤. #کپے‌بہ‌شرط‌دعــاے‌شهادت‌براے‌همہ‌عشــآق💗 مدیر @noorerezvan خآدم @jonon_128
مشاهده در ایتا
دانلود
وقت رماااان..😍🌟💥
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
💖🌼💖🌼💖🌼💖🌼💖 .هشتم _ یعنی این که خانم گل باید دو تا سجده بری که ذکرش اینه "بسم الله و بالله و توکلتُ علی الله اللهم صل علی محمد و آل محمد" _آها ممنون حورا جونم. خیلی لطف کردی. _ فدات بشم عزیزکم. فقط چادر و جانمازت رو نبر من موقع اذان برات میارم که مامانت نبینن باز ازت بگیرن. _ اها آره باشه پیش شما.من برم که تکلیف ریاضی دارم، فعلا. مارال که رفت حورا نفس راحتی کشید و خدا را شکر کرد که لااقل توانسته مارال را به راه راست بکشاند. خوشحال از اینکه مارال این همه به نمازش اهمیت می داد به سراغ برنامه اش رفت و به هدی زنگ زد. _ سلام علیکم حاج خانم حورا. خوبیایی؟ _ سلام خانمی خوبم تو چطوری؟ چه می کنی؟ مامان اینا خوبن؟ _خوبم فدات بی کارم مونده بودم چی کار کنم که زنگیدی. حالا فرمایش؟ _بی ادب زنگ زدم از برنامه ات بپرسم. _ برنامه چی؟؟؟ _ دانشگاه دیگه. مگه نمی خوای ادامه بدی؟ بیا انتخاب واحد کنیم. _ وای حورا حوصله داری از دست تو. بزار یک مدت بدون درس زندگی کنیم _ عزیزم من باید برم دانشگاه تو این خونه نمیشه زندگی کرد. درک کن. _ چشم عصر بریم کافی نت بعدم کافی شاپ بریم مهمون من هوس آب هویج بستنی کردم. _ باشه بابا چشم. عصر ساعت۵ کافی نت باش. ع _ اوکی دوستی. فعلانی بای. حورا گوشی اش را روی میز گذاشت و تقویم را ورق زد. از بیکاری حوصله اش سررفته بود. از اتاقش هم که حق بیرون رفتن نداشت تا وقتی مهرزاد بیرون است. دیگر دوست نداشت با او هم کلام و روبرو شود اما می دانست قایم شدن هم کار درستی نیست. در مانده وسط اتاقش ایستاده بود. 💖🌼💖🌼💖🌼💖🌼💖
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚 گیج و در مانده ایستاده بود که صدای مونا به گوشش خورد: حورا تو ناهارو درست کن مامان نیست منم کلاس دارم. خدافظ. حورا با خیال راحت نفس عمیقی کشید و چادرش را به سر کرد و به آشپزخانه رفت. تصمیم گرفت خوراک مرغ درست کند. شروع کرد به آشپزی و در همان حال مداحی را زیر لب زمزمه می کرد. "حرم نداری     کجا برات گریه کنم؟! روی کدوم خاک      یه شاخه گل هدیه کنم؟! نفس نفسهام    شده عذاب همنفسم برای زینب               واسه حسن دلواپسم تنها جوابِ           سلام حیدر خاموشه داره حسینم           لباس ماتم می پوشه غریبونه از          خونه دارم می بَرمت می سوزه قلبم             تا ابد ازدرد وغمت کوثرحیدر          نیلوفری ُّ وپرپری خوشی روزهرا         ازخونه داری می بری زانوی غصِّه      میگیرم امشب توبغل تاصبح میگم با            حسین وزینب العجل مزدعزا وُ         اشکای این فاطمیِّا باشه ایشالله           دیدن شیش گوشِ آقا حرم نداری" _ چی می خونی حورا جون؟ _عه تویی مارال؟ نوحه میخونم. مارال پشت میز نشست و گفت:صدات قشنگه. _ آروم خوندم که شنیدی صدامو؟ _ زمزمه هاش که قشنگ بود. خب حالا چی می خوندی؟ _ یه نوحه از حضرت فاطمه. خیلی دوسش دارم. _ میدونی حورا جون درسته تو مدرسه برامون توضیح دادنا اما خب من دوست دارم بیشتر از حضرت فاطمه بدونم. حورا این همه اشتیاق مارال را در دل تحسین کرد. خوراک را گذاشت روی گاز و نشست روبروی مارال. _ از چی برات بگم؟ _ همه اون چیزی که باید بدونم. می خوام بدونم چرا تنها بانوی پاک و مقدس این دنیای بزرگ بوده؟! _ میدونی مارال دختری که تو دست پدر خوبی بزرگ بشه قطعا خوب و پاکدامن بار میاد. حضرت زهرا هم تو دامن رسول خدا بزرگ شدن. پیامبری که خوبی ها و مهربونیاشون شهره عامه. ایشون حضرت زهرا رو طوری بزرگ کردن که خدا می خواست. حتی گاهی بهشون میگفتن فاطمه جان من بوی بهشت رو از تو استشمام می کنم. اصلا فکر می کنی چرا آخر مجالس میگن" یا فاطر السماوات به حق فاطمه"؟! چون اگر حضرت زهرا نبودن دنیایی هم وجود نداشت. مارال با اشتیاق گوش می داد و حورا هم برای او همه چیز را زیبا بیان می کرد. _ میخوام از وفاتشون بدونم. _ پیامبر قبل از وفاتشون فدک رو به حضرت زهرا بخشیدند. فدک یک زمینی بود تو فاصله۵۱۶کیلومتری مدینه. یک زمین حاصلخیز و پر از نخل های خرما. که بعد از برداشت محصول درآمدش به حضرت زهرا میرسید و ایشون اون پول رو به فقرا میدادند و برای خودشون خرج نمیکردند. وقتی پبامبر از دنیا رفتند ابوبکر خواستار فدک شد و گفت طبق وصیت پیامبر که گفتن ما اهل بیت از خودمون چیزی به جا نمیزاریم جز اهل بیت و کتاب آسمانیمون پس این فدک متعلق به همه مردمه. حضرت زهرا با خطبه هایی که قرائت کردند و شهودی که آوردند باز هم نتونستند اونا رو راضی کنند که فدک مال خودشونه و از پدرشون گرفتند. بعد از اون هم همین آدمای نافهم و نادون حضرت زهرا و خانوادشون رو اذیت کردند تا اینکه حضرت زهرا از شدت غم و اندوه و غصه و درد به شهادت رسیدند _ چرا امام علی نمی خواستند قبر ایشون معلوم باشه؟ _فلسفه اصلی مخفی بودن قبر حضرت زهرا مربوط می‌شه به وقایع و جسارت‌هایی که از طرف خلفای وقت و اطرافیان خلفا، به آن بزرگوار وارد شده بود. مارال کمی فکر کرد و بعد گفت: ممنون که کمکم کردی حورا جون خیلی استفاده کردم‌. _فدات عزیزم حالا بیا ناهار بخوریم که حسابی گشنمه. 💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚 🌱 @zeynabioooon
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
خواص ریختن در جذب آهن و جلوگیری از کم خونی افزایش هوش کودکان و مناسب برای رشد نوجوانان جلوگیری از کیست سینه با خوردن کشمش    ماهتون عسل❤️ 🌱 @zeynabioooon
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹
ما دعای غیر مستجاب نداریم یا دیرتر اجابت میشود یا بلایی ازانسان دورمیشود یابهتر ازآن رابه اومیدهند یا در قیامت اورا میآورند میگویند: این همه ثواب برای تو.... |آیت الله بهجت ره| 🍃 🌱 @zeynabioooon
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹
💚✨ ❝حســن‌شدی‌که‌میان‌مُضیف‌چشمـانت تمـام‌شهربه‌عشق‌شمـاگـداباشنـد❝ 🌱 @zeynabioooon
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹