eitaa logo
زیارت چهارده
92 دنبال‌کننده
27 عکس
2 ویدیو
0 فایل
اشعار توحید حسن نیا
مشاهده در ایتا
دانلود
یاد شهدا مسجدی با نام سنگر داشتند آن میان محراب و منبر داشتند بد به دل هرگز نمیدادند راه ریشه در ایمان به باور داشتند برق میزد نور در چشمانشان دیده ای از اشک شب تر داشتند از غریبان طوایف های دور بین گردانها برادر داشتند یک لباس خاکی و چفیه پلاک خرده مالی بود که بر داشتند بود از سربندشان پیدا که در عشق بازی ها کجا سر داشتند قبل تر از سیم های خار دار برفراز نفس معبر داشتند در شب معراج فتح زخم و خون نوحه ی الله اکبر داشتند تن به آتش میزدندو جراتی گفت می باید که محشر داشتند در میان خیل مجروحانشان عده ای آیات کوثر داشتند میکشیدن درد اما وقت حرف ناله ی ای وای مادر داشتند عده ای هم زخم های مهلکه کربلا را روی پیکر داشتند این شهیدان با نگهداری خط جان سپر کردندو کشور داشتند @ziart14
غزل فتح قریب قدس شد اگر برما جسارت پشت هم رنج بردیم از مرارت پشت هم هر چه را که کاشت و برداشتیم رفت بر تاراج غارت پشت هم حلقه زد در حدقه ی چشمانمان اشکهای پر حرارت پشت هم خورد بر تن های خسته جانمان چوب سنگین حقارت پشت هم سرزمین قدسمان شد عرصه ی تاخت و تاز شرارت پشت هم خون پاک مردمم فتحی قریب(مبین) میدهد بردل بشارت پشت هم -بر-اسرائیل @ziart14
غزل حال غریب🥀🥀🥀🥀 این روزها حال و هوایش فرق میکرد باپیش از این ها ماجرایش فرق میکرد بُغضی درون چشمهایش موج میزد او انتظارات رجایش فرق میکرد بسیار بر آیات کوثر داشت تاکید با هر تلاوت محتوایش فرق میکرد دلتنگ رفتن بود و دلگیر از تعلل شبهای احیا ربنایش فرق میکرد تا یک سحر با ضربتی حاجت رواشد آنجا که محراب دعایش فرق میکرد از کوچه و شرمندگی گفت و گرفتم حالا چرا یا مجتبیی یش فرق میکرد رفت و شبیه مادرم زهرای اطهر بابای ما حتّی شفایش فرق میکرد @ziart14
رباعی آزادی لب را به سکوت مرگ خاموش مکن بر باطل حرف دیگران گوش مکن هنگام دعا بعد تقاضای فرج آزادی غزه را فراموش مکن -بر-اسرائیل @ziart14
هدایت شده از خانه هنرمندان
غزل حال غریب🥀🥀🥀🥀 این روزها حال و هوایش فرق میکرد باپیش از این ها ماجرایش فرق میکرد بُغضی درون چشمهایش موج میزد او انتظارات رجایش فرق میکرد بسیار بر آیات کوثر داشت تاکید با هر تلاوت محتوایش فرق میکرد دلتنگ رفتن بود و دلگیر از تعلل شبهای احیا ربنایش فرق میکرد تا یک سحر با ضربتی حاجت رواشد آنجا که محراب دعایش فرق میکرد از کوچه و شرمندگی گفت و گرفتم حالا چرا یا مجتبیی یش فرق میکرد رفت و شبیه مادرم زهرای اطهر بابای ما حتّی شفایش فرق میکرد 📝شاعر آقای توحیدحسن نیا ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا