فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸امشب شب شادیست
🎊شب شادی پیغمبر
🌸شب شادی فاطمه زهرا(س)
🎊شب شادی حضرت علی(ع)
🌸خدایا به مبارکی این شب
🎊همه ما را از سختیهای زندگی
🌸برهان و لبخند و شادی
🎊را مهمـان ماکن
ان شاالله امشب
همگی حاجت روا باشید🌷
شبتون بهشت🌸🍃
13.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این ذکر جهانی شده الحمدلله😍🌱
میلاد امام حسین مبارک همتون باشه😉
#میلاد_امام_حسین
حکایت وداستان زیبا📕
@zibastory
🌸🌸🌸🌸
عجایب جهان😱
@best_natur
🌼🌼🌼🌼🌼
کلبه استیکر😍
@kolbesticker
🌺🌺🌺🌺🌺
🔴 داستان جوان فاسد و امام حسین(ع)
استاد علی اکبر مهدی پور در کتاب «جرعه ای از کرامات امام حسین» می نویسد:
یکی از خطبای ارجمند در قائمیّه اصفهان در ایام نیمه شعبان سال 1389ش برفراز منبر گفت:
دو ماه پیش با جوانی به نام رضا آشنا شدم که سرنوشت خود را برای من تعریف کرد. گفت: من جوانی شرّ بودم... جز نماز و روزه هرکاری انجام می دادم.
شب عاشورا پدر و مادرم به حسینیه رفتند، من به دنبال کثافت کاری خود بودم، در مسیر خود دختری را سوار کردم که می خواست به حسینیه برود، او را به زور به محلّی بردم و خواستم اورا اذیت کنم، هرچه گریه و تضرّع کرد و گفت: شب عاشوراست، اعتنا نکردم.
گفت: من علویّه هستم، به پاس حرمت مادرم حضرت زهرا مرا رها کن، اعتنا نکردم.
گفت: بیا امشب با امام حسین معامله کن، امام حسین دست عطوفتش را برسر تو بکشد.
نام امام حسین در تمام اعماق دلم تأثیر گذاشت، او را سوار کردم و دم در حسینیه پیاده اش کردم.
به خانه برگشتم، تلویزیون را روشن کردم، داستان عاشورا را تعریف می کرد و در نصف صفحۀ تلویزیون تعزیه را نشان میداد که بر سر کودکان تازیانه می زدند. بی اختیار اشکم جاری شد، مدتی نشستم و گریه کردم. مادرم آمد، تا وارد خانه شد، پرسید: رضا چه شده؟ گفتم: هیچ، گفت: نه، از همه جای اتاق، بوی امام حسین می آید.
فردا بی اختیار به حسینیه رفتم. همۀ بچه های محل مرا می شناختند و می دانستند که من اهل هیأت نیستم، چون سرتاپا شرّ هستم.
رئیس هیأت گفت: آقا رضا! تو هم حسینی شدی؟ گذرنامه ات را بده تو را ببرم کربلا.
گفتم: پول ندارم، گفت: با هزینۀ خودم می برم. به فاصلۀ چند روز رفتم کربلا، همه رفتند حرم، من خجالت می کشیدم.
بالاخره من هم رفتم.
چند ماه بعد هم مرا به مکه برد. از مکه برگشتم، مادرم گفت: رضا! دختری برایت درنظر گرفتیم.
رفتند خواستگاری، روز بعد من رفتم، دختر برایم چایی آورد، تا چشمش به من افتاد، فریاد زد: یا زهرا! و بیهوش شد.
وقتی به هوش آمد، گفت: دیشب حضرت زهرا علیها السّلام را در عالم رؤیا دیدم، عکس این جوان را به من نشان داد و فرمود: فردا من برای تو خواستگار می فرستم، مبادا رد کنی.
السلام علیک یا اباعبدالله...
بیاید هممون امشب با امام حسین معامله کنیم..
حکایت وداستان زیبا📕
@zibastory
🌸🌸🌸🌸
عجایب جهان😱
@best_natur
🌼🌼🌼🌼🌼
کلبه استیکر😍
@kolbesticker
🌺🌺🌺🌺🌺
✨خــــداوندا..🙏
🌸بنام تو که زیباترین نامهاست
✨روزمان را آغاز میکنیم
🌸روزی که با نام و یاد تو باشد
✨سراسر شادی است و عشق و مهربانی
🌸و سرشار از خیر و برکت است
✨و فراوانی
🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
حکایت وداستان زیبا📕
@zibastory
🌸🌸🌸🌸
عجایب جهان😱
@best_natur
🌼🌼🌼🌼🌼
کلبه استیکر😍
@kolbesticker
🌺🌺🌺🌺🌺
🌷سلام
🌷 #صبح_زیباتون_بخیر
جمعه تون پربرکت با صلوات
بر حضرت محمد ص و آل محمد
🌷اللهمَّ صَلِّ علُى مٌحُمٌدِِ
🌷وَالُ مٌحُمٌدِ وعجل فرجهم
در پناه امام_زمان_عج
روز و روزگارتون پر از نعمت
و خیر و برکت و سعادت
🌷آدینه تون مزین به ظهور مولا
حکایت وداستان زیبا📕
@zibastory
🌸🌸🌸🌸
عجایب جهان😱
@best_natur
🌼🌼🌼🌼🌼
کلبه استیکر😍
@kolbesticker
🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 #السلام_علیک
🌼 #یا_اباصالح_مهدی
🌼دوباره جمعه و این جمعه اما
💫میلاد آقا امام حسین (ع)
🌼 روز شادی و عشق ❤️
💫که کم کم میرسد عطر ظهورت♥️
🌼أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🙏
حکایت وداستان زیبا📕
@zibastory
🌸🌸🌸🌸
عجایب جهان😱
@best_natur
🌼🌼🌼🌼🌼
کلبه استیکر😍
@kolbesticker
🌺🌺🌺🌺🌺
🌺 خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
🌸 و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
🌺 بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
🌸 بگو محبت ما ریشه در ازل دارد
🌺 غلامتان به من آموخت در میانه ی خون
🌸 که روسیاهی ما نیز راه حل دارد
میلاد مسعود حضرت عشق ،حسین بن علی علیهالسلام مبارکباد
حکایت وداستان زیبا📕
@zibastory
🌸🌸🌸🌸
عجایب جهان😱
@best_natur
🌼🌼🌼🌼🌼
کلبه استیکر😍
@kolbesticker
🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺میـلاد گل
🎊رسول و زهرا و علی است
🌺زیرا که جهان
🎉خجسته زین نور جلی است
🌺ما را دگر
🎊از روز جـزا بیمی نیست
🌺چون بر دل ما
🎉عشق حسین ابن علی است
🌺 #میلاد_امام_حسین (ع)
روز پاسدار مبارک🎊💐
حکایت وداستان زیبا📕
@zibastory
🌸🌸🌸🌸
عجایب جهان😱
@best_natur
🌼🌼🌼🌼🌼
کلبه استیکر😍
@kolbesticker
🌺🌺🌺🌺🌺
🔘 داستان کوتاه
کمد لباساشو باز کرد گفت :
هر کدومو خواستی بردار !
دست بردم لای لباسا دیدم هنوز تگهاش بهش وصله
گفتم اینا که همه نو هستن !
گفت میدونم !
ادامه داد شاید بعضیهاش حتی ۱۰ یا ۲۰ سال
عمر داشته باشن اما نو هستن و هنوز میشه پوشید !
مرغوبه جنسشون !
به قول شما امروزیا « برنده »
خندیدم گفتم خانجون👵 ،
چرا اینهمه سال تنت نکردی ⁉️
گفت هی وایسادم شاید یه روز خاص بیاد ،
یه آدم خاص بیاد ،
یه حال خاص بیاد ،
یه مهمونی خاص بیاد ،
کلا یه چیز خاص باشه تا اینارو تن کنم ...
سرشو انداخت پایین گفت حواسم نبود 😔
روز خاص و مهمونی خاص و آدم خاص
و وقت خاص قرار نیست بیاد ،
قرار بود اینارو تنم کنم تا
همه اون لحظه ها خاص بشن برام ❗️
اما دیگه تو ۷۵ سالگی خاص و غیر خاصی نیست❗️
دیگه حالا تو تن شما ببینم برام خاصه !
درس زندگی داشت بهم میداد ❗️
درس سخت زندگی ...
هیچ روز خاصی وجود نداره ، مگر ما خودمون خاصش کنیم ❗️
🎯 ما آدمها توی اسفند بیشتر از هر وقت
دیگری خستهایم اما نمیدانم چرا به
جای اینکه نفسی تازه کنیم،
سرعتمان را بیشتر و بیشتر میکنیم
تا هر طور شده مثل قهرمان دوی ماراتن، 🏃
از خط پایان این ماه عجیب و غریب بگذریم!
اسفند را باید نشست
باید خستگی در کرد😌
باید چای نوشید...☕️
یازده ماه تمام، دردها، رنجها و حتی
خوشیها را به جان خریدن که الکی نیست، هست⁉️
اسفند را نباید دوید
اسفند را باید با کفشهای کتانی، قدم زد🚶
پس روزهای رفته ی سال را ورق میزنم ...
چه خاطراتی که زنده نمی شوند...
چه روزها که دلم می خواست تا ابد تمام نشوند...
وچه روزها که هر ثانیه اش یک سال زمان میبرد...⏰
چه فکرها که آرامم کرد و چه فکرها
که روحم را ذره ذره فرسود...
چه لبخندها که بی اختیار بر لبانم نقش بست و😌
چه اشک ها که بی اراده از چشمانم سرازیر شد...
چه آدم ها که دلم را گرم کردند و
چه آدم ها که دلم را شکستند...💔
چه چیزها كه فکرش را هم نمیکردم و شد ...
و چه چیزها كه فکرم را پرکرد و نشد...
چه آدم ها که
شناختم و چه آدم ها که فهمیدم
هیچگاه نمیشناختمشان...
و چه.......❗️
و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر می شود...🌹
کاش ارمغان روزهایی که گذشت
آرامشی باشد از جنس خدا...♥️
آرامشی که هیچگاه تمام نشود...
و تو جان من...🌹
من برای تمام آدم های روی
این زمین آرزوی سعادت دارم🥰
تو كه عزیز دلی و جای خود داری❤️
بخند كه بهاری که در راه است...🌸🍃
با شكوفه لبخند تو زیباتر خواهد بود🌸🍃
آرزو دارم ...🙏
هر طپش قلبت❤️🔥
آمیخته با آمین های خدا❤️
برای آرزوهای قشنگت باشد...🤲🤲🤲💓🌹🌹🌹
🍃🌹تمام آرزوهای زیبا
در ماه پایانی سال تقدیم شما🌹🙏
─┅─═इई 🌺🌸🌺ईइ═─┅─
حکایت وداستان زیبا📕
@zibastory
🌸🌸🌸🌸
عجایب جهان😱
@best_natur
🌼🌼🌼🌼🌼
کلبه استیکر😍
@kolbesticker
🌺🌺🌺🌺🌺
«ان الانسان لربه لکنود»
انسان نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است
در روستایی در ماه رمضان سیلی آمد و گندمزار پیرمرد کشاورزی را برد.
پیرمرد ناراحت شده و یک کوزه آب برداشت و با یک کلنگ به پشتبام مسجدِ روستا رفت. آب را از کوزه خورد و با کلنگ بخشی از سقف مسجد را ویران کرد و گفت: «خدایا برای تو روزه بودم، روزهات را خوردم و خانهی تو را خراب کردم تا تو خانهی مرا دیگر خراب نکنی و بدانی خانهخرابی چه اندازه سخت است.»
یک سال سقف مسجد سوراخ بود. سال بعد٬ گندمزار آن مرد دو برابر محصول داد.
پسر پیرمرد گفت: «پدرم یاد دارم سال گذشته سیل گندمهایمان را برد، رفتی و سریع سقف مسجد را سوراخ کردی، حالا که محصول را همان خدا دو برابر داده و جبران سال گذشته شده است، چرا یادت نمیافتد که بروی از خدا تشکر کنی و سقفی را که پارسال سوراخ کردی، مرمت و درست کنی؟؟؟
ای پدر! الحق که انسان٬ خیلی در برابر نعمتهای خدا ناسپاس است.»