eitaa logo
ژرفا
598 دنبال‌کننده
34 عکس
11 ویدیو
1 فایل
🔰« تعریفها باید بازخوانی و اصلاح شوند. دو الگوی «اسلام تکفیری» و «اسلام لائیک» از سوی غرب به شما پیشنهاد شده و خواهد شد تا الگوی «اسلام اصولگرای معتدل و عقلانی» تقویت نشود. (امام خامنه ای)‎ 🔰بازشناسی مفاهیم اسلامی در کشاکش تکفیر و سکولاریسم
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🔰سابقه طولانی قلم سکولارها بر علیه اسلام خواهی (الحقیقة الغائبة در رد الفریضة الغائبة) 🔸فرج فؤده(۱۹۴۵ - ۱۹۹۲) از نظریه پردازان سکولار و از مخالفان جدی جریان اسلام خواهی مصر و جریانات جهادی( که از نظر وی تکفیری هستند) در مصر بود. او هدف گلوله اعضای جماعت اسلامی مصر قرار گرفت و کشته شد. عاملان این ترور توسط حکومت انوار سادات دستگیر، محاکمه و اعدام شدند. در حالی که فرج فؤده پیش از انجام این ترور از سوی یکی از مشایخ الازهر، مرتد شناخته شده بود. 🔸وی برای تبیین اشتباه اسلام‌گراها رویکردی تاریخی را برای نقد اسلام گرایی مد نظر قرار داده است. در همین راستا کتابی را با نام «الحقیقة الغائبه» در مقابل کتاب «الفریضه الغائبه» عبدالسلام فرج (1954- 1982) نوشته است. 🔸 در همین راستا فرج فؤده(۱۹۴۵ - ۱۹۹۲) در کتاب الحقیقه الغائبه بعد از بیان هدف و انگیزه اسلام گرایان یعنی رسیدن به جامعه توحیدی و بسط عدالت، معتقد است اسلام گرایی در هر دو هدف اشتباه کرده است. او معتقد است برخلاف شعار «الاسلام هو الحل» که حسن البناء مبدع آن بود، اسلام توان حل مشکلات جامعه را ندارد. 🔸وی در حمله به رویکردهای جهادی و نفی خواست آنها در دستیابی به حکومت و اجرای احکام دینی، حاکمیت اسلام را سراسر ظلم و ستم و بیداد بیان کرده و روشن می‌کند که اساساً اسلام نتوانسته شاخصه های یک جامعه غیرجاهلی که مدعی آن است را ایجاد کند. فرج فؤده می گوید: «اگر یک محقق در تاریخ اسلام بررسی کند، طرحی جدید برای حل مشکلات جامعه ویا راه و روشی که بتوان با آن در برخورد با حاکم در صورت انحراف ملاک عمل قرار گیرد و یا اسلوبی که بین حل مشکلات و اجرای احکام ارتباطی ایجاد کند، پیدا نمی‎کند» (فرج فؤده؛ الحقیقته الغائبه، ص32.) 🔸او برای این موضوع تبیین چند نکته را متذکر شده است، «تاریخ سیاسی اسلام جزئی از اسلام نیست وتنها فرهنگی عربی و قریشی است که در جامعه اسلامی به صورت موروثی باقی مانده است. این ساخت تاریخی تنها و تنها اگر یک دعوت سیاسی باشد(ادعای دینی نداشته باشد) قابل قبول است. اگر قصد ایجاد وحدت بین مسلمانان را دارد یک تاکتیک سیاسی و قابل قبول است، اگر تلاش دارد خود را اصلاح کند یک دستور عقلی و تمدنی است و در غیر این صورت این فرهنگ مردود و منفی است.» (فرج فؤده؛ الحقیقته الغائبه، ص134.) سکولاریسم از زبان فرج فؤده ها سعی می‌کند نشان دهدجامعه در زمینه فرهنگ عمومی از جامعه اسلامی مترقی‌تر و پیشرفته‌تر است. و مفهوم جاهلیت انگاره تخیلی بیش نیست. ارزش‌های اخلاقی بهتر برپا شده است و رابطه مردم و حکومت بهترین حالت را در طول تاریخ دارد. فرج فودها تلاش می‌کنند ساخت سیاسی اسلام را رد و تلاش برای برپایی آن را تلاشی سیاه و متحجرانه و اشتباه نشان دهند. این خط سکولاریسیم امروزه در جوامع اسلامی نیز پر کار و فعال است. نفی اندیشه مبارزه برای رسیدن به ساختار سیاسی اسلام و حفظ آن از اندیشه سکولاریستی و خلط آن با تکفیر از مهم ترین راهبردهای سکولاریسم است. 🆔 @zharfa0
🍂 🔰سایت خبری جمهور؛ بسترهای شکل‌گیری، اهداف واقعی 🔸سایت خبری جمهور در افغانستان که به زبان رسمی فارسی چاپ و صادر می شود در سال 1390 و درزمان حاکمیت قبلی افغانستان با دفتر مرکزی در کابل تاسیس شده است. این کانال دستور العمل خود را ترویج دمکراسی و تقویت بنیادهای سیاسی در جامعه افغانستان عنوان می کند. در بخشی از دستورالعمل این خبرگزاری امده است «نسبت به پدیده های منفی و تهدیدآمیز مانند تروریسم، طالبان و موادمخدر، با نگرانی خاصی می نگرد» که نشان دهنده رویکرد این مجموعه است. 🔸صاحب امتیاز این خبرگزاری حسینی مدنی است. یک سال قبل از سقوط طالبان وی در گروه مذاکرات صلح دولت اشرف غنی با طالبان به پیشنهاد قانونی عضو شد.این گروه ماهها روی طرح صلح و دیدگاه احزاب و شخصیت ها و حکومت و دیدگاههای طالب و امریکا بحث و تحقیق کردند که هیچ نتیجه ای از آن حاصل نشد. 🔸وی از قدرت گرفتن طالبان بسیار نگران بود و ظاهراً تلاش های زیادی برای عدم توسعه قدرت طالبان داشته است. وی در خاطرات خود می‌گوید: « من فقط از ملاقات با فعالان هزاره کمی امید گرفتم. آنها می گفتند: "ما تا حالا فقط با یک بال پرواز کرده ایم: بال مبارزات سیاسی و مدنی اما بال دوم ما فلج بود و حالا باید بال دوم را فعال کنیم: بال نظامی!" دیدگاه شان مستدل و منطقی بود؛ اما کمی دیر شده بود. با این وجود اما آنها پرانگیزه و فهمیده و درعین حال شدیدا نگران بودند. آنها با دوستان پنجشیر نشسته بودند تا جبهه نظامی مشترک تشکیل دهند.» او در جایی دیگر می گوید: «اختلافات طالبان قندهاری و مشرقی، اختلاف حقانی ها و طالبان، اختلاف هبت الله و سراج الدین، تقسیم بندی طالبان به افراطی و میانه رو و... عناوینی هستند که گاهی ما را به سمت یک تحلیل غلط و یک امیدواری نابجا می برند. این تحلیل و فریب رسانه ای، فضا را برای تداوم حاکمیت و ساختار طالبانی بر افغانستان فراهم می سازد و اذهان را به مرور زمان برای پایداری و سلطه درازمدت طالبان مهیا می کند.» 🔸البته کلید واژه مهم این خبرگزاری کلمه «فعالیت مدنی» است. کلمه ای آشنا برای فعالین فرهنگی و سیاسی در دو ده اخیر در جهان اسلام مانند ایران که از دهه هفتاد بسیار توسعه یافت و به تعبیر خسروپناه در کتاب هفت موج اصلاحات، تلاشی برای نهادینه کردن فرهنگی است که هیچ جایی در سرزمین های اسلامی ندارد. این خبرگزاری در حقیقت تلاشی بوده است برای بسط نوعی غربگرایی در جامعه اسلامی که با هر حرکتی که به سمت ریشه های اسلامی گرایی در جهان اسلام توجه کند مخالف است. تلاش این جریان در کشورهای اسلامی ایجاد مدلی بومی شده مانند حاکمیت های سایر کشوره های اسلامی است که دل باخته غرب است. 🔸 به نظر می رسد تمامی اخبار و تحلیل های این مرکز نیز ناشی از این رویکرد است. خبرها همگی در جهت تضعیف حکومت اسلامی به اسم طالبان و رویکردها و تحلیل ها همگی در جهت ترویج مدل بدیل برای افغانستان است. امری که تقریبا غیر ممکن می نمایاند و لذا تلاش هایشان برای ایجاد نزاع مذهبی با مذاهب اسلامی متمرکز شده است. بسیاری از فعالیت های این خبرگزاری را می توان با این رویکردتحلیل کرد. 🆔 @zharfa0
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰بازشناسی مفاهیم اسلامی ♻️مفهوم عبادت در اندیشه مقام معظم رهبری.(2) 🔹 اطاعت خداوند یعنی چه؟ 1. اطاعت از خداوند 2. اطاعت از هر کس خداوند دستور میدهد 🔸هم پیامبر و هم مخالفین وی ادعای پیروی از خداوند را داشتند. راه تشخیص اطاعت صحیح چیست؟ 🔸خداوند با قید اطاعت رسول الله و اولیاء وی خط صحیح اطاعت را مشخص کرده است. 🔸کسانی که می گویند ما بنده خداییم ولی بنده قانون خدا نیستند چطور خود را بنده می دانند؟!!... . . 👈شنیدن این صوت را به همه دوستداران تعریف دقیق مفاهیم اسلامی توصیه می‌کنیم. 🆔 @zharfa0
🍃 🔰ضرورت های خود ساخته و ترکیب های ناهمگون به بهانه ترویج کلمه "سلفیگری ایرانی" 🔸چندی است در برخی نشست ها و تالیفات پژوهشی عنوان "سلفی گری ایرانی" استفاده می شود. برای این استعمال ناهمگون چند تذکر لازم است. 🔹عنوان سلفی و اطلاق آن برای وهابیت به اذعان بسیاری از متخصصان نقد وهابیت امری اشتباه و به اذعان قریب به اجماع اهالی نقدوهابیت، دربرونداد خارجی، عنوانی خطرناک و آسیب زا برای جامعه اسلامی است. از این رو امروزه در مراکز تخصصی موضوع وهابیت عنوان سلفی و سلفیه یا استفاده نمی شود و یا آرام آرام از طرح ها و مجلات رخت بر می بندد و کنار گذاشته می شود. پس چه بهتر که از کلمه وهابیت به جای سلفی استفاده می کردند. 🔹ترکیب این کلمه با ایرانی( سلفیگری ایرانی) نیز اتفاقی نادر می نمایاند. ایرانی در این ترکیب چه وجهی دارد؟ فرهنگ ایرانی یا نژاد ایرانی یا جغرافیای ایرانی ویا ... در هر حالتی کلمه سلفیگری ایرانی ترکیبی نا مفهوم خواهد بود. زیرا سلفی اشاره به یک گرایش است و ایرانی اشاره به یک هویت و نژاد که انواع مختلف افکار و آیین ها را در خود جای داده است. احتمالا منظور مبدعان این کلمه از ایرانی شیعه بوده است که بهتر بود از ترکیب وهابیت در شیعه یا وهابیت شیعی استفاده میکردند. 🔹یک نکته مهم این است که مشکل وهابیت در تلقی آنها از توحید و شرک است و این مهم ربطی به شیعه بودن سنی بودن شخصی که به این اندیشه آلوده شده است ندارد. هم شیعه هم سنی ممکن است به دلیل نوع شبهات وهابیت به این اندیشه آلوده شود. وقتی دال مرکزی تفکر وهابیت شرک و توحید است ابداع عنوان وهابیت درون شیعه امری ناصواب است. 🔹نکته مهم دیگر این است که اینچنین حرکتی ابتدا باید تبیین کند که مثلا قلمداران مشکلاتش در عقیده به امامت مربوط است یا به توحید، سنگلجی به امامت و رجعت اشکال کرده یا به موضوع توحید، شیخ هادی نجم آبادی و .... چطور؟ آیا این افراد جریان هستند و یا فقط خروج از عقیده در اینها اتفاق افتاده است. به این معنی که مثلا بین ابوالفضل برقعی و سنگلجی چه اشتراکات بنیادینی هست؟ و آن دو با حسینی طباطبایی چه نسبت فکری دارند که بتوان آنها را در یک جریان قرار داد؟ پس اصل جریان شناسی در این موضوع محل تآمل است. 🔹 نکته آخر این است که آیا این موضوع ضرورتی خود ساخته است یا واقعیتی ظریف و دقیق. خوب بود مبدعان این نظریه ابتدا توضیح می دادند که با پرداختن به وهابیت درون شیعی و ذیل عنوان جریان‌شناسی در حالی که هنوز در این که گرایش به وهابیت در شیعه اساسا جریان محسوب می شود یا فقط چند مورد خروج از عقیده اتفاق افتاده است، چه ضرورتی دارد. افرادی که به وهابیت درون شیعی شناخته می شوند، آیا در آثار آنها دقت علمی شده است. تمام کتاب های آنان خوانده شده است؟ یا در حد پاسخ گویی به شبهات آنها به این موضوع پرداخته شده است؟ 🆔 @zharfa0
🔰حکم سکولار و سکولاریسم در اسلام 🔸نکته ای مهم دیگر این است که حکم سکولاریسم و افراد ملتزم به سکولاریسم از لحاظ کافر بودن یا مسلمان بودن چیست؟ این سئوال نیز در بین جریان های اسلام گرا مطرح و مورد بحث و دقت بوده است. در بین گروهای تکفیری نیز این موضوع مورد بحث بوده است. به صورت مختصر پاسخ فقه به این سئوال در دو بخش است؛ 1️⃣حکم افراد سکولار. 2️⃣حکم منظومه فکری سکولاریسم. 🔸در مورد حکم فرد سکولار باید گفت شخص سکولار ما دامی که شهادتین را گفته و به آن اقرار دارد مسلمان است. البته اگر مسئله سکولار، عدم عمل به احکام الهی و عمل به احکام و منهج متضاد است، بدون استنکار احکام الهی آن فرد محکوم به فسق است و اگر توأم با استنکار نظری و نهی عملی باشد، بلا شک کفر است و اگر فرد متوجه مبارزه طلبی اش با دین باشد، هم به صورت حقیقی و هم به صورت حقوقی کافر اس قرینه تشخیص هم می تواند تلاش یک سکولار در تبلیغ و ترویج اندیشه سکولاریستی باشد. برخلاف بسیاری افراد که تنها در زندگی شخصی نگاه سکولاریستی دارند و علیرغم عدم پایندی به بسیاری دستورات دینی هرگز جحد و انکاری نسبت به دستورات و عقاید دینی ندارند و نه به تبلیغ منهج متضاد با اسلام روی می آورند.که در این صورت هرگز عنوان کفر بر ایشان تطبیق ندارد. 🔸در مورد فکر و اندیشه سکولاریسم نیز بلا شک این اندیشه به دلیل تعارض با بخش مهمی از آیات و دستورات اسلامی و تلاش در پذیرش احکام شخصی و نفی احکام اجتماعی و سیاسی مصداق آیه { إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا} اندیشه ای کفری است. 🆔 @zharfa0
افشاگری نفوذ سکولاریسم در فرهنگ عمومی 🆔 @zharfa0 @zharfa0
🍂 🔰 پیوند اسلام سیاسی به افراط گرایی؛ راهبردی نخ نما (ویژه فرسته ای در تحلیل جایگاه شکری مصطفی نزد سکولارهای عرب) 🔸راهبردهای سکولاریسم در مبارزه با اسلام سیاسی بسیار است. كافي است نگاهی به آثار مؤسسات مروّج اندیشه سکولار در جهان اسلام بیندازید تا حجم گسترده ادبیات سکولاریسم در نقد نگاه توحیدی_سیاسی به مفاهیم اسلامي را مشاهده کنید. تنها در سایت المسبار دهها مقاله می توان یافت که تلاش دارد مفاهیمی مانند جاهلیت، جهاد، حاکمیت الهی و ... را نقد کند. 🔸یکی از این راهبردها پیوند دادن اندیشه های افراطی به اندیشه توحیدی_سیاسی است.در حقیقت چهره خشن و غیرانسانی که از رفتار گروه‌های افراطی مانند شکری مصطفی دیده می شود این بهانه را به مخالفان اسلام داده تا با استفاده از جو و فضای تبلیغی و رسانه ای موجود برخی از مهم ترین مبانی اندیشه دینی را تخریب کنند. آنها تلاش دارند با ارتباط بین وی و آثار سید قطب اندیشه توحیدی_سیاسی را در نهایت اندیشه ای افراطی نشان دهد. 🔸در حالی که در اندیشه اسلامی اصل حاکمیت الله بر جامعه امری غیر قابل خدشه است و تصریح صدها آیه بر اطاعت از الله جل جلاله و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و شیوه و سنت مسلمانان در اجرای احکام اسلامی وجود دارد، پیوند آن با تجربه هایی مانند شکری مصطفی درحقیقت ارتباط ادعای حاکمیت الله با نتایجی تاریک، ترسناک، مخوف (مانند تجربه شکری مصطفی) است که از طرف سکولاریست ها دنابل می شود. 🔸مثلا در سایت مسبار به عنوان یکی از این مروجان اندیشه سکولاریستی در جهان عرب می توان این اندیشه را به خوبی مشاهده کرد. در مقاله با نام «شكري مصطفى: الإسلام الغاضب لجماعة «التكفير والهجرة». (منبع) این مهم به خوبی نمایان است. نویسنده در این مقاله که معنون به شکری مصطفی است دوازده بار از سید قطب نام برده است و ده ها بار تلاش کرد تا نشان دهد که نتیجه فکر افرادی مانند سید قطب در عمل شکری مصطفی است. 🔸اما حقیقت این است؛ افرادی که با شکری مصطفی و تاریخ وی آشنا هستند می‌دانند که وی شخصی جاهل به اسلام و شریعت بود و آشنایی کافی به منابع اسلامی نداشت و حتی می‌توان ادعا کرد که دچار مشکلات شخصیتی جدی بوده است تلاش ناکام وی در ارتباط دادن خود به نظریه هجرت و ایجاد دارالاسلام نیز امری بود که از طرف نزدیکترین افراد به مردود دانسته شد. هیچ کدام از علاقمندان به سید قطب وی را تأیید نکردند و فکر و برنامه وی نیز شکست مفتصحانه ای داشت و این خود نشان می‌دهد حرکت شکری مصطفی زاییده شخصیت بیمار و ناآرام و از روی جهل بوده است. 🔸 از طرفی اگر قرار باشد هر حرکتی را به صرف ادعای پیروانش به منبع و مرکزی ارتباط داد، باید خوارج را مسلمانان تابع قران دانست چرا که آنها خود مدعی پیروی از آیات قران بودندو یا غلات را به شیعیان نسبت داد چرا که آنها خود را از محبین اهل بیت می نامیدند ، یا وهابیت را نیز به سلف قرون اول مرتبط بدانیم چرا که ادعای وهابیت پیروی از سلف است. این درحالی است که هر سه باطل است. در مورد شکری مصطفی نیز ادعای پیروی وی از سید قطب امری باطل است.همانطور که قرآن می فرماید « يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا ۚ وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ» چه بسا یک سخن حق برای یک نفس ناسالم مایه انحراف و خطا باشد. 🆔 @zharfa0
🍂 🔰شریعتی و نظریه اسلام ایدئولوژیک و اسلام فرهنگی 🔹(به بهانه 29 خرداد سالگرد علی شریعتی) 🔸شریعتی را برخی روشنفکر مذهبی می دانند. دلیل آن نیز واضح است. پربسامد بودن الفاظ مذهبی در سخنرانی های وی و تکیه وی بر منبری که در ناخودآگاه مخاطب بلندگوی وحی محسوب می شود. اما این اتفاق نباید در تحلیل اندیشه علی شریعی ما را اغفال کند. علی شریعتی هرگز نماینده اندیشه دینی و مذهب حتی در غالب روشنفکری آن نبود. یکی از اشکالات جدی در نظریات علی شریعتی ارائه دو مدل از اسلام است که از نظر مخاطب هر دو قابل قبول و قابل تحسین است. شریعتی در آثار خود از دو نوع اسلام یاد می‌کند. اسلام ایدئولوژیک و اسلام فرهنگی. 🔸اسلام ایدئولوژیک یعنی دینی که مسائل اعتقادی آن سلاحی است برای ترقی نوع انسان، رشد اخلاقی، فکری و اجتماعی انسان. این نوع اسلام ابوذرها می‌سازد، مجاهد و روشنفکر می‌سازد و یک اسلام کاربردی است. اما اسلام فرهنگی مجموعه‌ای از علوم، معارف و دانش‌هایی از قبیل فلسفه، کلام، عرفان، اصول فقه و... است که مجتهدپرور است و امثال ابوعلی سینا و فارابی می‌سازد.[شریعتی، علی، حسین وارث آدم، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۲۷۴، تهران، قلم، ۱۳۶۰.] 🔸این دو نوع اسلام که در زبان شریعتی بیان می شود در حقیقت دو نوع برداشت از اسلام است. برداشت هایی که وی سعی دارد با ارائه مدل برای هریک ساختی ایجاد کند و سپس با ارائه نمونه پازل هر مدل را تکمیل کند. غافل ازاین که اسلام در حقیقت خود یک شکل بیشتر نیست که در لسان بزرگان به اسلام ناب تعبیر می شود و آن نیز بر اساس تسلیم امر الهی قوام پیدا میکند. 🔸اسلام شکل گرفته بر اساس امر الهی نمی تواند شکل های متفاوتی داشته باشد الا ینکه برخی نافی دیگری باشند که منجر به تعارض و تناقض می شود. اگر در جایی باید قیام کرد یا جهاد کرد و یا با اشرافیت مبارزه کرد نمی توان همزمان مصلحت اندیشانه با طاغوت همراهی داشت الا اینکه در امر الهی چندین دستور وجود داشته باشد!!!. پس وجود تلقی های متفاوت از اسلام اگر به معنای صحه گذاشتن بر همه انواع آن نباشد امری صحیح و الا خود این موضوع نفی اسلام است. اسلام یک حقیقت بیشتر نیست اگر عده ای خود را دینداران حقیقی و تلقی خود را از توحید ابراهیمی می پسندند وخود را پیروان ابراهیم نبی (علیه الاسلام) معرفی می کردند، همانطور که یهود و مسیح و اسلام و حتی مشرکین زمان عرب ادعا میکردند، این دلیل بر صحیح بودن برداشت همه آنها نیست و مکتب ناب ابراهیمی تنها یکی است. 🔸لذا برداشتهایی که بر اساس اسلام ناب نباشد نه تنها اسلامی نیست بلکه غیر اسلامی است. از این رو مقام معظم رهبری در یک تقسیم بندی اسلام ناب را تعریف و نقطه مقابل آن را نیز معرفی میکنند: «اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی است، اسلام آمریکایی هم دو شاخه دارد: یک شاخه اسلام متحجّر، یک شاخه اسلام سکولار؛ این اسلام آمریکایی است. استکبار و قدرتهای مادّی از هر دو شاخه پشتیبانی کرده‌اند و میکنند؛ یک جاهایی آنها را به وجود می‌آورند، یک جاهایی آنها را راهنمایی میکنند، یک جاهایی آنها را کمک میکنند؛ اسلام ناب در مقابل آنها است؛ اسلام ناب اسلامی است که همه‌جانبه است؛ از زندگی فردی و خلوت فردی تا تشکیل نظام اسلامی، همه را شامل میشود.» (منبع) 🔸شاید شریعتی به دلیل تجول در اندیشه های اجتماعی و جامعه شناسی، ذهنی تحلیل گر داشته و به تحلیلِ برداشتها از اسلام پرداخته است، اما باید در این فرایند تحلیلی به عنوان یک انسان مسلمان، بر برداشت صحیح تأکید می کرد و مثلا تبیین میکرد که کدام برداشت، انسان معیار از نظر اسلام را برای ما تبیین می‌کند. 🆔 @zharfa0
🍂 🔰هر مدلی غیر از اسلام ناب، اسلام امریکایی است. 🔸 گاهی اسلام را بر حسب مناطق به اسلام آسیایی، آفریقایی ، اروپایی و...تقسیم می‌کنند، گاهی بر حسب زمان به اسلام نبوی، اسلام خلفا، اسلام اموی، اسلام عباسی، اسلام عثمانی و اسلام معاصر تقسیم می‌کنند. گاهی بر حسب ملیت‌ها به اسلام عربی، اسلام هندی، اسلام ترکی، اسلام مالزیایی و... تقسیم می‌کنند؛ و گاهی بر حسب مذاهب به اسلام سنی و اسلام شیعی، و اقسام دیگری تقسیم می‌کنند. 🔸تقسیم های جدیدی نیز چون اسلام انقلابی، اسلام ارتجاعی، اسلام بنیادگرا، اسلام کلاسیک، اسلام راستگرا، اسلام چپ‌‌گرا، اسلام بسته و اسلام باز به این تقسیم‌بندیها افزوده‌ شده است. اخیرا نیز اسامی دیگری همچون اسلام سیاسی، اسلام معنوی، اسلام سکولار و اسلام لاهوتی در آثار برخی صاحب نظران به کار میرود. 🔸 در حقیقت تمام این تقسیم‌بندیها، از دیدگاه مسلمانان غیر قابل قبول می‌باشد چرا که اسلام در حقیقت خود یک ساخت بیشتر ندارد. تنها یک اسلام وجود دارد و همتای دیگری نداشته و غیر از آن به رسمیت شناخته نمی‌شود که همان اسلام قرآن و سنت مبتنی بر اندیشه اهل بیت (ع) می‌باشد. این همان اسلام صحیح است، قبل از این که ناخالصی‌ها با آن آمیخته شوند و پیچیده بافی مکاتب، افراط دسته‌ها و گروههای فکری، انحرافات فلسفه‌ها، بدعت گروهها و فرقه‌ها، هواهای مجادله‌گران، دروغپردازی‌های اهل باطل و غموض و پیچیدگی متکلفین و تکلف تأویلگران در آن رخنه کنند. 🔸 اسلام صحیح اسلامی است که مبتنی بر متد فقها در طول قرن ها نگاشته شده است. اسلامی که در رئوس کلی آن تفسیر صحیح از توحید و شرک، تبیین می‌شود و مسئله امامت جامعه نقش محوری دارد. جهاد، شهادت، مقابله با ظلم وکفر و استکبار، وجود دارد. اسلامی که مرز ندارد و مرز آن را قانون دارالاسلام تعیین می‌کند. اسلامی که حرف اول در آن اطاعت از الله است و بر اساس میزان اطاعت ولاء و براء با دیگران تنظیم و رده بندی می شود و همه این امور به دخالت در سیاست گره خورده است. 🔸در حقیقت اسلام بدون سیاست وجود ندارد، اسلام برای تمام جوانب زندگی برنامه دارد. اسلام راستین آنگونه که خداوند آن را وضع کرده است بدون سیاست، ممکن نیست. اگر اسلام از سیاست تهی شود، به دین دیگری تبدیل خواهد شد که ممکن است بودایی، مسیحیت یا غیر از آن باشد؛ اما اسلام نخواهد بود. 🆔 @zharfa0
🍂 🔰کنکاشی در خردجریان انجمن حجتیه و رگه های آن در کارزارهای انتخاباتی 🔸از آغاز نهضت امام و بعد از تشکیل ساختار سیاسی مبتنی بر اسلام سیاسی، طیفی از فعالان سیاسی تلاش می‌کردند نظامی مبتنی بر ساختار سکولار را بر خوانش اسلامی تحمیل کنند و به عنوان جریان موازی خط امام اهداف خود را در قشر مؤمن ایجاد کنند. برخی نمونه های بارز خرده جریانات عبارت بودند از انجمن حجتیه، نهضت آزادی، جریان دارالتبلیغ قم، سازمان مجاهدین (منافقین) . در باب انجمن حجتیه می‌توان گفت : 🔸 اعتقادات انجمن حجّتیه خوانشی از عقاید شیعه امامیه با مکتب فقهی غیرسیاسی و جنبهٔ موعودگرایانهٔ قوی است. انجمن حجّتیه مخالف تشکیل حکومت اسلامی و دخالت عالمان دینی در سیاست بود. آن‌ها با تمسک به روایت «رایت» (پرچم) معتقد بودند قبل از قیام مهدی موعود، هر قیامی اشتباه است و به شکست می‌انجامد. همچنین با تمسک به‌روایتی از امام جعفر صادق تشکیل حکومت خالص را تنها در زمان موعود ممکن می‌دانستند. 🔸این طیف را اگر در اصطلاح علم سیاست نتوان سکولار تعریف کرد، اما در حقیقت و عمل برآیند مشترکی با سکولارها دارند و نتیجه عملی نظریه انجمنی ها خالی گذاشتن عرصه عمومی جامعه از اجرای احکام الهی و موکول کردن آن به زمان ظهور است. 🔸انجمنی‌ها در محافل مذهبی از جوانان مومن علاقمند به مبارزه یارگیری می‌کردند و تمام تلاش خود را برای جداسازی آنان از خط امام به کار می‌بستند. در واقع کار‌ویژه آنها این بود که مردم را از خط مبارزه با دشمنان درجه یک، مأیوس و به امور ثانویه کم‌اهمیت یا بی‌اهمیت مشغول کنند. جالب آنکه شاه و آمریکا نه تنها با فعالیت‌های این طیف مشکلی نداشت؛ بلکه برای تقویت آنان تلاش‌های آشکار و پنهانی نیز به کار می‌بست. در حقیقت به دلایل واضح، سازمان اطلاعات و امنیت ملی شاه (ساواک) بدش نمی‌آمد که حوادث انقلابی را به بعد از روز موعود موکول کند لذا با تمام وجود از حجتیه به عنوان وسیله ای برای هدایت شور مذهبی و فعالیت سیاسی علیه بهائیان و کمونیست ها حمایت کرد تا این شور به سمت دربار نرود. 🔸انجمنی ها در پی برخود محکم و قاطع امام خود را منحل اعلام کردند اما این پایان کار آنها نبود. امروزه برخی افراد که به مناصب بالایی نیز رخنه کردند از اعضای انجمن حجتیه هستند. محل تحصیل برخی از آنها، سوابق زندگی آنها، روابط و موضع گیری های آنها و از همه مهمتر رویکردهای اصطلاحاً میانه آنها در مورد سیاستهای ایدئولوژیک خط این ارتباط را نشان میدهد. افرادی که در کاراز انتخاباتی اخیر به شدت فعال هستند. 🔸از این رو عجیب نیست اگر در اسناد لانه جاسوسی از برخی سران این جماعت به عنوان میانه‌روها با زبان تمجید یاد شده باشد و برای مطرح کردن آنها به عنوان بدل نهضت امام برنامه‌ریزی گسترده صورت گیرد! امروز نیز با دنباله‌های همان طیف مواجهیم. کسانی که انقلابیون را افراطی و تندرو می‌نامند! مبارزه با آمریکا را به صد زبان و نیرنگ تقبیح می‌کنند و هر کس که در خط مبارزه باشد را فاقد عقلانیت (البته از نوع عقلانیت سکولار مادی‌گرایانه) معرفی می‌کنند و سازشکاری با شیطان بزرگ را یک ضرورت می‌نمایانند! آنها با درس گرفتن از تجربه پیشینیان خود تلاش می کنند با ابزار تحریف و نفوذ ساختاری کارشان را پیش ببرند؛ لذا ابتدا خود را یک انقلابی دوآتشه نشان می‌دهند و در همین پوشش خط مبارزه و انقلابیون اصیل را می‌کوبند و سازشکاری را عین عقلانیت معرفی کنند! 🆔 @zharfa0
🍂 🔰 مرز ایدئولوژیک یا مرز سایکس–پیکو ؟ 🔹مفهوم دارالاسلام و انعکاس آن در نزاع های انتخاباتی 🔸 مفهوم دارالاسلام از موضوعات مهم اسلامی است. مفهوم دارالاسلام و دارالکفر در حقیقت نوعی مرز مبتنی بر ایمان است. علامه حلی در کتاب فقهی تذکره الفقهاء از این اصطلاحات نام برده آنها را معنی می کند: «الاقوى ان دار الاسلام قسمان: الف: دار خطّها المسلمون كبغداد و البصرة والكوفة ب: دار فتحها المسلمون كمداين والشام واما دارالكفر فعلى ما اخترناه قسمان: الف: بلد كان للمسلمين فغلب الكفار عليه ب: ان لم يكن للمسلمين اصلا كبلاد الهند والروم». (تذکره الفقها) فارغ از تفصیل و احکام و شرایط خاص این مرزبندی عقیدتی؛ حقیقت آن در اسلام پذیرفته شده و به تعبیر امام اسلام مرز (جغرافیای) ندارد.(صحیفه امام.ج10، ص55.) 🔸 این حقیقت اصیل اسلامی در اصول اولیه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خود را نشان داده است مثلا در اصل سوم بند شانزدهم بیان شده است( تنظیم سیاست خارجی كشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمان و حمایت بی‏دریغ از مستضعفان جهان.) و یا در اصل یازدهم بیان شده است ( به حكم آیه كریمه: (إِنَّ هذِهِ اُمَّتُكُمْ اُمَّةً واحِدَةً وَ اَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ)، همه مسلمانان یك اُمتند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست كلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و كوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.) البته این مفهوم در ایجاد قدرت و ساخت قدرتمند در جهان اسلام بسیار تآثیر گذار است. 🔸اما اصل این مفهوم در ساخت سیاسی جهان امروز و بعد از اتفاقات دو جنگ بین‌المللی و مدل مرزهای سیاسی جدید، کم رنگ شده است. در اندیشه اسلامی مرز جغرافیای اصالت ندارد و مگر در ضرورت های لازمه حیات امروزین نباید به آن اولویت داد. در اندیشه اسلام ناب هر انسان که مومن است مانند دیگر مومنان می باشد آنچه بر علیه یک مسلمان سوری و مصری، سودانی و امریکایی است بر علیه یک ایرانی و اندونزیایی و افریقایی است و نبود علاقه ملی مانع از برادری دینی نمی شود. هرچند مفهوم وطن از مفاهیم انسانی و فطری است و تعارضی با اندیشه دینی ندارد اما هرگز علاقه به وطن نمی تواند مانع از انجام دستور الهی در تکلیف ولاء و برادری با دیگر مومنان باشد. 🔸متاسفانه این مفهوم سازنده، اتحاد بخش و به شدت قدرت افزا در گفتمان فرهنگی جوامع اسلامی و ذیل تبلیغات وسیع و هجمه سنگین فرهنگ سکولاریستی کمرنگ شده است و کمتر به آن توجه می شود. در حقیقت این مفهوم مقدس نیز مانند بسیاری از مفاهیم اسلامی توسط گفتمان روشنفکری و سکولاریستی مورد هجمه قرارگرفته است و در حالی که از دل مفهوم دارالاسلام نوعی برادری و همراهی و همگرایی در مسلمانان ترویج می‌شود، با همکاری سرویس های غربی و با پیاده نظامی مانند داعش و در زبان جریان‌های تکفیری چنان چهره مخدوش و ناصوابی پیدا کرد که بهانه هر اتهام و کینه ورزی قرارگرفت و استفاده صواب از آن به محاق رفت. 🔸اولویت یافتن منافع ملی به همراه چشم پوشی بر منافع امت در بین گفتمان سکولاریستی در ایران، مصر، ترکیه، سعودی نشانه های این تلاش‌ها است. در بسیاری از کشور های اسلامی سکولارها تلاش فراوانی برای نفی فعالیت های مبتنی بر اخوت اسلامی با برادران دینی در امت اسلامی دارند. امروزه این اتفاق را در کارزاهای انتخاباتی ایران می بینیم. گفتمان سکولاریستی دقیقا در این موضوع در برابر امت اسلامی قرار می گیرد و از تلاش برای اجرا شدن بندهای قانون اساسی که ذکر شد جلو گیری میکند. 🔔این گفتمان که خود را به بالاترین عرصه های مدیریتی و فرهنگی رسانده است، بر اساس کدام منشور و دستورالعمل فعالیت میکند؟؟ موسسات مروج این اندیشه در جهان اسلام چه نام دارند؟؟ اموری که در پست های بعدی به آن می پردازیم ان شا الله 🆔 @zharfa0
🍂 🔰 طالبان همسایه شرقی ایران است. 🔹قابل توجه آشنایان به زبان دنیا 🔸طالبان امروزه واقعیتی غیر قابل انکار در شرق ایران است. چهره گذشته آن اگر چه به دلائلی در ایران نا مأنوس بود اما تلاش آنها برای اصلاح چهره خود در جامعه بین المللی قابل رؤیت است. اما این واقعیت از نظر نابلدان سیاست نامفهوم است. آنها همچنان بر برخورد ناآگاهانه با این تغییرات و بر برداشت‌های ذهنی قدیمی خود تأکید دارند. 🔸 حالا در کارزار انتخابات مسئولی که مدعی است در آینده برای ایران برنامه ای سازنده دارد چطور درباره همسایه شرقی ایران صحبت می‌کند و یا در تبلیغات انتخاباتی برای تخریب دیگری، از اصطلاح "طالبان" استفاده میکند. در این کارزار انتخاباتی مدعی دولت آینده ایران، نباید از کلمه "طالبان" به عنوان یک کنایه سیاسی_تبلیغی در جهت تخریب رقیب خود استفاده کند. بعد از به قدرت رسیدن این جریان در ایران، چه واکنشی از "طالبان" این همسایه شرقی باید توقع داشت..... و آیا طالبان همان چیزی است که شما می گوید. ایا شما زبان دنیا را بلد هستید و نمی دانید که فعلا برای طالبان در افغانستان بدیلی نیست. برای این ادعا چند دلیل وجود دارد؛ 1️⃣: طالبان یک جریان ریشه دار طالبان نتیجه یک اتفاق سیاسی نبوده است. جریان فکری که در جامعه پشتون و بر اساس مدارس علمیه شکل گرفت را نباید اتفاق دانست. بعدها نیز طالبان در زمان حاکمیت سکولارهای غربی با حمایت امریکا، هرگز از بین نرفت و تقریبا نیمی از وسعت جغرافیای را در اختیار داشت. امری که باعث شد امریکا بفهمد در افغانستان جایی ندارد و عطا آن را به لقای آن را بخشید. 2️⃣: امید بستن مردم افغانستان به حاکمیت جدید مردم خسته از بیست سال فساد گسترده در دستگاه های حکومتی، ظلم و بی عدالتی، و حاکمیتی تحمیلی از طرف جامعه غربی در غالب یک نظام غیر مشروع باعث شد، تفکر همگانی به این نتیجه برسد که اگر طالبان حاکم نباشند، بدیلی ندارد مگر جریانی سکولار ضد دین و با این اوصاف حداقل های اجرای دستوارت اسلامی از طرف طالبان برای مردم ارزشمند است. 3️⃣: عدم وجود یک حرکت فراگیر و گفتمان غالب ملی در تاریخ گذشته افغانستان، رهبری موفق شکل نگرفته و در جامعه افغانستان توان لازم برای بسیج سیاسی مردم به شکل معنی دار آن وجود نداشته است، بنابراین اراده عمومی برای تغییر وضعیت بواسطه یک بسیج سیاسی، وجود ندارد. مردم با توجه به تاریخ و گذشته عبرت ناک آن، هیچ گونه امیدی برای شکل گیری یک رهبر با پشتوانه اجماعی در افغانستان ندارند بنابراین ، تجریه تاریخی باعث شده است تا مردم نسبت به ساختار طالبان امیدوار باشند. 🔸حال که برای افغانستان بدیلی به جای طالبان وجود ندارد شما که مدعی آشنایی با زبان دیپلماتیک هستید، نباید از کلمه "طالبان" به عنوان یک کنایه سیاسی_تبلیغی در جهت تخریب رقیب خود استفاده کنید. بعد از به قدرت رسیدن شما در ایران، چه واکنشی از "طالبان این همسایه شرقی" باید توقع داشت..... شما که زبان کشورهای همسایه خودمان را نمی‌دانید چطور زبان کل دنیا را می شناسید!!! 🆔 @zharfa0
🍂 🔰موسسات مروج اندیشه سکولاریسم در جهان اسلام 🔹مرکز مطالعات و تحقیقات المسبار _ تلاشی برای نفی اسلام سیاسی 🔸 واقعیت این است که امروزه هیچ مرکز و موسسه مطالعاتی در جهان یافت نمی شود که رویکرد و راهبرد خاصی نداشته باشد و تنها به تحلیل واقعیات ها بپردازد. تحلیل ها همگی هدفمند و با غرض سوق دادن مخاطب به سمت خاصی نوشته می شود. این حقیقت امروز موسسات فرهنگی در جهان است. یکی از این موسسات که در جامعه فرهنگی ایران تاثیرات قابل ملاحظه ای داشته است و برخی از آثار فکری و تآلیفات آنها در ایران ترجمه شد، موسسه المسبار در کشور قطر است که رویکردی سکولاریستی دارد. 🔸مرکز مطالعات و تحقیقات مسبار بررسی نهضت های اسلامی و به طور کلی ابعاد فکری و سیاسی-اجتماعی را جهان اسلام هدف خود قرار داده است. این مرکز به جنبش‌های اسلامی معاصر، به فکر و عمل، نمادها و اندیشه‌های مختلف در جهان اسلام علاقه خاصی نشان می‌دهد و از بررسی جنبش‌های با ماهیت تاریخی نیز استقبال می‌کند. از این رو بخش مهمی از فعالیت مرکز مسبار به بررسی جنبش های اسلامی معاصر و بویژه رویکرد اسلام سیاس است که اثار این مرکز در این باره محل تأمل جدی است. 🔸با درنگی در نوشته ها و آثار و مقالات این مرکز چند محور مهم از راهبردهای این مرکز قابل شناسایی است. برخی از این محورها را مورد دقت قرار می‌دهیم 1️⃣ پیوند اسلام سیاسی با خشونت در بسیاری از آثار و مقالات این مرکز اسلام سیاسی پیوند ناگسستنی با خشونت و افراط گرایی دارد. خشونتی که از نظر نویسندگان این مرکز مطلقا امر نا مشروع است. و سعی می شود مخاطب نیز اینگونه تصور کند هر اقدامی به سمت اسلام سیاسی قدم نهادن در ورطه بروز خشونت های اجتماعی است. 2️⃣ تعارض ساخت ایدئولوژیک با عدالت بین فرق وادیان ادعای عدالت و درخواست بی طرفی از ساختار سیاسی نسبت به تمامی فرق و ادیان یکی از مهم‌ترین مبانی اندیشه سکولاریستی در جهان امروز است. المسبار نیز سعی دارد اصل علو مسلمین را مرود نکوهش قرار دهد و آن را یک فعل ناعادانه بنمایاند. مالیاتبه نام جزیه، برخود سلبی با غلات، عدم مشورعیت بخشی به بهائیت و ...خلاف عدالت مذهبی و برخورد با فرق انحرافی مانند صوفیه و فرقه های عرفانی و خانقاه پرور، ایزدیها (به بهانه رفتار خشن داعش) و ...همگی محکوم و خلاف حقوق عادلانه انسانی تصویر می شود. لذا اندیشه سکولاریستی این اتفاق را به نوعی جنگ نابرابر مذهبی بین حکومت و شهرندان توصیف می‎کند. امر که در بین تمام فقها امری پذیرفته شده است. 3️⃣ تعارض ساخت سیاسی اسلامی با آزادی اندیشه از راهبردهای این سایت سکولار این است که اساساً حکومت دینی با خشونت یکسان و این با جوهره دین یعنی آزادی و اختیار در تعارض است. از نظر سکولاریسم هر دینی که به سمت حاکمیت دینی و برپایی حکومت دینی می رود، لا جرم باید برای مواظبت از عقیده مردم احکامی را وضع کند و این باعث ایجاد احکامی مانند ارتداد و غیره می شود . لذا نفی قانون ارتداد در این سایت از پر رنگ ترین بخش ها است. اصلی مورد اجماع تمامی فقها تاریخ اعم از خاصه و عامه که حتی یک نفر نافی در بین بزرگان فقه ندارد. 4️⃣یکسان انگاری خروج بر طاغوت و خروج بر حاکم. یکی از راهبرد های سایت سکولاریستی مسبار، تبدیل مفهوم «خروج بر طاغوت» با مفهوم «خروج بر حاکم» است. آنها با فرق نگذاشتن بین حاکم طاغوتی و غیر طاغوتی سعی دارند هر نوع انقلاب و حرکت اصلاحی را ذیل حرمت خروج برحاکم که در فقه بررسی شده است، قرار دهند باید دقت کرد که در فقه اهل سنت نیز در یک بستر تاریخی این موضوع در فقه آنها وارد شده و این موضوع ناگوار در فقه آنها پذیرفته شده است. اصولی که در اندیشه اسلام سیاسی کاملا مورد تحول قرار میگیرد. از این رو یه نام امام خمینی اعلی اللهمقامه الشریف، ابوالاعلی مودودی، و سید قطب از پر تکرار ترین نام هایی است که در این سایت مورد نقد قرار می گیرند. 🔸حال سئوال این است که چطور برخی از موسسات ایرانی ندانسته به ترویج و ترجمه آثار این مرکز پرداخته اند و آن را در جامعه ایرانی ترویج کرده اند. پاسخ های علمی ژرفا به این چهار راهبرد سایت سکولار المسبار در فرسته های بعدی خواهد آمد. ما را دنبال کنید.... 🆔 @zharfa0
🍂 🔰سرنوشت محتوم اسلام سنتی در اهل سنت. 🔹به بهانه تلاش های الازهر برای نجات از ایزولگی 🔸 شناخت دقیق جریانات فکری، اجتماعی و سیاسی جهان اسلام از مسائل مهم برای تحلیل اندیشه اسلامی است. جریان شناسی قرائت های مختلف ( با تأکید بر درست بودن یک قرائت) حاضر در جهان اسلام می تواند روشنگر آینده جهان اسلام باشد. اما یک سئوال مهم این است که در آینده‌پژوهی چه سرنوشتی را برای انواع قرائت ها می توان تصور کرد؟ 🔸یک قرائت از اسلام ریشه در سنت تاریخ و زیست بوم تاریخی جهان اسلام دارد که متأثر از همین عوامل تاریخی رشد کرده است این برداشت شائع در اهل‌سنت ناشی از حقیقت اسلام نبوده بلکه ناشی از اتفاقات تاریخی است. به عبارتی چون در تاریخ اسلام حضور در عرصه های عمومی و سیاسی با قرائت امامان معصوم (ع) امکان استقرار نداشت، برداشتی ناقص جای آن را گرفته است. برداشتی ایزوله که در نتیجه مبتلا به سکولاریسم عملی است. این قرائت توجیه کننده رفتار حاکمان و نسبت به اجرای احکام و قیام بالقسط بلا شرط است. برداشتی که از دین تنها به مسائل فردی آن بسنده کرده است. این قرائت از آنجا که عرصه‌های عمومی را رها کرده اند در محیط بسته و ایزوله خودشان کار کرده و خود را با جهان مدرن درگیر نمی‌کند، پس نیازی به پاسخگویی به مسائل اجتماعی و سیاسی و قانون گذاری و غیره .. هم ندارد مگر این که استفتایی باشد که پاسخی می دهند. امروزه بخش های مهمی از اهل سنت این روش را پذیرفته اند. هرچند آرام آرام اهل سنت نیز به سمت برداشت صحیح_ سیاسی قدم بر می‌دارند که احتمالا شیعه که نگاه اصیل آن اسلام سیاسی بوده در این زمینه مؤثر بوده است. 🔸 امروزه جامعه و عرصه های اجتماعی در حال تغییر است، اما قرائت سنتی در دستور کار خود تلاشی برای تطابق با آن را ندارد و در محیط خودشان ایزوله شده اند. طبیعی است قرائتی که ایزوله شده قابل دوام نیست. چرا؟ چون که مثلاً فرض کنید وقتی رضاخان می آید و می خواهد ایران را از نوک پا تا فرق سر فرنگی کند، اگر روحانیت به این موضوع واکنش نشان ندهد، این به منزله نفی خویش و از بین بَرنده فلسفه وجود خود روحانیت است. چرا که اگر مردم آن ساختار را بپذیرند، و سبک زندگی آنها سبک غربی باشد نقش روحانیت حداکثر نقش کلیسا خواهد بود که تقریبا هیچ است.! پس سرنوشت محتوم این قرائت نابودی است مگر که به مشی سیاسی_اسلامی رجوع کند و با حضور مؤثر در جامعه از شکل گیری آن ساختار ممانعت به عمل آورد که روش روحانیت شیعه مدل دوم را نشان میدهد. در غیر این صورت هیچ آینده ای برای جریانات محصور در محیط ایزوله سنتی که با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار نکنند، نخواهد ماند. 🔸حال تلاش های احمد الطیب را با این نگاه می توان تفسیر کرد. وی که در جامعه مصر با دستور رئیس جمهور کاملا غیر مشروع(کودتا) بر سر کار است و حتی اجازه تفسیر آیات سیاسی را در کشورش ندارند چند سالی است تلاش دارد به عنوان رهبری بخش های مختلف اهل سنت شناخته شود. شاید این تلاش ها برای نجات از ایزولگی الازهر از حضور در عرصه های حقیقی عمومی باشد. شاید هم راهبرد تعیین شده از طرف اندیشکده های بالادستی الازهر، تلا ش برای حفظ و بقا آنها در مقابل برداشت رو به رشد اسلام سیاسی در جهان اسلام است. 🆔 @zharfa0
18.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰وهابیت در اندیشه علما معاصر 🔹بخش اول؛ علامه شهید مطهری(1) 🔸شهید مطهری در آثار خود کوشیده توحید را با استفاده از قرآن، سنت، و برهان تبیین کند. 🔸در اندیشه شهید مطهری وهابیت یک گرایش ضد دینی است. از نظر استاد شهید نظریه وهابیت به دلیل تفصیل بین حیات و بعد از حیات که از نگاه مادی و ضد الهی وهابیت ناشی شده در مسیر ضد دینی قدم برداشته است. 🔸شهید مطهری اولین شرک را شرک ذاتی خفی نام می برد و در این باره می نویسد : «بر خلاف تصوّر رايج، وهّابيگرى تنها يك نظريّه ضدّ امامت نيست، بلكه پيش از آنكه ضدّ امامت باشد ضدّ توحيد و ضدّ انسان است. ازآن ‏جهت ضدّ توحيد است كه به تقسيم كار ميان خالق و مخلوق قائل است و به يك نوع شرك ذاتى خفىّ قائل‏ است» 🔸 جهت دوم در شرکی بودن عقیده وهابیت از نظر شهید مطهری شرک فاعلی است. در توحید فاعلی همه امور مطلقا به رب‌العالمین منتسب است و اندیشه‌ای که بین امور منتسب به فعل الهی به هر نوعی فرق می گذارد دچار نگاه ضد توحیدی است. 🆔 @zharfa0
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰وهابیت در اندیشه علما معاصر 🔹بخش اول؛ علامه شهید مطهری(1) 🔸شهید مطهری در آثار خود کوشیده توحید را با استفاده از قرآن، سنت، و برهان تبیین کند. 🔸در اندیشه شهید مطهری وهابیت یک گرایش ضد دینی است. از نظر استاد شهید نظریه وهابیت به دلیل تفصیل بین حیات و بعد از حیات که از نگاه مادی و ضد الهی وهابیت ناشی شده در مسیر ضد دینی قدم برداشته است. 🔸شهید مطهری اولین شرک را شرک ذاتی خفی نام می برد و در این باره می نویسد : «بر خلاف تصوّر رايج، وهّابيگرى تنها يك نظريّه ضدّ امامت نيست، بلكه پيش از آنكه ضدّ امامت باشد ضدّ توحيد و ضدّ انسان است. ازآن ‏جهت ضدّ توحيد است كه به تقسيم كار ميان خالق و مخلوق قائل است و به يك نوع شرك ذاتى خفىّ قائل‏ است» 🔸 جهت دوم در شرکی بودن عقیده وهابیت از نظر شهید مطهری شرک فاعلی است. در توحید فاعلی همه امور مطلقا به رب‌العالمین منتسب است و اندیشه‌ای که بین امور منتسب به فعل الهی به هر نوعی فرق می گذارد دچار نگاه ضد توحیدی است. 🆔 @zharfa0
🍂 🔰حسین (علیه السلام) قله سیاست اسلامی 🔹مبارزه امام با سکولاریسم عملی. 🔸در علم سیاست، سکولاریسم نظریه است که از حضور دین در عرصه‌های اجتماعی_عمومی ممانعت می‌کند و تمایلی برای استفاده از آموزه ای دینی در عرصه های اجتماعی ندارد و نسبت به امور عبادی و شخصی نیز بلاشرط است. یعنی اگر دین در امور غیر عمومی (و شخصی) یک دیندار نظریاتی داده باشد، نفیاً و اثباتاً نسبت به آن موضع گیری نمی شود. این سکولاریسم نظری است. 🔸برخی از قرائت ها از دین نیز وجود دارد که علیرغم عدم التزام نظری به این سخن اما در عمل با سکولارها مخرج مشترک داشته و نتیجه قرائت آنها نیز همانند آنان به کنار گذاشته شدن دستورات عمومی و اجتماعی دین منجر می‌شود. مثلا ممکن است اندیشه‌ای مدعی اسلام و تبلیغ اسلام باشد و حتی با هزینه سنگین به تبلیغ دین بپردازد اما عملکرد وی به کنار نهادن اسلام منجر شود. امام در این مورد می فرمایند :« ...قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیله حکومتهای منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامی، که خود را به دروغ به اسلام بسته‌اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع می‌کنند و به اطراف می‌فرستند و با این حیله شیطانی قرآن را از صحنه خارج می‌کنند.....» (منبع) 🔸به عبارت دیگر ممکن است یک مرکز، اندیشکده، سازمان و یا حکومت، با تفسیر خاص خود از دین جز به کنار نهاده شدن دستورات عمومی و اجتماعی دین و اضمحلال آنها منجر نشود. مانند قرائت وهابیت و یا قرائت برخی اهل سنت از دین و برخی روشنفکران دینی و.... 🔸در واقع چه آن کسی که دستورات و راهبرد های قرآن را در قانون گذاری منع می‌کند مانند حکومت های طاغوتی و چه کسی که دین را از تعارض با این قرائت منحرف می‌کند مانند اسلام سنتی در اهل‌سنت و چه مجموعه ای که توجیه کننده عمل حکومت سکولار است مانند الازهر و چه آنکه با تقسیم کار بین امور دینی و امور‌سیاسی یکی را به آل الشیخ و یکی را به آل سعود وانهاده، همگی یک نتیجه را بار می‌آورند و آن کنار نهاده شدن دستورات سیاسی اسلام است. سکولاریسم عملی یعنی اینکه انسان در ذهن خود خدایی را قبول داشته باشد اما در حیات خویش نشانی از صبغة الله نباشد. سکولاریسم عملی یعنی اینکه کسی که بر زبان شهادتین را جاری ساخته و تکبیر می گوید اما در عمل مکبّر لا دینی است و یا راه نفوذ آن را آسان می‌کند. 🔸در اسلام سنتی قرائتی حاکم است که ذهن خداگرایان و خدا باوران در عملیاتی پیچیده تن به واقعیتی غیر اسلامی می دهد. انحرافی که امام با قیام خود به مبارزه با آن پرداخت. در واقع قیام امام علیه اسلام با قرائت های مختلف بود والا که در حکومت معاویه نمازبرپا و حج برگزار و قرآن با شوق در بین مسلمانان خوانده می شد. سخن امام حسین (ع) که فرمودند «فانّ السّنّة قد اُمیِتَت و انَّ البِدعةَ قَد اُحیّیت و ان تسمعوا قولی و تطیعوا امری اهدکم سبیل الرّشاد» فریادی برای نجات از این قرائت ها و حرکت به سمت اسلامِ ناب و فعال در جامعه بود. اسلامی که امربه معروف و نهی از منکر را از دست داده است و مثل یزیدی می تواند در آن حاکم شود. تلاش امام حسین مبارزه با سکولاریسم عملی بود. مبارزه با هر قرأئتی که منجر به سکولاریسم عملی می شود. 🆔 @zharfa0
🍂 🔰 اسلام سیاسی؛ قرائت ثابت در تاریخ شیعه 🔸وقتی می‌گوییم اسلام سیاسی منظورمان چیست؟ 🔸اصطلاح اسلام سیاسی به جرياناتی اطلاق می شود كه 1️⃣ اسلام را به مثابه يك ايدئولوژی جامع در نظر می گيرند كه برای همه حوزه های زندگی احكام روشنی دارد 2️⃣ به‌ ضرورت تشكيل حكومت بر اساس شریعت ایمان دارند. 3️⃣ بر تفکیک ناپذیری دین و سیاست تأکید می کنند. 4️⃣ مفاهیمی مانند حاکمیت طاغوت، قیام، جهاد و هجرت بر اساس برداشت های دقیق از قرآن تفسیر و در عمل درست تطبیق داده بشود. 🔸از نقطه نظر فقهای شیعه و بـه ویـژه از ابتدای دوران غیبت، مشروعیت دینی جامعه مؤمنان با حضور فقیهانی تضمین می شود که در عـصـر غـیـبت به اذن عام از ناحیه امام عصر سلام الله علیه ولایت دارند. عالمان شیعه همیشه علاوه بر نامشروع شمردن ذاتی حاکمیت‌های غیر مأذون، بر خط مبارزات فرهنگی سیاسی مانند دوره‌ی امامت حرکت کرده اند. این عالمان حکومت‌های دوره‌ی خود را نمونه‌ی حکومت ستم می‌دانستند و برای آن‌ها هیچ ولایت شرعی باور نداشتند؛ و در صورت امکان به تشکیل ساخت سیاسی اقدام می‌کردند امری که به دلائل معلوم معمولاً ممکن نبود بر این اساس آنها همیشه بر ساخت هایی مبتنی بر مصلحت و ضرورت بسنده کردند مثلاً شیخ مفید (رحمه الله) درمورد حکومت های زمان خودش فتوای ویژه ای دارد. او همراهی با این حکومت ها رو تنها به شرط اجرای احکام که موجب اطاعت خداوند بشود جایز می داند. این حکم نشان از عدم مشروعیت حکومت ها در اندیشه وی دارد. 🔸سید مرتضی (رحمه الله) هم در رساله‌ی کوتاه اما مهم با نام «فی‌العمل مع‌السلطان»، کارکردن برای سلطان را با شرایطی از جمله امر به معروف و نهی از منکر و اقامه‌ی حق و دفع باطل، جایز می‌داند و از حکومت ها با نام حکومت ظلم نام می برد. فقیهان بعد از شیخ مفید و سید مرتضی در چگونگی برخورد با دولت‌ها همین دیدگاه را داشتند. شیخ طوسی، ابن ادریس وبسیاری دیگر از ایشان پذیرش مسئولیت از سوی حکمان رو تنها برای اقامه‌ی حق و از بین بردن باطل و انجام وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر و... جایز می‌دانند. که نشان از مصلحتی و غیر ذاتی بودن این همکاری ها است. 🔸بعدها محقق کرکی (رحمه الله) درباب اسلام سیاسی نظریات خود مفصل تر بیان کرده است. دیدگاه وی در کتاب «نماز جمعه» مقدمات اساسی نظریه ولایت فقها را در کلیه‌ی امور سیاسی ـ چه جزئی و چه کلان ـ بیان می‌کند. از منابع تاریخی استفاده می‌شود که این جریان فکری در عصر صفوی، مسئله‌ی ولایت فقیه را آن‌چنان برای سلاطین صفوی جا انداخته بودند که آنها برای مشروعیت بخشیدن به حکومت‌های خود، خودشون رو نایب و کارگزار فقیه معرفی می‌کردند و تاج سلطنت را از دست فقیه جامع الشرایط زمان خود دریافت می کردند. 🔸بعدها نیز آخوند خراسانی و علامه‌ی نائینی(رحمه الله علیهما) از جمله عالمانی بودند که به تبیین نظریه اسلام سیاسی پرداختند مرحوم نائینی در کتاب «تنبیه الّامه و تنزیه الملّه» به صراحت اعلام کرد که نظام مشروطه و آنچه تنها بر رای مردم باشد، طبق اصول تشیع، حکومتی غاصبانه است، اما غصبش از حکومت استبدادی کمتر و تن دادن وی به مشروطیت تنها برای دفع افسد به فاسد است. این کتاب که با علم عالمی فاضل مانند محقق نائیی نگاشته شده بود از سطح افکار عمومی و اندیشمندان روشنفکر بسیار بالاتر بود که باعت برداشت‌های اشتباه شد و مرحوم نائینی دستور داد تا کتاب رو از فضای عمومی و جامعه جمع آوری کنند. 🔸در همان زمان البته مشروع طلبان مانند شیخ فضل الله نوری (رحمه الله) خواهان اجرای قوانین اسلامی بودند و بحث مشروطه‌ی مشروعه را مطرح می‌کردند. مشروعه‌خواهان از همان ابتدا اعلام داشتند مشروطه‌ای را می‌پذیرند که بر اصول و بنیادهای اسلامی استوار باشد، نه مشروطه‌ای برآمد از مبانی سیاسی غربی در واقع مخالفت شیخ با اساس‌نامه غیر شرعی و گفتار غرب‌گرایان بود. وی تصمیم داشت اصولی را به متمم قانون اساسی اضافه کند که احکام اسلامی از احکام غربی و ضد اسلامی مصون بماند و راه تحریف در قوانین اسلامی بسته شود. این موضوع در دوران معاصر نیز کاملا واقع شده که در پست های بعدی به آن اشاره خواهد شد. 🆔 @zharfa0
🔰شهید اسماعیل هنیه 🔹شهادتی که درس های بسیاری داشت. 🔸نیروهای مقاومت باید با تمام توان به ردیابی جریان نفوذ درخود اقدام کند. امری که بارها و بارها محور مقاومت را مورد اذیت و آزار قرار داده است و سال هاست ىر ايران و عراق و لبنان و سوريه و يمن عناصر قدرت افزا را از محور مقاومت می گیرد. دانشمندان هسته ای، شهید سلیمانی، شهید ابو مهدی المهندس، شهیدصالح الصماد، شهیدصالح العاروری، شهید رضی و امروز هم شهید اسماعیل هنیه و ده ها شهید نخبه و مهره های به شدت تآثیر گذاری که با شهادتشان شکاف بزرگی در سد مقاومت ایجاد شده است. در تمام این اتفاقات خط نفوذ به خوبی دیده می شود. 🔸نکته دوم این است که باید در ساختار سیاسی و نظامی ایران به عنوان رهبر محور مقاومت ایمان به پاسخ بازدارنده بازیابی شود. ایران توان پاسخ گویی و مدیریت بحران هایی به مراتب بدتر از این را داشته است. در دهه شصت کشور سرتاسر مملو از نفوذی و جاسوس و منافقین بود و دشمن خارجی تا کیلومترها در مرز ایران نفوذ کرده بود. هیت دولت ایران در اثر انفجار شهید شده بودند و کشور دچار بحران جدی در مدیریت بود. ولی نیروهای انقلابی آن وضعیت را اداره کردند. امروز شرایط ایران قابل مقایسه با آن روزها نیست. توان نظامی و مردمی و انقلابی ایران در سپهر سیاسی خاورمیانه قابل مقایسه با آن روز ها نیست، پس ما توان برگرداندن دست برتر را داریم.و باید این باور در ما ایجاد شود. 🔸نکته سوم آنهایی که در این وضعیت می خواهند ضعف نیروهای نظامی ما را به رخ بکشند، خود در خط نفاق هستند. همین چندین روز پیش شخصیت مهمی در امریکا با ان همه فخر به ابرقدرت بودن ترور شد و اگر ثانیه ای سرش را نچرخانده بود الان خوراک مار و مور شده بود؟ چگونه است ترور وی ویا حملهٔ انتحاری به دو برج تجارت جهانی در نیویورک و ساختمان پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) را در کشور ابرقدرت دنیا و شیطان اکبر نبینیم، اما ترور یکی از فرماندهان عزیز مقاومت را خلاء بزرگ امنیتی بنامیم؟! باید برای استکبار جهانی ثابت شود که انقلاب ایران و جمهوری اسلامی دچار تغییرات مفهومی در اصول و مبانی خود نشده است و روی کار آمدن مدل های فکری مختلف به معنای عدول از اصول خدشه ناپذیر انقلاب امام خمینی رحمه الله علیه نیست. 🔸جریان نفاق در کشورهای اسلامی که حتی حاضر نبودند به اسماعیل هنیه اجازه ورود به خاک خود را بدهند و امروزه احتمالا مدعی خون وی خواهند شد به خوبی قابل مشاهده هستند که خود نیز از عجایب رفتار نفاق گونه دنیای امروز است. در گروه های تکفیری وهابی می گویند: « اسماعیل هنیه معذور بود گرچه فساد فکری داشت، خدا از او بگذرد او شهید است(( در مسائلی فکری و بینشی هم با وی اختلاف نظر داریم و منهجش را نمی پذیریم لکن تا وقتی کفر بواح و آشکاری از شخصی سر نزند و نوکری و عمالت و سرسپردگیش به طور واضح برای دشمنان دین ثابت نشود، نباید وی را از دایره اهل قبله خارج بکنیم )) در حالی که همین ها قبلا او را مزور و خائن و مزدور ... می دانستند. جریان نفاق در ادلب سوریه در گروههاو کانال های خود می نویسند که ایران عمیل صهاینه است، اخطر از یهود و اسرائیل است، ایرانی ها خودشان نشانی هنیه را به اسرائیل دادند والظاهر أن نظام الملالي قدم معلومات عن مكان إقامته! لأن هنية اجتمع بالرئيس الإيراني قبل ساعات من اغتياله وهابیان عربستان هم که ساکتند.... کانال های داعشی نیز معتقدند که اسماعیل هنیه شهید نیست، چون ولاء و براء صحیح و اسلامی نداشت. او خائن بود، و یا می نویسند ایران کافر است و حماس اخوانی بود، استعانت از کفار داشت و اهل انتخابات بود، انتخابات هم کفر است اخوان هم کافر است. و یا می نویسند کسی حق ندارد او را شهید بخواند و برای او طلب رحمت کند.!!! 🔸به نظر امروز شهید اسماعیل هنیه معیار درستی برای مفهوم تقریب اهل سنت و شیعیان در شناخت خط صحیحاسلام سیاسی است. اسماعیل هنیه به حسب ظاهر اهل سنت اما در موضوع اسلام سیاسی انقدر به ایران نزدیک بود که ما او را دوست و همراه خود در روزهای سخت می دانستیم. این همان الگوی تقریبی مطلوب و جاودانه ای بود که اندیشه تمدن ساز در جهان اسلام آن را مدل و معیار رفتار خود خواهد دانست. 🆔 @zharfa0