eitaa logo
زیارت عاشورا نکا
237 دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
20.4هزار ویدیو
104 فایل
🕋 کانال رسمی مراسم زیارت عاشورا مسجد امام رضا (ع) نکا هر هفته جمعه ساعت ۶:۳۰صبح باحضور مداحان بنام شهرستانی و استانی همراه با پذیرایی صبحانه 🕋 👈🏻 ارتباط با ستاد برگزاری مراسم : ⚠️ @Haji3645
مشاهده در ایتا
دانلود
‍🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 📨 🌕شهید مدافع‌حرم حسن قاسمی دانا 🔷عملیات امام رضا علیه‌السلام شهید مصطفی صدرزاده نقل می‌کند: ارادت حسن به امام رضــا علیه‌السلام دائمی بود. از نُه ساختمان سوری‌ها، یکی دست داعـش افتاده بود و فرمانده سوری‌ها می‌خواست عقب‌نشینی کند که نگذاشتم✋🏻 گفتیم: صبر کن ما پَسِش می‌گیریم☺️ شب جمعه بود؛ از ۲۰نفــــر نیروهای پشتیبان تک‌تیرانداز، نیروی داوطلــــب خواستیم؛ فقط شـش‌نفــــر آمدند. با من و حسن شدیم هشت‌نفر و رفتیم طرف ساختــــمان🏠 مکـــــث کــــردم... حسن گفت: هشت نفریم ها! پس اسم عملیات، عملیات امام رضاست. با نوای یا علی‌بن‌موسی‌الرضا وارد ساختمان شدیم💚 تکفیری‌ها می‌پرسیدند: مَــــن اَنتُــــم؟(شما کیستید؟)👺 حسن با دو نارنجک رفت طرفشان و فریاد زد: نحن شیعــــةُ عَلی‌ّبن‌اَبی‌طالب، نحن اَبناءُ فاطمــــة‌الزهرا، نحن اَبناءُ رسول‌الله💪 با شنیدن صدای گلوله ، فهمیدیم که حسن تیر خورده، چون اسلحه‌ای نداشت؛ اما حسن با وجود اینکه زخمی بود، نارنجک‌ها رو به طرف داعشی‌ها پرتاب کرد و پس از مدتی صدای آه و ناله‌ی تکفیری‌ها بلند شد🔥👹 حســــن رو که مجــــروح شده بود، به عقب برگردوندیم و به بیمارستــــان حلب منتقل کردیم و حوالی ساعت ۱۰ قبل از ظهر جمعــــه، حسن قاسمی دانا در بیمارستان حلــــب پرواز کرد و به آرزویش رسید🇸🇾🕊 بعد از شهادت حســــن، یکی از اقوام خوابش را دیده بود. گفته بود: حســــن! تو که مثل ما بودی، چه شد که شهیــــد شدی؟🤔 حسن گفته بود: به خاطر این که شب‌های جمعــــه زیارتِ حرمِ امام رضــــا رفتنم قطع نشــــد❤️
💌 🕊شهید مدافع‌حرم یه روز تو لشکر عملیاتی ۲۷ محمد رسول اللهﷺ بودیم. برای بحث واحد تیر انتقالی تو کوه‌هاى لشکر داشتیم آموزش می‌ديديم که کار رسید به اذان ظهر! شهید بیات آخرین نفر بود؛ هر نفر باید طی مراحل خاص بیست‌تا تیر می‌زد. محمدرضا دو تا تیر که شلیک کرد، اذان شد و اسلحش رو بالا سرش گرفت و از خط آتش بیرون اومد. گفت: حاجی وقت نماز شده، تیر انتقالی رو بذاریم بعد از نماز. هرچی گفتیم که آقا اول تیر رو بزن بعدش نماز رو می‌خونى، محمدرضا گفت: "ما پیرو آقا امام حسین عليه‌السلام سید و سالار شهدا هستیم و ایشون هم موقع جنگ، جنگ رو تعطیل کردند؛ حالا ما یه آموزش رو تعطیل نکنیم؟!!"👇👇 🌹📡 @nekavang 📡🌹 🕌 @ziaratashoraneka🕌 https://eitaa.com/joinchat/2711552203Cf097dc164f ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💌 🌕شهید مدافع‌حرم ♨️وقت نماز شده! 🌻یه روز تو لشکر عملیاتی ۲۷ محمد رسول اللهﷺ بودیم. برای بحث واحد تیر انتقالی تو کوه‌هاى لشکر داشتیم آموزش می‌ديديم که کار رسید به اذان ظهر! ♥️شهید بیات آخرین نفر بود. هر نفر باید طی مراحل خاص، بیست‌تا تیر می‌زد. محمدرضا دوتا تیر که شلیک کرد، اذان شد و اسلحه‌اش رو بالا سرش گرفت و از خطّ آتش اومد بیرون. 🌻محمدرضا گفت: حاجی وقت نماز شده! تیر انتقالی رو بذاریم بعد از نماز. هرچی گفتیم که آقا اول تیر رو بزن، بعدش نماز رو می‌خونى ولی گفت: «ما پیرو آقا امام حسین عليه‌السلام، سید و سالار شهدا هستیم و ایشون هم موقع جنگ، جنگ رو تعطیل کردند؛ حالا ما یه آموزش رو تعطیل نکنیم؟»
🕊⚘ 💬وقت نماز شده! ◽️یه روز تو لشکر عملیاتی ۲۷ محمد رسول الله(ص) بودیم. برای بحث واحد تیر انتقالی تو کوه‌هاى لشکر داشتیم آموزش می‌ديديم که کار رسید به اذان ظهر! ◽️شهید بیات آخرین نفر بود؛ هر نفر باید طی مراحل خاص بیست‌تا تیر می‌زد. محمدرضا دو تا تیر که شلیک کرد، اذان شد و اسلحش رو بالا سرش گرفت و از خط آتش بیرون اومد. ◽️گفت:حاجی وقت نماز شده، تیر انتقالی رو بذاریم بعد از نماز. هرچی گفتیم که آقا اول تیر رو بزن بعدش نماز رو می‌خونى، محمدرضا گفت: ما پیرو آقا امام حسین عليه‌السلام سید و سالار شهدا هستیم و ایشون هم موقع جنگ، جنگ رو تعطیل کردند؛ حالا ما یه آموزش رو تعطیل نکنیم؟ 🕊⚘ 🤍 📿 🤲 🦋🦋🦋 را صدا بزن   📿 اول وقت👇👇 🌹📡 @nekavang 📡🌹 🕌 @ziaratashoraneka🕌 https://eitaa.com/joinchat/2711552203Cf097dc164f ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈د
📨 🔵شهید مدافع‌حرم ✨فرزند شهید نقل می‌کنند: یک روز با پدرم قدم می‌زدیم که پدر با خنده به من گفت: در مُخیّله‌ام هم نمی‌گنجد که با مرگ طبیعی از دنیا بروم یا در رختخواب بمیرم! ✨از قبل چند مرتبه خواب دیده بود که سرش مجروح شده و همه می‌آیند سرش را می‌بوسند. واقعاً هم همین‌طور شد. پدرم در حلب سوریه از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و چندین روز به کما رفت و سپس به شهادت رسید. 👇👇 🌹📡 @nekavang 📡🌹 🕌 @ziaratashoraneka🕌 https://eitaa.com/joinchat/2711552203Cf097dc164f ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈د
💌 💠شهید مدافع‌حرم پاییز ۱۳۹۴ منطقه حميديه در شهر حلب سوریـــه بودیم🇸🇾 هوا بسیار سرد بود و طاقت فرسا❄️ بچه‌ها با آب ســــرد حمام می‌کردند🥶 شهید اصغر برای اینکه رزمندگان سرما نخورنـــد، ابتکاری به خرج داده بــــود😎 تعدادی بشکه که قسمت سر آنها را کنده بود🛢 روی آتش گذاشته بود و برای بچه ها آب گرم می‌کرد🚰🔥 وقتی که بشکه‌ها گــــرم می‌شد، رزمنــــدگان را صــــدا مــــی‌زد🙋‍♂ و بــــرای‌ِشــــان آبِ گــــرم می‌ریخت تا حمــــام کننـد🛁 📀راوے: همرزم شهید 👇👇 🌹📡 @nekavang 📡🌹 🕌 @ziaratashoraneka🕌 https://eitaa.com/joinchat/2711552203Cf097dc164f ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈د
📨 🟢شهید مدافع‌حرم 🔷شاسی‌بلند را کِی به ما می‌دهید؟ 🌴به روایت همسر شهید: مهدی خیلی شوخ بود. دفعه اول که رفته بود، من خانه‌ی مادر شوهرم بودم که تماس گرفت. شماره‌اش معلوم بود اما من توجه نکردم. تلفن را برداشتم، دیدم آقایی سلام‌علیک کرد و گفت: «شما خانم موحدنیا هستید؟»، گفتم: «بله!» 💙مِن‌مِن‌کُنان گفت: «همسرتان...». با حالِ بدی گفتم:«آقا همسرم چی؟!» گفت:«همسرتان به درجه رفیع شهادت رسیدند.» من بغض کردم. یک‌لحظه خواهر شوهرم فهمید و به من اشاره کرد که این شماره‌ی مهدی است و اذیّتت می‌کند. منم خنده‌ام گرفت اما خودم را کنترل کردم. 🌴با لحن شوخی-جدی گفتم:«آقا ولش کن! این شاسی‌بلند را کِی به ما می‌دهید؟» با این جمله، مهدی فهمید دستش برایم رو شده و زد زیر خنده، گفت:«تو چقدر نامردی! منو به شاسی‌بلند فروختی؟» گفتم:«تا تو باشی مرا اذیّت نکنی!» 🌹📡 @nekavang 📡🌹 🕌 @ziaratashoraneka🕌 https://eitaa.com/joinchat/2711552203Cf097dc164f ┈┄┅═✾•••✾═🌸دب🌸