eitaa logo
بصیرت
724 دنبال‌کننده
730 عکس
470 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◼ مباحث معرفتی کربلا شناسی و عاشورا : استاد طاهرزاده / قسمت ۲ اوّلين برخورد اساسي با اسلام، برخورد است كه توسط امويانِ مجهّز به فرهنگ غربي شروع شد. فرزند فرهنگي است كه كينة عرب را با فرهنگ نيهيليستيِ اومانيستي رومي تركيب كرده و به مقابله مبنايي با تمام اسلام آمده است و اگر مي بينيد ضربه هاي مبنايي به اسلام خورده و مي خورد، از همين فرهنگ است و هنوز هم اين مقابله با همان هويّت خاص خود ادامه دارد.  اجازه دهيد متني را كه يادداشت كرده ام، بيان كنم و آن را مختصراً شرح دهم تا بهتر بتوان بحث را جمع بندي كرد، عرضم اين است كه:  انحراف از اينجا شروع شد كه امويانِ مجهز به فرهنگ غربيِ روُمي، به جنگ اسلام آمدند، هم كه فرهنگ رُم بر آن غلبه داشت، به جنگ اسلام آمد؛ معاويه فرزند فرهنگي است كه جاهليت عرب را با فرهنگ روُمي تركيب كرده و خود را در رويارويي با اساس اسلام قرار داده است.  در زمان حضرت علي(ع) مردم متوجّه عمق اي كه معاويه ايجاد كرده بود، نشدند و به همين جهت فكر مي كردند حساسيت حضرت، يك حساسيت افراطي است، و در زمان امام حسن(ع) هم مردم نتوانستند عمق فاجعه را بفهمند و لذا امام را تنها گذاشتند. و همين فرهنگ «امويِ روُمي» است كه امام حسين(ع) را شهيد مي كند.  اين چه فرهنگي است كه ظاهراً مي تواند علي(ع) و دو فرزندش را شكست دهد؟ فرهنگ ابوسفياني تا وقتي دست در دست فرهنگ رُومي ندارد شكست مي خورد، حتّي قلدريِ بني اميّه و يورش آنها به اسلام در زمان عثمان نتيجه نداد و كار به قتل عثمان كشيده وكلّ مملكت اسلامي متوجّه انحراف عثمان شد و با آن مقابله كرد و زمانه، زشتي حاكميّت اموي در زمان عثمان را شناخت. ولي همين امويان وقتي كه از طريق معاويه كه تركيب جاهليّت اموي و فرهنگ روُمي است به صحنه مي آيند، تعدادي از همان صحابه اي كه با عثمان مقابله مي كنند با معاويه از درسازش در مي آيند (كه البته نحوة سازش آنها هم ان شاء الله مورد بحث قرار مي گيرد).  پس عنايت داشته باشيد كه وقتي معاويه در شام آمد نه تنها با فكر غربي روُمي مقابله نكرد بلكه نسبت به آن حساس هم نبود، او همان روش قيصرها را پيشه كرد. «ابن منصور سرجون»، معاويه فردي است ولي با فرهنگ غربي و اين نمونه اي است از اين كه چگونه فرهنگ معاويه با فرهنگ رُمي تركيب مي شود.  ٫قصة ، قصة فرهنگ مقابله اسلام است با دشمن اصلي خودش در همة تاريخ، و اين دشمني، همان دشمني فرهنگ غربِ حسّ زده با اسلام است و امام معصوم است كه مي فهمد چگونه با آن فرهنگ مقابله كند. امروز هم در مقابله با يورش فرهنگي غرب هيچ راهي جز استفاده از حكمت و روش حسيني(ع) نداريم، و هر راه ديگري كه براي مقابله با دشمن انتخاب كنيم، نشناختن غرب و نشناختن حسين(ع) و است و غافل شدن از دشمني كه مانع اصلي به ثمر رسيدن تمدّن است. عمده آن است كه اولاً: دشمن را و توانايي هاي آن را درست بشناسيم. ثانياً: توان مقابله با آن را با آن همه چهره هاي متفاوتش، فقط و فقط در حكمت حسيني جستجو نماييم.  در نهضت مشروطه هم چنانچه ملاحظه بفرماييد، غرب گرايان مجلس را در دست گرفتند و شيخ فضل الله نوري (ره) را به شهادت رساندند و رضاخان را آوردند تا با كلّ دين مقابله كنند، اين است كه مي بينيد رضاخان با همه رياكاري هايي كه داشت و خود را عزادار امام حسين(ع) جا مي زند، آخرالامر با عزاداري امام حسين(ع) مقابله مي كند، چون خوب فهميده بود چگونه از طريق توانايي هاي حكمت حسيني با او مقابله مي شود.  مي خواهيم عرض كنيم توجّه به امام حسين(ع) يعني نفي خطرناك ترين حوزة فرهنگي امروز كه آن پوچ انگاري غرب است. اگر حقيقت نيهيليسم يا پوچ انگاري به خوبي روشن شود، آن وقت عظمت و توانايي حكمت حسيني در رويارويي با چنين فرهنگي به خوبي روشن مي گردد. در آن حالت است كه هم عمق خطر فهميده مي شود و هم امكان دفع آن درست ارزيابي مي شود. عرض ما در اين اين است كه تمام حيات شما - به عنوان ملت اسلام- به امام (ع) است و تمام دشمني شما در مقابله با امام حسين(ع) پيدا مي شود. انقلاب اسلامي با پيروز شد و ماه محرّم بود كه كار را يك سره كرد. «سوليوان» سفير در ايران (سال 57) مي گويد: «در ملاقاتي كه قبل از محرم آن سال با شاه داشتم، او گفت: اگر از امسال سالم بگذريم پيروز مي شويم»؛ چون شاه خودش را از ضربه پذير مي ديد.   🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592
◼ مباحث معرفتی و : استاد طاهرزاده / قسمت ۳ نهضت و حكمت امام (ع) يك انتخاب واقعي مافوق رسم زمانه است؛ چراكه علم، مبناي انتخابِ عالِم است يعني عالِم هر آنچه را انتخاب مي كند، انتخاب مي كند و اين چنين انتخابي، انتخابي است آزادانه، چون بر محور علم و آگاهي انجام گرفته است. و بر عكس؛ ترس، مبناي حركت انسانِ جامعه زده و مرعوب است. و چنين انساني انتخاب آزاد ندارد. انتخابي كه بر اساس كشش هاي غريزه و يا ترس باشد، آزادانه نيست. معاويه مي داند كه عدّه اي تحت تأثير جوّ جامعه، انتخاب و زندگي مي كنند و در حقيقت انتخاب ندارند و لذا معاويه نقشه و حيلة خود را از همين جا شروع مي كند و همان افراد را طعمه سياست هاي خود قرار مي دهد، و چنين انسان هايي كم نيستند. معاويه حكومت زورمدارانه اي را برپا مي كند كه انسانِ داراي اقتدارِ روحي، آن شرايط را نمي تواند تحمّل كند، ولي انسان هاي بي محتوا، به راحتي طعمة پوچي زمانه اي مي شوند كه ترس بر آن حكومت مي كند و آلت دست قرار مي گيرند.  در زمان سه خليفة اول، افراد جامعه، به جهت مشغوليت هاي بي ثمر و غفلت از ديني و پشت كردن به اهل البيت پيامبر(ص)، به نهايت پوچي رسيدند، حدود سي سال مردم مشغول همه چيز شدند به جز مشغول معارف ديني؛ و لذا بعداً به راحتي آلت دست جوّ ترس قرار گرفتند.  در شرايط ، وقتي انسان بي محتوا شد ديگر نمي كند تا هر طور كه خودش خواست زندگي كند. انسان بي محتوا فقط به زيستن فكر مي كند و نه به چگونه زيستن، و به صِرف ماندن مي انديشد، ماندن را زندگي مي پندارد. و صِرف ضرورتِ زيستن، او را در برابر واقعيت، تسليم و خاضع مي كند و چنين حالت رواني را كه جامعه را فرا گرفته مي شناسد و نه تنها درصدد درمان آن نيست بلكه تلاش مي كند پاية خود را بر چنين روان بنا كند. او آرزويي بهتر از اين ندارد كه مردم در همين شرايط فكري بمانند.  معاويه؛ كسي نبود كه همه او را بپذيرند ولي كاري كرده بود كه اين نپذيرفتن، براي او مشكلي به وجود نياورد و همه او شوند، به اين معني كه باور كنند در برابر او نمي توان كاري كرد. و لذا بسياري از صحابه و تابعان به امام حسين(ع) مي گفتند: كاري نمي توان كرد. و حسين(ع) آمد كه كاري بكند و شعار «كاري نمي توان كرد» را كه امنيّت فرهنگ معاويه در آن نهفته است، بشكند. و حالا همين فرهنگ بعد از مرگ معاويه هم ادامه داشت.  وقتي تفكّر و علم و دين، مدار و محور زندگي انسان و جامعه نباشد، چنين انسان و جامعه اي خيلي زود با به خضوع مي آيد و حتي براي فرار از حيطه وحشت، به تملّق مي افتد و و محبّت به شخص ستمگر را پيشه مي كند. و خودكامگان در اين شرايط بدون هيچ مقاومتي، ابتكار عمل را در دست دارند و به قيمت ترسي كه ايجاد كرده اند در امنيت زندگي مي كنند. و (ع) در چنين شرايطي زندگي خود را بر اساس و علم و ايمان، انتخاب مي كند و جوّ زمانه، او را از خود باز نمي ستاند و به وضع موجود صحّه نمي گذارد.  رمز به كار نشستن حيله هاي از آنجاست كه مسلمانان پس از جنگ و كشورگشايي هاي طولاني در زمان دوم، از كمالات معنوي خالي شدند و معاويه به كمك چنين افراد عمل زده اي با فرهنگ علوي روبه رو شد، مردمي كه بيش از ده سال فقط جنگيده اند، آن هم چه جنگي! كه خليفة دوم دستور داده است «حَيَّ عَلي خَيْرِ الْعَمَل» را از اذان حذف كرده اند تا نماز بهترين عمل قلمداد نشود و جنگ و كشورگشايي مقصد اصلي مردم بماند.  در زمان خليفة دوم عمل زدگي حاكم شد و همين عمل زدگي زمينه اي گشت كه زمانة معاويه را رونق داد و توانست در چنان بستري نقشه هاي خود را عملي كند. يك ملّت كه نه فكر دارد، نه دين و نه علم، در مقابل ترس، هم به راحتي خضوع مي كند و هم چاپلوس و تملّق گوي كسي مي شود كه از او مي ترسد. در واقع آن جنگ ها فتوحات اسلامي نبود، بلكه فتوحاتي بود براي معاويه، تا قلب مردم مسلمان را با رعب خود تسخير كند و از فداكاري براي اسلامِ معنوي باز دارد.  🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592
◼ مباحث معرفتی و : استاد طاهرزاده / قسمت ۴ در زمان همه چيز برمبناي تنظيم شده است. معاويه بر اساس ترس بيعت مي گيرد، ترس، حافظ نظم زمانه شده است و ترسوهاي ميدان داران چنين نظامي هستند، حتي معاويه خوب مي داند كه در زمان خلافت علي(ع) مي تواند با ترسي كه در حوزة حكومت آن حضرت ايجاد مي كند مردم را از بين ببرد و عملاً از طريق غارت هاي بُسْربن ارطات ها، در حوزه حكومت حضرت اختلال ايجاد مي كند. از عدم ، عامل و سكون همه افراد شده است. مردمي كه اكنون دهها سال است به تن آسايي و پرخوري خو كرده اند، ترس جدا شدن از آن ، آنها را به هر كاري مي كشاند و به هر تسليمي تن درمي دهند. اكثر صحابه در اثر فتوحات و جنگ هاي طولانيِ زمان خليفة دوم داراي مال و كنيز و باغ هاي بسياري شده بودند و معاويه مي داند كه اينها هستند و لذا با حسين(ع) كنار نمي آيند و حتّي آن چنان مشغول زندگي اند كه نمي توانند به راه ديگري فكر كنند. و آگاه نيستند راه گريزي از اين نوع زندگي هست يا نه؟ در چنين شرايطي آنچه مطرح نيست فكر كردن و نسبت به روند جامعه آگاهي داشتن است. زندگي شدن و زندگي را به عنوان يك گرفتاري پذيرفتن و خود را در چنگال آن افكندن، خودآگاهي را از افراد مي گيرد و ديگر نمي توانند خود را در ماوراء روزمرّگي ها تحليل كنند، و اين جا ديگر و وعظ هم كارساز نيست.  امام حسين(ع) براي هميشه عاملي شد كه معني را در هر عصري به انسان ها آموزش دهد تا متوجّه شوند از راه دين، و به روش حسين(ع) مي توان در هر زماني خودآگاهانه زندگي كرد و همواره اتّصال عهد خود را با حقيقت و با نبوّت محفوظ داشت و متوجّه بود سايه سياه تبليغات اموي نبايد ما را از عهد نبوي غافل كند و به پوسيدگي در زندگي بكشاند. امويان، مردم را از آن عالَم باطني كه پيامبراكرم(ص) پيام آور آن بود غافل مي كردند و حسين(ع) تجديد كننده آن عهد و آن باطن بود و اين جبهه هنوز گشوده است.  هر انساني تا آگاهي به زمان خود نداشته باشد و راه رهايي از طلسم زمانه را نشناسد نمي تواند درست زندگي كند. و عظمت نهضت امام حسين(ع) در اين است كه خودآگاهي لازم را براي شناخت و تحليل همان عهدي كه در آن زندگي مي كنيم به ما مي دهد. مَشْي و روش دشمنان ما، مَشْي و روش ترس و رعب و پوچ كردن زندگي و گرم كردن بازار سازش و چاپلوسي بوده است، و تنها راه مقابله با آن، راه اباعبدالله(ع) است، تا بتوانيم حيله هاي دشمنِ اموي روُمي را با خودآگاهي به شرايط تاريخي خود، درست تحليل كنيم و طعمة نقشه هاي او قرار نگيريم، چراكه او واقعاً پيچيده تر از آن است كه بتوان با عقل خود و بدون نور (ع) از آن حيله ها گذشت.  (ع) با روش خود، ما را به آن چنان خودآگاهي مي رساند كه هيچ وقت تلاش و تحركِ مطابق با آن روش، به شكست منتهي نمي شود. و دشمن امروز بشريّت، همان دشمن (ع) است در كربلا. و حسين(ع) به عنوان معصومي آمده تا ريزه كاري هاي فرهنگ دشمن را با تمام ابعادش به ما نشان دهد و نيز راه مقابله همه جانبه با آن را به ما بنماياند. و بقية ائمه(ع) نيز حافظ رسالت بوده اند؛ كربلايي كه مي تواند ماوراء ترسي كه دشمن ايجاد مي كند، به انسان قدرت انتخاب صحيح بدهد.  🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592
◼ غربزدگی در مقابل فرهنگ عاشورا : استاد طاهرزاده: 🔷 امروز مي خواهد ما را از عهد جدا كند. امروز نيز دو عهد و دو جبهه در كار است: يكي عهد و جبهة حسيني كه حيات انساني را معني دار مي كند، و ديگري عهد و جبهة ترس و پوچي كه همه زندگي را تباه مي كند. (ع) كهنه شدني نيست، اما عامل كهنه شدن جامعه اسلامي، نزديك شدن به فرهنگ معاويه است- و نه در اثر مرور زمان - براي كساني كه به عهد نبوي وصل هستند حسين(ع) هميشه زنده و جاويد است و فقط عهد نبوي است كه تازه است و تازه مي ماند و فهميدن اين مطلب تنها از طريق حكمت و نهضت ممكن است و لاغير.  وقتي فرهنگ همه روابط را اشغال كرد و زندگي بر اساس ذوق اموي، عادت جامعه شد؛ براي انسان، تنها و تنها، انتخاب يكي از راه هاي ناحق باقي مي ماند، مگر اين كه حسين وار بر اصل فرهنگ اموي شورشي صورت بگيرد و راه جداگانه اي مطرح شود.  در فرهنگ معاويه اي فكر و اخلاق و تربيت و ادب همه رُومي شد و هيچ كس نفهميد كه حقيقت اسلام در حال از بين رفتن است و حتي كسي متوجّه نشد آن نمازي كه در فرهنگ معاويه خوانده مي شود، نماز نيست، چنان كه حجّش نيز حج نيست. در اردوگاه حسين (ع) و با ملاكي كه حسين مي دهد، فرهنگ روُمي همه چيزش باطل و است. بهداشت فرهنگ «رُومي معاويه اي»؛ يعني فاصله گرفتن از ملكوت و مقصد را «تن» انگاشتن و بيشتر بر جنبة حيوانيت خود پرداختن. ولي همان بهداشت در فرهنگ حسيني«مِنَ الاْيمان» است. راستي چه ساده اند آنهايي كه مي خواهند با آشتي با فرهنگ غرب، حقّي و حقّانيتي را براي انقلاب اسلامي حفظ كنند و از اين طريق به اسلام و انقلاب اسلامي آبرو بدهند. ارزش هاي جهت دهنده و واقعي از درون فرهنگ كفر صادر نمي شود، بلكه از درون فرهنگي برمي خيزد كه تسليم زندگي پوچ دنيازدة اموي نشده است.  انساني كه پوچي خود را نمي خواهد، ولي شرايط پوچ گراييِ فرهنگ اموي را پذيرفته، راه جديدي پيشنهاد نمي كند و از انحرافي به ديگر پابه پا مي شود و حسين(ع) مقابل فرهنگ اموي مي ايستد و عالَم ديگري را پيشنهاد مي كند كه سراسر، غير فرهنگ اموي است، نه اين كه با چند انتقاد جزيي بخواهد با آن فرهنگ روبه رو شود. اصلاً عالَم حسين(ع)، عالم ديگري است و برعكس؛ فرهنگ غيرالهي، سراسرش پابه پا شدن از خطايي به خطايي ديگر است. و تا زير سقف چنين فرهنگي هستيد از ستوني به ستون ديگر پناه برده ايد، ولي از اين فرهنگ آزاد نشده ايد چون عالَمتان عالَم فرهنگ رُومي است. بايد عالَمتان عالَم حسيني شود تا نجات پيدا كنيد. اين جاست كه شما مي بينيد در جامعة ، همواره كارشناسي مي آيد بقيّة كارشناسان را تحقير مي كند و خودش به گمان خود حرفي صحيح مي آورد و بعد كارشناس ديگري مي آيد و قبلي را تحقير مي كند، چراكه فرهنگي كه به معصوم وصل نباشد، كارش از خطايي به خطايي ديگر پناه بردن است.  🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592   ____
🔴 *روان شناسی مردم کوفه در زمان امام حسین (ع)* ✍ م.نوروزی ◼ مردم کوفه در طول از دوستان و محبان ( ع) بوده اند و احادیث زیادی در مدح داریم که نشان میدهد اهلبیت ( ع) هم به کوفه و مردمانش علاقمند بوده اند. از طرفی در برهه هایی از زمان همین مردم ، خون به دل امام معصوم کرده و حتی مورد نفرین هم قرار گرفته اند. (زمان امام علی ( ع)). ◼ از همین کوفه ۱۲ هزار نامه به امام ( ع) نوشته میشود و عاجزانه و مشتاقانه از حضرت میخواستند که به کوفه بیاید و از حمایت مردم بهره مند شود. هرچند در این میان عده ای و مزدور هم بودند ، اما اکثریت مردم واقعا امام حسین (ع) را دوست داشتند. پس مشکل کار کجا بود؟!!!! ◼ مشکل و گرفتاری مردم این بود که هم امام حسین (ع) را دوست داشتند و هم دنیا و رفاه طلبی را ، تا زمانیکه حاکم کوفه فردی آرام و بی آزار بود ، سیل نامه ها برای امام حسین نوشته میشد ، اما زمانیکه بن زیاد حاکم کوفه شد و زهر چشم گرفت ، مردم کوفه در یک دوراهی سرنوشت ساز و قرار گرفتند: ، یا دنیا ، یا امام حسین ( ع) .؟!!!! ◼ مردم کوفه در این انتخاب ، دنیا را بر سیدالشهدا ترجیح دادند و رفتند در خانه و در را بستند. لذا بن عقیل تنها ماند و بشهادت رسید. مشکل مردم کوفه راحت طلبی ، دنیادوستی و تن پروری آنها بود . تا زمانیکه میتوانستند امام حسین را در کنار دنیایشان داشته باشند همراه سیدالشهدا بودند، اما زمانیکه گفتند یکی را انتخاب کنید ، ترسیدند و دنیا را انتخاب کردند و شدند!!! ◼ مردمی که دنیازده شوند ، در هنگامه سرنوشت ساز نمیتوانند دل از دنیا بکنند و دین و امام معصوم را رها می کنند. مردم کوفه اینگونه شدند . حال باید به خودمان و احوال دلمان بپردازیم. آیا ما دنیازده نشده ایم ؟!!! اگر امام زمان ( عج) تشریف بیاورند ، در انتخاب بین دنیا و امام قرار بگیریم ، کدام راه را انتخاب می کنیم. ؟!!! این سؤال مهمی است که باید از خودمان بپرسیم و دنبال جوابش باشیم. 🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592 ۹۹ __
﷽✍روان شناسی مردم کوفه در زمان امام حسین (ع) اگر ما هم بین دو انتخاب قرار بگیریم ، کدام راه انتخاب می کنیم. ؟!!! ◼ مردم کوفه در طول تاریخ از دوستان و محبان ( ع) بوده اند و احادیث زیادی در مدح داریم که نشان میدهد اهلبیت ( ع) هم به کوفه و مردمانش علاقمند بوده اند. از طرفی در برهه هایی از زمان همین مردم ، خون به دل امام معصوم کرده و حتی مورد نفرین هم قرار گرفته اند. (زمان امام علی ( ع)). ◼ از همین کوفه ۱۲ هزار نامه به امام ( ع) نوشته میشود و عاجزانه و مشتاقانه از حضرت میخواستند که به کوفه بیاید و از حمایت مردم بهره مند شود. هرچند در این میان عده ای و مزدور هم بودند ، اما اکثریت مردم واقعا امام حسین (ع) را دوست داشتند. پس مشکل کار کجا بود؟!!!! ◼ مشکل و گرفتاری مردم این بود که هم امام حسین (ع) را دوست داشتند و هم دنیا و رفاه طلبی را ، تا زمانیکه حاکم کوفه فردی آرام و بی آزار بود ، سیل نامه ها برای امام حسین نوشته میشد ، اما زمانیکه بن زیاد حاکم کوفه شد و زهر چشم گرفت ، مردم کوفه در یک دوراهی سرنوشت ساز و قرار گرفتند: ، یا دنیا ، یا امام حسین ( ع) .؟!!!! ◼ مردم کوفه در این انتخاب ، دنیا را بر سیدالشهدا ترجیح دادند و رفتند در خانه و در را بستند. لذا بن عقیل تنها ماند و بشهادت رسید. مشکل مردم کوفه راحت طلبی ، دنیادوستی و تن پروری آنها بود . تا زمانیکه میتوانستند امام حسین را در کنار دنیایشان داشته باشند همراه سیدالشهدا بودند، اما زمانیکه گفتند یکی را انتخاب کنید ، ترسیدند و دنیا را انتخاب کردند و شدند!!! ◼ مردمی که دنیازده شوند ، در هنگامه سرنوشت ساز نمیتوانند دل از دنیا بکنند و دین و امام معصوم را رها می کنند. مردم کوفه اینگونه شدند . حال باید به خودمان و احوال دلمان بپردازیم. آیا ما دنیازده نشده ایم ؟!!! 🔺اگر امام زمان ( عج) تشریف بیاورند ، در انتخاب بین دنیا و امام قرار بگیریم ، کدام راه را انتخاب می کنیم. ؟!!! 🔺این سؤال مهمی است که باید از خودمان بپرسیم و دنبال جوابش باشیم. 🖊م.نوروزی 🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592
◼ معنویت حسینی ماندگار است. ✍ استاد طاهرزاده: يزيد مي خواست معنويت و عبوديت نماند، ولي خودش نماند. ما نيز با هر فرهنگي كه معنويت ستيزي مي كند، برخورد حسيني داريم و اين برخورد تا قيام قيامت پاي برجاست و ماندن در چنين جبهه اي با چنين رويارويي، زندگي هميشگي ماست، چراكه زندگي يعني اقتدا كردن به حسين (ع) .  ما در اين دنيا كاري جز نداريم، بودنِ ما يعني و عبوديت. غرب، را بر سر كار آورد و او همان كاري را كرد كه معاويه انجام داد. اوّلين كار رضاخان تعطيل كردن جلسات اباعبدالله(ع) است. غرب مي داند كه اين جلسات يك و حضوري دربردارد كه اين عشق و حضور، پوچي را مي شناسد و در نتيجه به آن فرهنگ دل نمي بندد. غرب در خوار مي شود و اين است كه هر اندازه به حسين(ع) نزديك شويم از حيله هاي اي مدرن آزاد مي شويم، حال چه فلان روزنامة تازه از راه رسيده امروز در تهران تبليغ بكند، و چه در ايران و چه معاويه در شام، در همه در يك جبهه هستند. و همه مي خواهند ما را از عهد (ص) و عالَم ديني خارج كنند و به سرگشتگي و بي عالَمي خودشان گرفتار سازند. اگر امروز كار ما نيز به پوچي كامل، در جهاني كه همه چيز به رسيده، نرسيده است. مديون (ع) و و وعظ و حكمت هستيم و اين ها راز ما و راز نابودي است.  🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592 ۹۹ ____
◼ این پرچم همیشه بالاست...... ⭕️ برخی که فکر میکنن با چندتا توئیت و ترویج شبهات دروغ و کارشکنی در برگزاری مراسم به بهانه های واهی ، میتونن بساط حسینی رو جمع کنن در جریان باشن که، متوکل عباسی رو شخم زد و به آب بست، منتها نشانه‌ای از امام حسین(ع) از زمین محو نشد و عباسیان به زباله دان پیوستند . این پرچم است که کلاً بالاست!! 🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592 _
🔷 *حسین ( ع) آموزگار درس شجاعت* : ✍ م.نوروزی ◼ شجاعت از صفات عالی انسانی است که مایه افتخار و عزت انسان بوده و همیشه انسانهایی که روح بلند ، اهداف عالی و اراده پولادین دارند از شجاعت برخوردار هستند. در مقابل آن ترس و بزدلی است که انسانهای ، ذلیل و حقیر ، ترسو بوده و همواره با چسبیدن به دنیا و کارهای پست ، یک زندگی را انتخاب می کنند. ◼ ( ع) آموزگار درس است. شجاعتی بی همتا و مثال زدنی که نمونه های آن در کمیاب است. یاران و اصحاب امام نیز همگی شجاع و دلیر هستند و اصولا کربلا جای ترسوها نبوده ، آنهایی که ترسیدند در نیمه راه از کاروان امام جدا شدند و به کربلا نرسیدند. ◼ دین الهی با شجاعت حفظ میشود نه با ترس . عامل بدبختی و بوده و انسان را حقیر می کند. در طول تاریخ کسانیکه کارهای بزرگی انجام داده اند ، آدمهای شجاعی بوده اند و صفت شجاعت ، عامل حرکت انسان در بزنگاههای است. ◼ امام خمینی ( ره) که فرزند بود و پیرو مکتب عاشورا دارای همین صفت شجاعت بود که در محیط خفقان پهلوی ، دست به قیام عاشورایی زد و رژیم تا دندان مسلح را بخاک سیاه نشاند. اگر شجاع نبود ، هرگز نمیتوانست چنین انقلاب بزرگی را بعهده بگیرد. ◼ عزیز دفاع مقدس و شهدای و وطن هم شجاعترین افراد عصر حاضر بودند که دل به خطر زده و جان خویش را تقدیم راه کردند. ◼ در ماه و در مکتب ، باید مشق شجاعت کنیم. و از سیدالشهدا درس بیاموزیم که زندگی پرافتخار در سایه شجاعت است . 🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592 ___
✍شب عاشورا ، شب تجدید بیعت با ولایت است . شب ، شب تجدید دوباره با است 🔹امام ( ع) در شب بیعت خود را بر اصحاب و یارانش برداشت و فرمود : « این با من کار دارند ، بیعت خود را از شما برداشتم ، تا شب است و فرصت دارید میتوانید جان خود را نجات دهید .» 🔸در تاریخ آمده عده ای از تاریکی شب استفاده کرده و از سپاه امام ( ع) جدا شدند!!! 🔹اما یاران اباعبدالله الحسین یکی یکی بلند شدند و تجدید بیعت نمودند ، یکی میگفت کجا برویم آقا؟!!! ما آمدیم جان ناقابل خودمون را فدای شما کنیم. 🔸دیگری میگفت اگر صدبار شویم و دوباره زنده شویم هرگز دست از شما برنمی داریم . 🖊شب ، شب تجدید دوباره با است. 🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592
◼ بُغضاً لِاَبیکَ...... بخاطر بغض از پدرت....... ❌ عده ای از سپاه از فرزندان و نوادگان و کافرانی بودند که در جنگ و و ، بدست امام ( ع) کشته شده بودند. اینها در حاضر شده بودند تا تلافی کنند!!! ◼ امام حسین ( ع) در روز چندین بار را نصیحت کردند و علت کارشان را پرسیدند. آن دیو صفتان با بغض و جواب میدادند : ای میدانیم فرزند و هستی ، میدانیم فرزند رسول خدایی ، اما آمده ایم تا تلافی کنیم و بغضی که از پدرت داریم بر سر تو خالی کنیم.!! 🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592
◼ روضه عطش : ◼ عطش امام حسین علیه السلام از بزرگترین مصائب است. جبرئیل امین وقتی برای حضرت آدم می خواند به مصیبت اشاره می‌کند. وقتی پروردگار عالم اراده فرمود که حضرت را قبول کند پرده از جلوی چشمش برداشته شد و اسامی خمسه آل عبا را دید حضرت آدم سوال کرد: ای آنان را چگونه بخوانم ؟ جبرئیل فرمود: بگو « یا حَمیدُ بِحَقّ مُحمّد ، یا عالی بحَق عَلی، یا فاطرُ بحق فاطمه ، یامُحسن بِحق الحَسَن ، یا قدیم الاحسان بحق الحُسین » حضرت آدم سوال کرد : ای چرا در موقع بردن نام حسین قلبم شکست و اشکم جاری شد؟! جبرئیل امین عرض کرد برای فرزندت ، رخ می‌دهد که تمام مصیبت ها در مقابل آن کوچک است .حضرت آدم پرسید آن مصیبت چیست؟! گفت : این فرزند تو را با لب می کنند در حالی که دور از وطن تنها و بی یاور می باشد . ولی ای آدم ؛ اگر برخی از مصیبت‌های او را ببینی پریشان خاطر و حیران خواهی شد، در آن وقتی که تشنگی میان او و آسمان مانند دود حائل می‌شود و از شدت تشنگی به چشمش تیره و تار می شود و چون آب طلب کند با تیر و نیزه و شمشیر بر بدن او بزنند و سر او را از پشت جدا کنند و خیمه گاهش را غارت کنند و سر او را بر نیزه زده و با اهل بیتش در شهرها بگردانند. حضرت آدم پس از شنیدن این ذکر ، بسیار گریه کرد .😭😭 به فدای لب عطشان حسین ( ع) 😭😭😭😭 🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592