فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺ســلام
🌿صبحتون بخیر
🌺اول هفته تون
🌿پراز لبخند و لطف خدا
🌺امیدوارم امروزتون
🌿پر از اتفاقات خوب باشه
🌺روز و روزگار بر وفق مراد
🌿تقدیرتون سبـز و دلتـون شـاد
@zibastory👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با 5 روش انرژیهای منفی را از خود دورڪنیم
و به آرامش برسیم ...🤍❄️
@zibastory👈
۱- "دوست داشتن" ..
سعی ڪنید همه را دوست داشته باشید،
نفرت داشتن انرژی منفی دارد ..❄️
۲- " بخشش " ..
سعی ڪنید اشتباهات دیگران را ببخشید،
حس انتقام انرژی منفی دارد ..❄️
۳- " غیبت " ..
همیشه خوبی دیگری را بگویید،
بدگویی انرژی منفی دارد ...❄️
۴- "صداقت و راستگویی" ..
راست بگویید یا چیزی نگویید.
دروغگویی انرژی منفی دارد ...❄️
۵- "حقالناس " ...
حق دیگران را ضایع نکنید،
ضایع ڪردن
حق دیگران انرژی منفی دارد ❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@zibastory👈
✿فَاذکرُونِيأَذکُرکُم✿
وآنزمانکهدوستداری
کسیبهیادتباشد
بهیادمنباش
کههموارهبهیادتهستم...
بقره|۱۵۲
#آیه_گرافی
25.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@zibastory👈
خییییییییییلی قشنگه
عاااااااااااااااااااااااالیه
بسیار عااااااااااااااااالی حتما حتما ببینید ونشردهید
اشک و لبخند با هم ...
@zibastory👈
پیش از پاسخ دادن به پرسشهای ديگران
اندکی سكوت كن تاپاسخ بهتری بيابی
سكوتت در یاد هيچكس نخواهد ماند
اما پاسخات راهميشه بیاد خواهند سپرد
@zibastory👈
از چه میکوشی که مردم را ز خود راضی کنی؟
این جماعت از خدا هم اکثرا ناراضیاند
@zibastory👈
اگر تخم مرغی با نیروی بیرونی بشکند، پایان زندگیست.
ولی اگر با نیروی داخلی بشکند، آغاز زندگیست...
بهترین تغییرات همیشه از درون رخ میدهد.
@zibastory👈
میان این همه سنگ دنیا
آنکه گوهر می شود،
دو خصلت دارد:
اول آنکه شفاف است،
کینه نمی گیرد
دوم آنکه تراشه ی
زندگی را تاب می آورد.
ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ببخشید
ﺑﯽ ﻋﻘﻠﯽ,
ﺗﻬﻤﺖ ﻫﺎ,
ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻭ ﺑﯽ ﺍﺩﺑﯽ,
ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻋﺪﻡ ﺑﻠﻮﻍ ﺭﻭﺣﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﺳﺖ .
ﺍﻧﺴﺎنهاﯼ ﻧﺎﺭﺱ , ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ .
ﺷﻤﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﯿﺪ .
ﺑﺎ ﺳﺒﮑﺒﺎﻟﯽ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﯾﺎ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﮐﻨﯿﺪ،
ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﻮﯾﺪ، ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺍینها ﺭﺩ ﺷﻮﯾﺪ .
ﺍﮔﺮ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﻟﺖ ﺍﺑﺮﯼ ﺷﺪ ﻭ ﭼﺸﻬﺎﯾﺘﺎﻥ ﺑﺎﺭﯾﺪﻧﺪ، ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﮑﻬﺎ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺣﻤﺖ ﻭ ﺑﺨﺸﺶ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﻟﺸﺎﻥ ﺧﺸﮏ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﺷﻤﺎ،
ﭼﺸﻤﻪ ﺟﻮﺷﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﺒﻊ ﻋﻈﯿﻢ ﻟﻄﻒ ﺧﺪﺍ ﻣﺘﺼﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
نکته های آرامش بخش!!!
اگر از خود خواهی کسی به تنگ آمده ای، او را خوار مساز؛ بهترین راه آن است که چند روزی رهایش کنی!!!
گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت می گیری تا خیلی آرام رهایش کنی،شاپرک میان دستانت له می شود، نیّت تو کجا و سرنوشت کجا!!!
هنگامی که افسرده ای ،بدان!جایی در اعماق وجودت ،حضور " خدا " را فراموش کرده ای...
لحظه ها ،تنها مهاجرانی هستند
که هرگز بر نمی گردند،،، هرگز !
ﮔﻼﯾـﻪ ﻫﺎ ﻋﯿﺒﯽ ﻧـﺪﺍﺭد ... اما ﮐﻨــــﺎﯾﻪ ﻫــﺎ ﻭﯾــــﺮﺍﻥ ﻣیکند!
سه چیز را نگه دار:
گرسنگیت را سر سفره دیگران!!!
زبانت را در جمع!
و چشمت را در خانه دوست....
عاشــق طرز فکر آدمهـــا نشویــد !
آدمهـــا زیــبا فکـــر میکنند،،،زیـــبا حرف میزنند،،، امـــا زیــبا زندگـــی نمی کنند!!!
مراقب باش! بعضی حرف ها فقط قابل بخشش هستند نه فراموش شدن!!!
آرزوهایت را کنار نگذار،،،
دنیا بالاخره مجبور می شود با دلت کنار بیاید !
#داستان_تاریخی
سلطان عبدالحمید میرزا فرمانفرما (ناصرالدوله) هنگام تصدی ایالت کرمان چندین سفر به بلوچستان می رود و در یکی از این مسافرت ها چند تن از سرداران بلوچ از جمله سردار حسین خان را دستگیر و با غل و زنجیر روانه کرمان میکند. پسر خردسال سردار حسین خان نیز با پدر زندانی و در زیر یک غل بودند. چند روز بعد فرزند سردار حسین خان در زندان به دیفتری مبتلا میشود. سردار بلوچ هر چه التماس و زاری میکند که فرزند بیمار او را از زندان آزاد کنند تا شاید بهبود یابد ولی ترتیب اثر نمیدهند.
سردار حسین خان به افضل الملک، ندیم فرمانفرما نیز متوسل می شود. افضل الملک نزد فرمانفرما می رود و وساطت می کند، اما باز هم نتیجهای نمیبخشد. سردار حسین خان حاضر میشود پانصد تومان از تجار کرمان قرض کرده و به فرمانفرما بدهد تا کودک بیمار او را آزاد کند و افضل الملک این پیشنهاد را به فرمانفرما منعکس میکند، اما باز هم فرمانفرما نمیپذیرد.
افضل الملک به فرمانفرما می گوید: «قربان آخر خدایی هست، پیغمبری هست. ستم است که پسری در کنار پدر در زندان بمیرد. اگر پدر گناهکار است، پسر که گناهی ندارد.»
فرمانفرما پاسخ می دهد: «در مورد این مرد چیزی نگو که فرمانفرمای کرمان، نظم مملکت خود را به پانصد تومان رشوه سردار حسین خان نمیفروشد.»
همان روز پسر خردسال سردار حسین خان در زندان در برابر چشمان اشکبار پدر جان میسپارد. دو سه روز پس از این ماجرا، یکی از پسرهای فرمانفرما به دیفتری دچار میشود. هر چه پزشکان برای مداوای او تلاش میکنند اثری نمیبخشد. به دستور فرمانفرما پانصد گوسفند در آن روزها پی در پی قربانی میکنند و به فقرا میبخشند اما نتیجهای نمیدهد و فرزند فرمانفرما جان میدهد.
فرمانفرما در ایام عزای پسر خود، در نهایت اندوه بسر میبرد. در همین ایام روزی افضل الملک وارد اتاق فرمانفرما میشود. فرمانفرما به حالی پریشان به گریه افتاده و به صدایی بلند میگوید: «افضل الملک! باور کن که نه خدایی هست و نه پیغمبری! والا اگر من قابل ترحم نبودم و دعای من موثر نبوده، لااقل به دعای فقرا و نذر و اطعام پانصد گوسفند میبایست فرزند من نجات مییافت.»
افضل الملک در حالی که فرمانفرما را دلداری میدهد میگوید: «قربان این فرمایش را نفرمایید،چرا که هم خدایی هست و هم پیغمبری، اما میدانید که فرمانفرمای جهان نیز نظم مملکت خود را به پانصد گوسفند رشوه فرمانفرما ناصرالدوله نمیفروشد!»