آیا شما نجار زندگی خود هستید؟
✍#نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد . یک روز او با #صاحبکار خود موضوع را درمیان گذاشت .
پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت می خواست تا او را از کار بازنشسته کنند .
#صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند، اما #نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری می کرد .
سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت می کرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد .
#نجار در حالت رودربایستی ، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود .
پذیرفتن ساخت این خانه را برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود . برای همین به سرعت #مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت وبا بی دقتی ، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت ، کار را تمام کرد
او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد . صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد .
زمان تحویل کلید ، #صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری!
#نجار ، یکه خورد و بسیار شرمنده شد .
در واقع اگر او می دانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود ، لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن بکار می برد و تمام مهارتی که در کار داشت برای ساخت آن بکار می برد . یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد .
#این داستان ماست .
ما #زندگیمان را می سازیم . هر روز می گذرد . گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که می سازیم نداریم ، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه می فهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم . اگر چنین تصوری داشته باشید ، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود می کنیم . #فرصت ها از دست می روند و گاهی #بازسازی آنچه ساخته ایم ، ممکن نیست .
شما نجار زندگی خود هستید و روزها ، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود . یک تخته در آن جای میگیرد و یک دیوار برپا میشود .
مراقب سلامتی خانه ای که برای زندگی خود می سازید باشید.