eitaa logo
مجله فرهنگی ضیاءالصالحین
4.1هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
4.9هزار ویدیو
133 فایل
«اهمیت فضای مجازی به‌اندازهٔ انقلاب اسلامی است.» هرکس از شما موقعیت ما را پرسید؛ بگوئید ما در موقعیت تنگه احد هستیم... تبلیغات 👇 @Admin_sardabir313 @adminziaossalehin14 #️⃣ کانال و صفحه ویراستی: @ziaossalehin @sardabir313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 ✍ از «بی‌امکانی» به‌عنوان نقطه قوت استفاده کن 🔹کودکی ۱۰ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد. 🔸پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد! 🔹استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می‌تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاه‌ها ببیند. 🔸در طول ۶ ماه استاد فقط روی بدن‌سازی کودک کار کرد و در عوض این ۶ ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد. 🔹بعد از ۶ ماه خبر رسید که یک ماه بعد، مسابقات محلی در شهر برگزار می‌شود. 🔸استاد به کودک فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد. 🔹سرانجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان، با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد! 🔸سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاه‌ها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود و سال بعد نیز در مسابقات کشوری، آن کودک یک‌دست موفق شد تمام حریفان را زمین بزند و به‌عنوان قهرمان سراسری انتخاب شود. 🔹وقتی مسابقات به پایان رسید، در راه بازگشت به منزل، کودک از استاد راز پیروزی‌اش را پرسید. 🔸استاد گفت: دلیل پیروزی تو این بود؛ اول اینکه به همان یک فن به‌خوبی مسلط بودی؛ دوم، تنها امیدت همان یک فن بود و سوم اینکه تنها راه شناخته‌شده برای مقابله با این فن، گرفتن دست چپ حریف بود که تو نداشتی! 🔹یاد بگیر که در زندگی از نقاط ضعف خود به‌عنوان نقاط قوتت استفاده کنی و به دید فرصت به آن‌ها نگاه کنی. 🔸راز موفقیت در زندگی داشتن امکانات نیست، بلکه استفاده از «بی‌امکانی» به‌عنوان نقطه قوت است. 🌐 به قرارگاه سایبری بپیوندید 👇 ☫ @ziaossalehin
🔅 ✍ کار خیر زیبا 🔹برﮔﻪ‌ﺍﯼ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﻧﺼﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ: 🔸«ﻣﺒﻠﻎ ۸۰ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﯾﺮﺍ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ. ﻫﺮﮐﺴﻰ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻓﻼﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ.» 🔹ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﻣﺒﻠﻎ ۸۰ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﯿﺒﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ‌ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﻰ‌ﺑﺮﺩ. ﻣﯽ‌ﺑﯿﻨﺪ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺳﺎﻛﻦ ﻣﻨﺰﻝ ﻫﺴﺖ. 🔸ﺷﺨﺺ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﻳﻞ می‌دهد. 🔹ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﺮﻳﻪ می‌ﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: ﺷﻤﺎ ﻧﻔﺮ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻤﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﯾﺪ ﻭ ﺍﺩﻋﺎ می‌کنید ﭘﻮﻟﻢ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻳﺪ. 🔸ﺟﻮﺍﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪﻯ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ‌ﺳﻤﺖ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺣﺮﮐﺖ ﻛﺮﺩ. 🔹ﭘﻴﺮﺯﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﻳﻪ می‌کرد، ﮔﻔﺖ: ﭘﺴﺮﻡ، ﻭﺭﻗﻪ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﻛﻦ، ﭼﻮﻥ ﻣﻦ، ﻧﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪ‌ﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺳﻮﺍﺩ ﻧﻮﺷﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ. ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻫﻤ‌ﺪﺭﺩﻯ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ، ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻟﮕﺮﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ بزرگ‌ترین ﺧﻴﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. 🔸ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻫﺴﺖ، ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺤﺒﺖ‌ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺴﺖ. ﺑﻪ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ است ﺭﺣﻢ كنيد تا رحمت آسمان‌ها شامل حال همه شود. 🌐 به قرارگاه سایبری بپیوندید 👇 ☫ @ziaossalehin
🔅 ✍ از تو حرکت از خدا برکت 🔹با یک اندیشه مسیر تو تغییر می‌یابد. با یک لبخند ارتباط تو قوی‌تر می‌شود. 🔸با یک سپاس‌گزاری نعمت برایت صدافزون می‌شود. با یک روشنایی، تاریکی از بین می‌رود. 🔹با یک شروع، قدمی برداشته می‌شود و مقصد حاصل می‌شود. با یک فراوانی، برکت‌های صدچندان افزوده می‌شود. 🔸با یک سلول، چندین سلول دیگر متولد می‌شوند و جوان می‌شوند. با یک خواستن، رسیدن آغاز می‌شود. 🔹از تو حرکت از خدا برکت، که خودش فرموده: بخوان مرا تا اجابتت کنم. 🔸این رحمت و عنایت الهی است که از یک، چندین هزار برکت می‌بخشد و آغاز مهم است، در شروع هر صبح آغازی است که تا انتهای آن هزاران زیبایی و اتفاق نهفته است. 🌐 به بپیوندید 👇 ☫ @ziaossalehin
🔅 ✍ وقتشه قربانی کنیم 🔹کوزه‌ای رو دم‌دست یه میمون می‌ذارن و چند گردو رو جلوی چشم میمون داخل کوزه میندازن. 🔸دهانه‌ کوزه‌ تنگه ولی میمون می‌تونه و دستاش رو می‌بره داخل کوزه و چند گردو رو می‌ذاره تو مشتش. 🔹میمون وقتی می‌خواد دستش رو دربیاره، دست مشت‌کرده‌اش که پر از گردوئه از دهانه‌ کوزه درنمیاد. 🔸این آزمایش رو با هر میمونی که امتحان کنید ساعت‌ها طول می‌کشه که بفهمه چاره‌ای جز این نداره که گردوها رو رها کنه. 🔹خب شاید بگید میمونه و نمی‌فهمه، ولی این داستان درمورد ما انسان‌ها هم صادقه. این، داستان قربانی‌کردنه! زندگی تنها وقتی بهتر می‌شه که حاضر باشیم براش قربانی کنیم. 🔸بعضی‌هامون این‌قدر نگران ازدست‌دادن چندتا از گردوهامون هستیم که آزادی رو براش فدا کردیم. 💢وقتشه قربانی کنیم. 🌐 به بپیوندید 👇 ☫ @ziaossalehin
✨﷽✨ ✍معلّم یک کودکستان به بچه‌هاى کلاس گفت که میخواهد با آنها بازى کند. او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکى بردارند و درون آن، به تعداد آدمهایى که از آنها بدشان میآید، سیب زمینى بریزند و با خود به کودکستان بیاورند. فردا بچه‌ها با کیسه‌هاى پلاستیکى به کودکستان آمدند. در کیسه بعضیها ٢، بعضیها ٣، بعضیها تا 5 سیب زمینى بود. معلّم به بچه ها گفت تا یک هفته هر کجا که میروند کیسه پلاستیکى را با خود ببرند. روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردن به شکایت از بوى ناخوش سیب زمینی هاى گندیده. به علاوه، آنهایى که سیب زمینى بیشترى در کیسه خود داشتند از حمل این بار سنگین خسته شده بودند. پس از گذشت یک هفته، بازى بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند. معلّم از بچه‌ها پرسید: «از این که سیب زمینیها را با خود یک هفته حمل میکردید چه احساسى داشتید؟» بچه‌ها از این که مجبور بودند سیب زمینی‌هاى بدبو و سنگین را همه جا با خود ببرند شکایت داشتند. آنگاه معلّم منظور اصلى خود از این بازى را این چنین توضیح داد: «این درست شبیه وقتی است که شما کینه آدمهایى که دوستشان ندارید را در دل خود نگاه میدارید و همه جا با خود میبرید. بوى بد کینه و نفرت، قلب شما را فاسد میکند و شما آن را همه جا همراه خود حمل میکنید. حالا که شما بوى بد سیب زمینی ها را فقط براى یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور میخواهید بوى بد نفرت را براى تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟» پس همیشه سعی کنیم کینه کسی رو به دل نگیریم بلکه به خوبیهای شخص بیشتر بیاندیشیم تا کینه ای از اون به دل بگیریم. رسانه باشید و ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌷 🌐 به بپیوندید 👇 ☫ @ziaossalehin
🔸ما نسل عجیبی هستیم ! عجیب خوشبخت ... عجیب سعادتمند ... عجیب متنعّم! از هزار و اندی سال غیبت امام زمان علیه‌السلام، ما به آخرِ آخرش رسیدیم ! به آخر کوچه‌ی انتظار... که اگر کمی مقاومت کنیم و طاقت بیاوریم به انتهای ماجرا ، مشرّف می‌شویم! 🔸اما هرچه به آخر کوچه نزدیک‌تر می‌شویم؛ این کوچه باریک‌تر می‌شود! تنگ‌تر می‌شود! 🔸ما چاق و چلّه‌ها حتماً جا می‌مانیم... چاق و چلّه‌هایی که نشد کمی از گوشه‌ی نفسانیّاتِ مان بتراشیم و ... کمی اندازه‌ی "مَــن"هایمان را لاغرتر کنیم! از آخر این کوچه فقط لاغرترها رد می‌شوند؛ همان‌ها که از "من"ها گذشتند و با بقیه، یکی شدند! همان‌ها که همه در کنارشان امن و آرامند... و ترس از دریده شدن ندارند ؛ دریده شدن با هیولای حسادت ، قضاوت، خودخواهی، خودشیفتگی و ... آنان که می‍توانند به پرش‌های بلند دیگران، و موفقیت‌هایشان، نه راضی ... که دلشاد و سرمست شوند! 📌آخر کوچه‌ی انتظار؛ اول دولت کریمه است! اگر برای زیستن در این دولت آماده نباشیم؛ حتماً از خیل یاری‎‌دهندگان امام‌مان جا می‌مانیم. 🌐 به بپیوندید 👇 ☫ @ziaossalehin
منتظران ظهور 🌹 🔴چهار "نون" راهگشا ✍ گاهی آدم هنگام گرسنگی با یه "نون" مشکل رو حل می‌کنه؛ حالا با چهار تا "نون" می‌شه جلوی خیلی از مشکلات را گرفت و به آرامش رسید. 🔰 این هم "چهار نون" راهگشا: نبین نگو نشنو نپرس 1⃣ نَبین 1- عیب مردم را نَبین. 2- مسائل جزئی در زندگیِ خانوادگی را نَبین. 3- کارهای خوب خودت را که برای دیگران انجام دادی، نَبین. 4- گاهی باید وانمود کنی که ندیدی (اصل تغافل). ￸ 2⃣ نگو 1- هر چه شنیدی، نگو. 2- به کسی که حرفت در او تأثیر ندارد، چیزی نگو. 3- سخنی که دلی را بیازارد، نگو. 4- هر سخن راست را هر جا، نگو. 5- هر خیری که در حق دیگران کردی، نَگو. 6- راز را حتی به نزدیک‌ترین افراد نگو. ￸ 3⃣ نَشنو 1- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد، نَشنو. 2- وقتی دو نفر آهسته سخن می‌گویند، سعی کن نَشنوی. 3- غیبت را نَشنو. 4- گاهی وانمود کن که نشنیدی (اصل تغافل). (خود را به نشنیدن بزن) ￸ 4⃣ نَپرس 1- آنچه را که به تو مربوط نیست، نپرس. 2- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد، نپرس. 3- آنچه باعث آزار شخص می‌شود، نپرس. 4- آن پرسشی که در آن فایده‌ای نیست، نپرس. 5- آنچه که موجب اختلاف و نزاع می‌شود، نپرس. •┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈ 💜 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🌐 به بپیوندید 👇 ☫ @ziaossalehin
🔅 ✍ نگاه خداوند 🔹وقتی بزرگی از خداوند درخواست کرد کسی را که از او پیش خدا محبوب‌تر است، نشانش ‌دهد، خداوند او را به پیرزنی که کنار دریا زندگی می‌کرد، راهنمایی کرد. 🔸آن شخص نزد آن پیرزن رفت. دید که او در خرابه‌ای زندگی می‌کند و با بدنی ضعیف و چشمانی نابینا گوشه‌ای نشسته. 🔹زمانی که جلوتر رفت، شنید که پیرزن در حال گفتن ذکری است: خدایا، شکرت که نعمت دادی، کرم کردی، زیبایی دادی، زندگی دادی... 🔸شخص سلام گفت و با اجازه‌ او داخل خرابه‌اش رفت. 🔹پرسید: خداوند به تو چه داده که این‌قدر تشکر می‌کنی؟این شکرگزاری برای چیست؟ 🔸پیرزن گفت: خدا آنچه به من داده بود از من گرفت. به نظر تو وقتی می‌خواست آن‌ها را پس بگیرد، به من نگاه کرده است؟ 🔹شخص گفت: آری اول به تو نگاه کرد، سپس گرفت. 🔸پیرزن گفت: من به همان نگاه او دلخوشم. خدا این نگاه را به دیگری نداشته و به من کرده است؛ پس جای شکر دارد. 🌐 به بپیوندید 👇 ☫ @ziaossalehin
🔅 ✍️ هم دلت پاک باشه هم عملت 🔻ﺑﻌﻀﯽ‌ﻫﺎ می‌گن: ﺩﻟﺖ که ﭘﺎﮎ ﺑﺎشه، کافیه. نماز هم نخوندی نخون. روزه نگرفتی نگیر. به نامحرم نگاه کردی اشکال نداره. فقط سعی کن دلت پاک باشه! 🔻ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ: ﺁن‌کس ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﻓﻘﻂ ﺩﻝ ﭘﺎﮎ برایش ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩ، می‌گفت: «ﺁﻣﻨﻮﺍ». 🔻ﺩﺭ ﺣﺎلی که ﮔﻔﺘﻪ: ‏«ﺁﻣَُﻨﻮﺍ ﻭَ ﻋَﻤِﻠُﻮﺍ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤﺎﺕ» 🔹ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻢ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎشه، ﻫﻢ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎشه. 💢اگه ﺗﺨﻤﻪ ﮐﺪﻭ ﺭو ﺑﺸﮑﻨﯽ ﻭ ﻣﻐﺰﺵ ﺭو ﺑﮑﺎﺭﯼ، ﺳﺒﺰ ﻧﻤﯽ‌شه. ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺭو ﻫﻢ ﺑﮑﺎﺭﯼ ﺳﺒﺰ ﻧﻤﯽشه. ﻣﻐﺰ ﻭ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺎشه. 🌐 به بپیوندید 👇 ☫ @ziaossalehin
💬 جوانی به سراغ عالمی رفت و گفت سه سوال دارم: ➊↫وجود خدا راثابت کن ➋↫وجود قضا وقدر را.. ➌↫چطور میشه که شیاطین از آتش هستند ودر قرآن امده که درجهنم عذاب میشن آتش بر آتش چگونه تاثیر دارد؟ ✍عالم سیلی بر صورت جوان زد جوان ناراحت شد که مگه من چه گفتم که منوزدین.عالم گفت جواب هرسه سوال توست. 👈سیلی زدن ایجاد درد کرد آیا درد رادیدی؟ گفت ندیدم ولی دردراحس کردم عالم گفت: خدا هم وجود داره وجود او بانعمت هامعلوم میشه آیا میدانستی که سیلی میزنم گفت خیر گفت این قضا وقدر هست. دست من وصورت تو ازیک جنس بود اما درد را بر صورت وارد کرد همانطور میتواند آتش بر آتش ایجاد عذاب کند. ♥️ ┄═❁๑๑••💕••๑๑❁═┄ 🌐 به بپیوندید... 👇 ☫ @ziaossalehin
🔅 ✍️ رسم رفاقت 🔹پادشاهی در سفر تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند! 🔸به یکی که اسبش جلو می‌رفت، گفت: این فلانی چقدر بی‌عرضه است. اسبش دائم عقب می‌ماند. 🔹 شخص دانا گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است. حیوان کشش این‌همه عظمت را ندارد. 🔸ساعتی بعد عقب ماند. 🔹به دومی گفت: این فلانی رعایت نمی‌کند. دائم جلو می‌تازد. 🔸خردمند گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون او بر پشتش سوار است، سر از پا نمی‌شناسد و می‌خواهد از شوق بال درآورد. 🔹این است رسم رفاقت؛ در غیاب یکدیگر حافظ آبروی هم باشیم. 🌐 به بپیوندید... 👇 ☫ @ziaossalehin