#زندگی
مقایسه خودتان با دیگران، در صورتی کـه اعتماد بـه نفستان بالا باشد، خوب اسـت؛ می تواند در شـما ایجاد انگیزه کنه! اما متاسفانه بیشتر انسانها این “قدرت” را ندارند، دچار ناراحتی میشوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پندانه
کلیپ بسیار شنیدنی عالی
قانون کائنات
#آموزنده
🔆مکافات فرعون
🌱دربارهی فرعون که مدعی خدایی شد و عمرش طولانی بود، از امیرالمؤمنین علیهالسلام روایتشده که او به دو صفت بود؛ یکی اینکه اخلاقش نیکو بود و دیگر اینکه مردم بهراحتی و بدون مانع به نزدش میرفتند. پس خدا دوست داشت به خاطر این صفات، او را پاداش دهد. (و او سالها عمر کرد.)
📚(سفینه البحار، ج 1، ص 212)
✨✨امام صادق علیهالسلام فرمود: «هر مؤمنی که بین خود و مؤمن دیگر پرده و حائلی افکند، خداوند بین او و بهشت، هفتاد هزار سور (دیوار) زند.»
📚(اصول کافی، ج 2، ص 27
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼صبح دوشنبه تون
معطر به عطر خوش
صلوات بر حضرت مُحَمَّد (صلّىاللهعليهوآله)
و خاندان مطهرش🌼🍃
🌺🍃🌼اللّهُمَّصَلِّعَلي
🌺🍃🌼مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🌺🍃🌼وَعَجِّلفَرَجَهُــم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
✨ به نام خداوند بخشنده مهربان
🌸تاﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ ﺩﻟﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ!!!
✨ﺍﺳﯿﺮ ﻟﻄﻒ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺵ...
🌸ﮐﻪ ﺑﯽ ﺧﺪﺍ....
✨ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺮﮔﺰ، ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺖ
🌸 شروع روزمان به نام الله
✨ الهـی به امیـــد تـو
.
الهی در جلال رحمانی، 🌱
در کمال سبحانی،
نه محتاج زمانی،
و نه آرزومند مکانی،
نه کس بتو مانَد و نه به کسی مانی،
پیداست که در میانِ جانی،
بلکه جان زنده بچیزی است که تو آنی. 🌿
#مناجات
#خواجه_عبدالله_انصاری
#محرم_امام_حسین
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆
🟩در دروازه را میتوان بست ولی دهان مردم را نمیتوان بست
🔻به معنای این است که حرف مردم انتها ندارد
🔹️این ضرب المثل یعنی در هر صورت انسان هر کاری که انجام دهد، مردم در مورد آن قضاوت میکنند و پشت سر همدیگر حرف میزنند، بنابراین نباید بخاطر حرف مردم از کاری که میخواهیم انجام دهیم و فکر میکنیم درست است، صرف نظر کنیم و یا بر عکس کارهایی که انجام میدهیم به خاطر حرف مردم باشد و مطابق میل دیگران رفتار کنیم.
🔸️بهتر است بدون ترس از قضاوت مردم و بدون اهمیت دادن به حرفهای بی مورد دیگران، بر اساس تفکر و تعقل، کار خود را انجام دهیم.
#محرم_امام_حسین
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆
🟩ﻓﯿﻞ ﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻩﺍﺵ ﺻﺪ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ
🔻به معنای این است که قیمت و ارج اشخاص نیکوکار در هنگام زندگی و بعد از مرگ به یک میزان است .
🔹️این ضرب المثل به این معناست که ارزش و ارج و قدر ﺷﺨﺺ نیکوکار در هنگام زندگی و پس از مرگ او به یک میزان است. کسی که وجود ارزشمندی دارد پس از مرگ نیز از ارزش او کاسته نمیشود و چیزهایی که از خود به جا میگذارد به همان اندازه زندگیاش، مفید و ارزشمند خواهد بود. مثل فیل پر عظمت که فقط عاج آن به اندازه یک فیل زنده ارزشمند است.
🔸️البته در مورد مسايل مالی و تجاری نیز این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند شیوۀ کار برای ما فرقی ندارد و در هر صورت به مقصود می رسیم
#محرم_امام_حسین
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆
از دیروزت یاد بگیر
برای امروز زندگی کن
و به فردا امید داشته باش
#محرم_امام_حسین
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆
افتاده درختی که به خود می بالید
از داغِ تَبَر به خاک غم می نالید
گفتم چه کسی به ریشه ات زد گفتا
آنکس که به زیرِ سایه ام میخوابید...
#محرم_امام_حسین
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨یک شاید...
✨✨یک هرگز...
#دکتر_شکوری
#محرم_امام_حسین
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆
طمع!
طمع همچون آب شوری است که هر چه بیشتر خورده شود، تشنگی را افزونتر میکند...!
#محرم_امام_حسین
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆
🔴جواب کسایی که تا بحث حجاب میشه یاد بقیه مشکلات میفتن!!
بهترین گروه ایتا منتظر حضور شما عزیزان هست😍🍃👇
🌎مرکز گروههای نفوذسیاسی📛وبصیرت انقلابی🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/3587965022C526f837d0d
عیب جویی ممنوع!❌
🔹ابو برده میگوید:
در محضر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بودیم و نماز جماعت را به امامت آن حضرت خواندیم، حضرت پس از پایان نماز با عجله برخاستند و خود را به در مسجد رساندند، دست خود را بر چهار چوب آن گذاشتند و با صدای بلند فرمودند:
«ای کسانی که با زبان اظهار اسلام میکنید، ولی ایمان در قلب شما راه نیافته، از عیبجویی و ذکر بدی مؤمنان بپرهیزید، زیرا هر کس درصدد عیب جویی مؤمنان باشد، خداوند عیوب او را دنبال کند و هر کس را خدا عیب جویی کند، او را رسوا گرداند، اگر چه (عیب او) در کنج خانه و پنهانی باشد.»
📚بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۱۴.
#محرم_امام_حسین
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆
🤔حرف هايي كه ميزنيم،،،، دست دارند!!!
دست های بلندی كه گاهی،
گلويی را می فشارند
و نفس فرد را می گيرند !!!
🤔حرف هايي كه ميزنيم،،،پا دارند !!!
پاهای بزرگی كه گاهی،
جايشان را روی دلی مي گذارند
و برای هميشه مي مانند !!!
🤔حرف هايي كه ميزنيم ،،، چشم دارند !!!
چشم های سياهی كه،
گاهی به چشم های دیگران نگاه میكنند،
و آنها را در شرمی بیکران فرو ميبرند !!!
پــــــــــــس!!!
👈مراقب حرفهايي كه ميزنيم باشيم،
زيــــــــــــــــرا...
سنجیده سخن گفتن از سکوت هم دشوار تر است !!!
#محرم_امام_حسین
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆
حضرت علی (؏) فرمودند:
(ارزش) جوانى را
جز پیران نمى شناسند؛
(ارزش) آرامش را
جز گرفتاران نمى شناسند
(ارزش) سلامت را
جز بیماران نمى شناسند
(ارزش) زندگى را
جز مُردگان نمى دانند
#محرم_امام_حسین
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 جز خـدا کیسـت
💫 که در سایـه مهـرش باشیـم
🌸 رحمـت اوسـت که
💫 پیوسته پنـاه مـن و توسـت
🌸 با توکل به اسم اعظمـت یالله
💫 آغـاز میکنیـم روزمـان را
🌸 بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ
💫 الهـی بـه امیـد تــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍃یک ســــلام
🌸🍃باعطر گلهای بهشتی
🌺🍃به دوستان مهربون
🌺🍃یک ســــلام
🌸🍃از سر عشق و دوستی
🌺🍃به همه دوستهای نازنین
🌺🍃با آرزوی داشتن روزی
🌸🍃زیبا و پراز خیر و برکت
سه شنبه تـون عالی🌺🍃
هر آدمی جایی از زندگی اش کم می آورَد ،
در محاصره ی شدیدِ سختی ها قرار می گیرد و به حالتِ استیصال می رسد .
تفاوتِ بارزِ آدم ها ، در نحوه ی مواجهه با موقعیت هاست ...
یکی زانویِ غم بغل می گیرد و کمر به شماتت و نفرینِ زمین و زمان می بندد ،
یکی قوی تر از قبل ، می ایستد و بهتر از همیشه می سازد ...
قوی بودن به این معنا نیست که من مشکلی ندارم !
قوی بودن یعنی من به خودم اعتماد دارم ،
یعنی من می توانم در نهایتِ مشکلات هم ، بهترینِ خودم باشم !
همه ی انسان هایِ قدرتمند ، از یک شکستِ عمیق می آیند !
همان جایی که بقیه جا زدند و کنار کشیدند ،
همان جایی که برایِ افرادِ عادی ، پایانِ کار بود ،
آن ها با تمامِ سختی و عذاب ، ایستادند و جنگیدند ،
و هرگز ، در انتظارِ هیچ ناجی و معجزه ای نماندند .
چنین انسان هایِ جسور و خود ساخته ای ؛
لایقِ بالاترین درجه ی خوشبختی اند ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
#محرم_امام_حسین
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆
#ابراهیم_هادی
«زندگی نامه شهید ابراهیم هادی»
جایزه
✍️ راوی : قاسم شبان
يكي از عملياتهاي نفوذي ما در منطقه غرب به اتمام رسيد. بچه ها را فرستاديم عقب.
پس از پايان عمليات، يك يك سنگرها را نگاه كرديم. كسي جا نمانده بود. ما آخرين نفراتي بوديم كه بر مي گشتيم.
ساعت يك نيمه شب بود. ما پنج نفر مدتي راه رفتيم. به ابراهيم گفتم:
آقا ابرام خيلي خسته ايم، اگه مشكلي نيست اينجا استراحت كنيم. ابراهيم موافقت كرد و در يك مكان مناسب مشغول استراحت شديم.
🔸هنوز چشمانم گرم نشده بود که احساس كردم از سمت دشمن كسي به ما نزديك مي شود! يكدفعه از جا پريدم. از گوشه ای نگاه كردم. درست فهميده بودم در زير نور ماه كاملاً مشخص بود. يك عراقي در حالي كه كسي را بر دوش حمل مي كرد به ما نزديك مي شد!
🔸خيلي آهسته ابراهيم را صدا زدم. اطراف را خوب نگاه كردم. كسي غير از آن عراقي نبود!
وقتي خوب به ما نزديك شد از سنگر بيرون پريديم و در مقابل آن عراقي قرار گرفتيم.
سرباز عراقي خيلي ترسيده بود. همانجا روي زمين نشست. يكدفعه متوجه شدم، روي دوش او يكي از بچه هاي بسيجي خودمان است! او مجروح شده و جامانده بود!
🔸خيلي تعجب كردم. اسلحه را روي كولم انداختم. با كمك بچه ها، مجروح را از روي دوش او برداشتيم. رضا از او پرسيد: تو كي هستي، اينجا چه ميكني!؟
سرباز عراقي گفت: بعد از رفتن شما من مشغول گشت زني در ميان سنگرها و مواضع شما بودم. يكدفعه با اين جوان برخورد كردم. اين رزمنده شما از درد به خود مي پيچيد و مولا اميرالمومنين و امام زمان را صدا مي زد.
من با خودم گفتم: به خاطر مولا علي تا هوا تاريك است و بعثيها نيامده اند اين جوان را به نزديك سنگر ايراني ها برسانم و برگردم!
🔸بعد ادامه داد: شما حساب افسران بعثي را از حساب ما سربازان شيعه كه مجبوريم به جبهه بيائيم جدا كنيد.حسابي جاخوردم. ابراهيم به سرباز عراقي گفت: حالا اگر بخواهي مي تواني اينجا بماني و برنگردي. تو برادر شيعه ما هستي. سرباز عراقي عكسي را از جيب پيراهنش بيرون آورد وگفت: اينها خانواده من هستند. من اگر به نيروهاي شما ملحق شوم صدام آن ها را مي كشد. بعد با تعجب به چهره ابراهيم خيره شد! بعد از چند لحظه سكوت با لهجه عربي پرسيد: اَنت ابراهيم هادي!!
🔸همه ما ساكت شديم! باتعجب به يكديگر نگاه كرديم. اين جمله احتياج به ترجمه نداشت. ابراهيم با چشمان گرد شده و با لبخندي از سر تعجب پرسيد: اسم من رو از كجا ميدوني!؟
من به شوخي گفتم: داش ابرام، نگفته بودي تو عراقي ها هم رفيق داري! سرباز عراقي گفت: يك ماه قبل، تصوير شما و چند نفر ديگر از
فرماندهان اين جبهه را براي همه يگان هاي نظامي ارسال كردند و گفتند:
هركس سر اين فرماندهان ايراني را بياورد جايزه بزرگي از طرف صدام خواهد گرفت!
🔸در همان ايام خبر رسيد که از فرماندهي سپاه غرب، مسئولي براي گروه اندرزگو انتخاب شده و با حكم مسئوليت راهي گيلانغرب شده.
ما هم منتظر شديم ولي خبري از فرمانده نشد.
تا اينكه خبر رسيد، جمال تاجيك كه مدتي است به عنوان بسيجي در گروه فعاليت دارد همان فرمانده مورد نظر است!
🔸با ابراهيم وچند نفر ديگربه سراغ جمال رفتيم. از او پرسيديم: چرا خودت را معرفي نكردي؟! چرا نگفتي كه مسئول گروه هستي؟
جمال نگاهي به ما كرد و گفت: مسئوليت براي اين است كه كار انجام شود. خدا را شكر، اينجا كار به بهترين صورت انجام ميشود.من هم از اينكه بين شما هستم خيلي لذت ميبرم. از خدا هم به خاطر اينكه مرا با شما آشنا كرد ممنونم.
شما هم به كسي حرفي نزنيد تا نگاه بچه ها به من تغيير نكند. جمال بعد از مدتي در عمليات مطلع الفجر در حالي كه فرمانده يكي از گردانهاي خط شكن بود به شهادت رسيد.
( سلام بر ابراهیم)
ادامه دارد....
#محرم_امام_حسین
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆
در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!!
به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند.
شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد.
میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق بال در آورد.
این است "رسم رفاقت..."
در "غیاب" یکدیگر" حافظ آبروی" هم باشیم...
💕واقعا زیباست .....
فروغ فرخزاد میگويد:
در حیرتم از "خلقت آب "
اگر با درخت همنشین شود، آنرا شکوفا میکند
اگر با آتش تماس بگیرد، آنرا خاموش میکند.
اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آنرا تمیز میکند.
اگر با آرد هم آغوش شود، آنرا آماده طبخ میکند.
اگر با خورشید متفق شود، رنگین کمان ایجاد میشود.
ولی اگر تنها بماند، رفته رفته گنداب میگردد.
دل ما نیز بسان آب است، وقتی با دیگران است زنده و تأثیر پذیر است، و در تنهایی مرده وگرفته است...
"باهم" بودنهایمان را قدر بدانیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم لحظات آخر قبل از شهادت شهید مصطفی صدرزاده در روز تاسوعا...
اینطوری این مملکت پابرجا مونده
اونوقت چارتا هَوَل فکر میکنن با لخت شدن میتونن این مملکت رو نابود کنن! شما با لخت شدن و نیم تنه پوشیدن،فقط خودتو مفت و مجانی در معرض دیگران قرار دادی و فقط ازت استفاده ابزاری شده...
#شهیدانه
بهترین گروه ایتا منتظر حضور شما عزیزان هست😍🍃👇
🌎مرکز گروههای نفوذسیاسی📛وبصیرت انقلابی🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/3587965022C526f837d0d
🔰 داستان زنی که به عقد فرزند خود درآمد
امیرالمومنین علیه السلام به وشاء فرمود: به محلتان برو! زن و مردی را بر در مسجد می بینی با هم نزاع می كنند آنان را به نزد من بیاور، وشاء می گوید بر در مسجد رفتم دیدم زن و مردی با هم مخاصمه می كنند، نزدیك رفتم و به آنان گفتم امیرالمومنین شما را می طلبد، پس همگی به نزد آن حضرت رفتیم . علی علیه السلام به جوان فرمود: با این زن چكار داری؟
جوان : یا امیرالمومنین ! من این زن را با پرداخت مهریه ای به عقد خود در آوردم و چون خواستم به او نزدیك شوم ، خون دید و من در كار خود حیران شدم . امیرالمومنین علیه السلام به جوان فرمود: این زن بر تو حرام است و تو هرگز شوهر او نخواهی شد. مردم از شنیدن این سخن در اضطراب و متعجب شدند. علی علیه السلام به زن فرمود: مرا می شناسی؟
زن : نامتان را شنیده ، ولی تاكنون شما را ندیده بودم . علی علیه السلام تو فلان زن دختر فلان و از نوادگان فلان نیستی؟ زن : آری ، بخدا سوگند. حضرت امیر: آیا به فلان مرد، فرزند فلان در پنهانی بطور عقد غیر دائم ، ازدواج نكردی و پس از چندی پسر زاییدی و چون از عشیره و بستگانت بیم داشتی طفل را در آغوش كشیده و شبانه از منزل بیرون شدی و در محل خلوتی فرزند را بر زمین گذارده و در برابرش ایستاده و عشق و علاقه ات نسبت به او در هیجان بود،دوباره برگشتی و فرزند را بغل كردی و باز به زمین گذاردی و طفل ، گریه می كرد و تو ترس رسوایی داشتی ، سگهای ولگرد اطرافت را گرفته و تو با تشویش و ناراحتی می رفتی و بر می گشتی ، تا این كه سگی بالای سر پسرت آمد و او را گاز گرفت و تو بخاطر شدت علاقه ای كه به فرزند داشتی سنگی به طرف سگ انداخته سر فرزندت را شكستی ، كودك صیحه زد و تو می ترسیدی صبح شود و رازت فاش گردد، پس برگشتی و اضطراب خاطر و تشویش فراوان داشتی ، در این هنگام دست به دعا برداشته و گفتی : بار خدایا! ای نگهدارنده ودیعه ها. زن گفت : بله ، بخدا سوگند همین بود تمام سرگذشت من و من از گفتار شما بسی در شگفتم . پس امیرالمومنین علیه السلام رو به جوان كرد و فرمود: پیشانیت را باز كن ، و چون باز كرد آن حضرت جای شكستگی پیشانی جوان را به زن نشان داد و به او فرمود: این جوان پسر توست و خداوند با نشان دادن آن علامت به او نگذاشت به تو نزدیك گردد؛ و همان گونه از خدا خواسته بودی فرزندت را حفظ كند، او را برایت نگهداشت ، پس شكر و سپاس خدای را به جای بیاور.
📚 #قضاوتهای_اميرالمومنين_علي (علیهالسلام) / محمد تقي تستري
┄┅┅═✧❅💞❅✧═┅┅┄
#محرم_امام_حسین
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆