eitaa logo
🔵 زیارت عاشورا ویژه ماه محرم و صفر
1.3هزار دنبال‌کننده
300 عکس
846 ویدیو
187 فایل
تلاوت روزانه زیارت عاشورابه مدت60روز**در ماههای محرم و صفر**داستانهای کودکانه و... تاسیس: شهریور1397 ارتباط با ادمین 👈 @Taranom14860 @Soniakazemi کپی پیامهای گروه با ذکر صلوات برمحمد و آل محمد ص و لینک کانال مجاز است. التمــــــاس دعــــای فـــرج🤲🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق را وقتی که بدون تو معنا کردیم، عاشق نشدیم و خیال کردیم عاشق شده‌ایم. وقتی باور کردیم که می‌شود پای تو در میان نباشد و عاشق شویم، دستمان از هر چه عشق بود کوتاه شد. وقتی زندگی‌مان را خرج عشق‌های خیالی کردیم و خبری از تو نبود، در آستانۀ مرگ فهمیدیم عمرمان را به باد فنا داده‌ایم و دست‌خالی رهسپار سفر آخرت شده‌ایم. وقتی بدون عشق تو زندگی کردیم،‌ مرگ که پرده‌ها را کنار زد،‌ فهمیدیم ما از مرگی به مرگ دیگری انتقال یافته‌ایم و زندگی را تجربه نکرده‌ایم. چقدر ترسناک است زندگی بدون عشق تو! تا وقت باقی است ما را عاشق کن آقا! شبت بخیر معنای عشق! ••✾◆✾••🖤••✾◆✾•• 🔵 @ziaratashura ••✾◆✾••🖤••✾◆✾••
عابدی که روز و شبش را به عبادت بگذراند و از حب تو بی‌بهره باشد، در حال تلف کردن عمر خویش است. از تنگی دایرۀ واژه‌هاست که به کار این فرد عبادت و به خودش عابد گفته می‌شود. دل بستن به چنین عبادتی، دل بستن به سراب است و جز آن که بهره‌ای از عقل ندارد، کسی به سراب دل نمی‌بندد. آقا! درست است که من عاشقت نیستم؛ اما تو را دوست دارم. درست می‌گویم؟ و اگر چه محبتم به تو زیاد نیست؛ اما همین کَمش هم غنیمت است. اشتباه که نمی‌کنم؟ آیا می‌شود به همین محبت کم، دل خوش کنم و بگویم عبادت‌هایم بیهوده نیستند؟ می‌شود با یک آری، دلم را عاری کنی از اضطراب؟ من با همین محبت کم دست و پا می‌زنم و می‌دانم که تو کمکم می‌کنی تا روزی عاشقت شوم. چقدر دوست دارم عبادت عاشقانه را! شبت بخیر حقیقت عبادت!
🍃 خیر ترین عاقبتم چشم هایت را بده به من تا از پشت شیشهٔ اشک هایی که برای حسین می ریزم، دنیا را نگاه کنم‌‌؛ دنیایی که همه در دست قدرت خداست. می خواهم با چشم های تو ببینم خدای حسینی که جا در آغوش پیامبر داشت با خدای حسینی که سرش در تشت طلا بود یکی است و او همان خدای کربلایی است که تا قیام قیامت قلب تپنده زمین و آسمان است. می خواهم دلم را به خدای حسین بسپارم اما حال و روز ایمانم خوب نیست. باید چند لحظه ای با چشم های تو تدبیر خدا را ببینم. آقا! تو که بهتر از من می دانی اگر تدبیرم را به دست او ندهم، جز شر، هیچ عاقبتی در انتظارم نیست. پس منت بگذار بر سرم و زودتر چشم هایت را چند لحظه ای به من بده. شبت بخیر خیرترین عاقبتم. @ziaratashura
نمی‌شود عاشق بود و گناه هم کرد. کسی که ادعای عشق تو را دارد، باید نگاهی به دلش بیندازد و ببیند آیا ظلمت گناه، آن را فرا گرفته یا نه. اگر گناهکاری که ادعای عشق دارد، بگوید نمی‌دانسته که گناه، دل تو را می‌آزارد، از الفبای معرفت تو بی‌بهره است. کسی که تو را نمی‌شناسد، چگونه می‌تواند عاشق باشد؟! اگر هم بگوید توان مبارزه با خواسته‌های نفسش را نداشته و به گناه آلوده شده، باید به او گفت پس ادعای عشق نکن که برای عاشق، نفسی نمی‌ماند که بخواهد با آن مبارزه کند. خواسته‌های عاشق، همه خواسته‌های معشوق است. او برای خودش خواسته‌ای ندارد. خوش به حال عاشق‌ها که از وادی گناه، فرسنگ‌ها فاصله گرفته‌اند! کاش من هم یک روز عاشقت شوم و طعم روز بی‌گناه را بچشم! شبت بخیر طعم شیرین زندگی!
🔵 زیارت عاشورا ویژه ماه محرم و صفر
🍃ناشر خوبی ها چگونه می‌شود نقّاشی‌های انتظار را کشید و پای آنها اشک نریخت. خاصیت این نقاشی‌هاست که دل آدم را نرم می‌کند. امشب می‌خواهم بروم پشت پنجره فولاد مادری را نقاشی کنم که فرزند بیمار طبیب‌جواب‌کرده‌اش را آورده برای شفا. طنابی به گردن فرزندش بسته آن سرش را به پنجره فولاد در دل شب رو به پنجره فولاد زمزمۀ یارضا می‌کند و یا مرگ یا شفا می‌گوید. معلوم است که دیگر به آخر خط رسیده. از مادرش از پدرش از گذشتگانش شنیده که نشانۀ شفا باز شدن گره رشته‌ای است که به بیمار می‌بندند. من می‌خواهم لحظه‌ای را نقّاشی کنم که مادر چشم دوخته به گرهی که به طناب زده رد انتظاری که از نگاهش تا طناب کشیده شده را نمی‌دانم چگونه باید کشید ولی باید کشیدن طرز نگاه منتظرانه را یاد بگیرم حسابی در نقاشی‌های انتظار به طرز نگاه منتظرانه نیاز دارم. دوست دارم گره طناب گردن فرزند را در نقّاشیم کمی وا شده بکشم و امید مادر را به این که گره می‌خواهد وا شود را در لبخند ملیحی بکشم که روی لبش نشسته. آقا! می‌بینی چه خوب نقاشی‌ها به من ثابت می‌کنند که منتظر نیستم با این همه مرض که به جانم افتاده هنوز خودم را مضطرّ نگاه تو نمی‌بینم و تا وقتی که بیچارۀ نگاه تو نشوم انتظار را نخواهم فهمید. من می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. ای زبانت زبان خدا! زبان تو که هیچ گاه به تهمت آلوده نشده که هیچ تو مثل خدایت ما را در میان مردم به خوبی‌هایی مشهور می‌کنی که اهلش نیستیم ولی زبان ما داغ ننگ بدی‌هایی را به پیشانی مردم می‌گذارد که در آنها وجود ندارد چگونه می‌شود کسی که اهل تهمت است منتظر کسی باشد که کارش شهره کردن مردم به خوبی‌هاست؟ تو دعا کن و ما هم تلاش می‌کنیم تا روزی فاصلۀ میان ما و تو کم شود هر چه قدر خُلقمان به تو نزدیک‌تر شود مفهوم انتظار را بهتر می‌فهمیم کمک کن تا بفهمیم مفهوم انتظار را! شبت بخیر ناشر خوبی‌ها!
دو ماه در مصائب اجدادتان گریستیم و بر سر و سینه زدیم، قصدمان این بود که تو از دست ما راضی شوی. از دست ما راضی شدی آقا؟! دلمان خوش بود هر قطره اشکی که از چشم‌مان بر گونه جاری می‌شود را می‌بینی و آه برخاسته از سینه‌هایمان را می‌شنوی. هر شب که به مجلس روضه می‌رفتیم، حواسمان بود که تو قدم‌هایمان را می‌شماری و برای هر قدم،‌ دعایمان می‌کنی. گاهی که روضۀ مکشوف می‌شنیدیم و حالمان بد می‌شد، انگار تو بودی که دست می‌گذاشتی روی قلب‌مان تا آرام بگیریم. آقا! ما محرم و صفر را اگر بدون احساس همراهی تو طی کنیم، دل‌آرام نمی‌شویم. ممنون توایم که این احساس همراهی را از ما نمی‌گیری. دوستی از تو مهربان‌تر زیر این گنبد کبود پیدا نمی‌شود. شبت بخیر مهربان‌تر از پدر و مادرم!
🍃غربت یتیم شبی که عاشق غریب‌تر است به شب بخیر معشوق محتاج‌تر است. شب بخیر را که معشوق می‌گوید گویی طوفانی به پا می‌کند و هر چه گرد و غبار غربت است از روی صورت عاشق می‌برد. امشب، شب پرکشیدن پدر توست. تو طعم غربت را چشیده‌ای. غربت یتیم، سنگین‌ترینِ غربت‌هاست. درست می‌گویم؟ و تو امشب یتیمانه طعم غربت را چشیدی. بمیرم برایت. آقا! من هم غریبم هم یتیم. غربت که از سر و رویم پیداست. پیدا نیست؟ و نام یتیم را هم خودتان رویمان گذاشتید. ما یتیمان آل محمّدیم. @ziaratashura پس غربت یتیمانه‌ام را ببین و دل بسوزان به من! اشک یتیمی‌ام را ببین و رحم کن به حال من! و امشب شب بخیری بگو و مرا برهان از این غربت! شبت بخیر یتیم سامراء! @ziaratashura
کدام لبخند زیباتر از لبخند توست؟ کسی که مهمان لبخند تو شود، دنیا با همۀ زیبایی‌هایش رنگ می‌بازد در مقابل نگاهش. چه لبخندی آرامش‌بخش‌تر از لبخند توست؟ کسی که جلوه‌ای از لبخند تو را ببیند، معلم آرامش بی‌قرارها می‌شود. چه کسی عارفانه‌تر از تو لبخند می‌زند؟ کسی که لبخند تو را می‌بیند، از لحظه لحظۀ لبخندت باران یاد خدا می‌بارد روی دلش. چه شیرین است خیس شدن زیر این باران. آقا! تصمیم گرفته‌ام هر کار خوبی را که خواستم انجام بدهم، به نیت لبخند تو انجام دهم و به خدا گفته‌ام آن قدر به نیت لبخند تو کار نیک می‌کنم که یک روز تماشای لبخندت را روزی‌ام کند. شبت بخیر زیباترین لبخند! @ziaratashura
اگر به من بگویند روزی را نقاشی کنم که بدون تو سپری شده، چاهی عمیقی را می‌کشم که پر از هیزم آتش گرفته است و من در انتهای آن چاه دارم زیر انبوه هیزم‌ها دست و پا می‌زنم و کنار نقاشی می‌نویسم: این تصویر، دورنمایی از یک چشم بر هم زدن بی‌ تو نفس کشیدن است. اگر بگویند روزی را نقاشی کنم که با تو سپری شده، می‌روم آیه‌های قرآن را که در وصف بهشت است می‌خوانم و همه را نقاشی می‌کنم و کنار نقاشی می‌نویسم: این تصویر، دورنمایی از یک چشم بر هم زدن با تو بودن است. نه حقیقت بی‌تو نفس کشیدن و نه ذات با تو بودن را نمی‌شود نقاشی کرد. بی‌تو بودن یعنی آوار شدن همۀ بدی‌ها روی سر آدم و با توبودن یعنی به دست آوردن همۀ خوبی‌ها با هم. کدام نقاش با کدام مهارت می‌تواند همۀ بدی‌ها و همۀ خوبی‌ها را یک جا بکشد؟! شبت بخیر همۀ خوبی‌ها! @ziaratashura
🌃 | شبت بخیر فرمانده! 🌱 امشب با خودم داشتم فکر می‌کردم که اگر تو بیایی و ما سرباز پا در رکاب تو شویم، آیا هر چه فرمان دهی، همان است که ما دل‌مان می‌خواهد؟! ─━━━⊱🖤⊰━━━─ @ZIARATASHURA ─━━━⊱🖤⊰━━━─ 🌱 یا ممکن است فرمان‌های تو خلاف میل‌مان باشد؟ البته نه فقط میل دنیایی‌مان؛ مثلا ممکن است جایی که یقین داریم باید حمله کرد، امر به صبر کنی؟ یا جایی که شک نداریم که باید صبر کرد، تو فرمان حمله صادر کنی؟ وقتی شوق شهادت داریم، تو فرمان بدهی که پشت جبهه بمانیم و وقتی دوست داریم پشت جبهه باشیم، تو ما را به خط مقدم بفرستی؟ 🌱 به این سؤال‌ها که فکر کردم از خودم پرسیدم، وقتی با این فرمان‌ها روبرو شوم، روبرویت می‌ایستم یا فرمانت را روی چشمم می‌گذارم؟ راستش نتوانستم محکم به خودم جواب بدهم و از خودم ترسیدم و بر خود لرزیدم. ─━━━⊱🖤⊰━━━─ @ZIARATASHURA ─━━━⊱🖤⊰━━━─ 🌱 آقا! ایمانم را به خودت راسخ کن! شبت بخیر فرمانده!
🍃حضرت منجی فکر کردن به زُهیر طعم دیگری دارد. زهیرِ عثمانی مذهب از حسین فرار می‌کند و حسین به دنبالش می‌رود. او مسیرش را از جاده‌ای انتخاب می‌کند که به حسین برنخورد؛ اما خدا مسیرش را طوری تدبیر می‌کند که به حسین برسد. او به سراغ حسین نمی‌رود،‌ حسین به سراغ او می‌آید. حسین با او در خیمه خلوت می‌کند و یک خلوت با حسین، روزگار او را زیر و رو می‌کند. وای که زهیر چقدر حرف دارد برای ما! به ما بگو که آیا تو هم در لشکرت زهیر داری یا نه؟ من باور نمی‌کنم که تو دنبال کسانی که رایحه‌ای از خدا در وجودشان هست نروی. حسین منجی زهیر شد، تو هم منجی ما خواهی شد آقا! شبت بخیر حضرت منجی! @ziaratashura
🍃 خیر ترین عاقبتم چشم هایت را بده به من تا از پشت شیشهٔ اشک هایی که برای حسین می ریزم، دنیا را نگاه کنم‌‌؛ دنیایی که همه در دست قدرت خداست. می خواهم با چشم های تو ببینم خدای حسینی که جا در آغوش پیامبر داشت با خدای حسینی که سرش در تشت طلا بود یکی است و او همان خدای کربلایی است که تا قیام قیامت قلب تپنده زمین و آسمان است. می خواهم دلم را به خدای حسین بسپارم اما حال و روز ایمانم خوب نیست. باید چند لحظه ای با چشم های تو تدبیر خدا را ببینم. آقا! تو که بهتر از من می دانی اگر تدبیرم را به دست او ندهم، جز شر، هیچ عاقبتی در انتظارم نیست. پس منت بگذار بر سرم و زودتر چشم هایت را چند لحظه ای به من بده. شبت بخیر خیرترین عاقبتم. @ziaratashura