eitaa logo
🌺( زینبیون۱۴۹۹) 🌺
78 دنبال‌کننده
762 عکس
341 ویدیو
9 فایل
بگشای خدایا که گشاینده توئی در فضای مجازی با برنامه های تولیدی و سخنرانی های چند دقیقه ای وگذاشتن مطالب قرآنی واخلاقی،در خدمت دوستان خواهیم بود لطفا ما را همراهی بفرمایید ارتباط با ادمین @Gomnam1499
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ یک داستان، یک درس پیری در کوهستان سفر می‌کرد. سنگ گران قیمتی را در جوى آبى یافت. روز بعد به گرسنه‌ای رسید. کیسه‌اش را باز کرد تا در غذای خودش با او شریک شود. مرد گرسنه، سنگ قیمتی را دید. از آن خوشش آمد و خواست که آن سنگ را بگیرد. مسافر پیر، بی‌درنگ، سنگ را به او داد. مرد بسیار خوشحال شد و از این که شانس به او رو کرده بود، سر از پا نمى‌شناخت. او فهمیده بود که جواهر، به قدرى قیمتی است که تا آخر عمر مى‌تواند راحت زندگى کند. پس از چند روز ، چیزی به ذهنش رسید و به دنبال آن پیر دوید و پیدایش کرد. هنگامى که او را دید سنگ را پس داد و گفت: این چند روز خیلی فکر کردم. من مى‌دانم این سنگ چقدر گرانبهاست، اما آن را به تو پس مى‌دهم، با این امید که چیزى ارزشمندتر از آن به من بدهى. اگر مى‌توانى، آن محبتی را به من بده، که به تو این قدرت را داد تا این جواهر را به من ببخشی. آن را می‌خواهم … ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گاهی به سبب توجه به یک نعمت و یا گوهر با ارزش، از وجود پر نعمت اهدا کننده اش غافل می شویم. قدر گوهر آفرینان زندگی مان را بدانیم... .