eitaa logo
📚داستان های زیبا 📚
2.3هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین پیشنهاد،تبلیغ وتبادل👇 @yamahdi_1403 https://eitaa.com/joinchat/4221632789C0d32769a76
مشاهده در ایتا
دانلود
💎شاید در بهشت بشناسمت! ✍این جمله سرفصل یک داستان بسیار زیبا و پندآموز است که در یک برنامه‌ی تلوزیونی مطرح شد. مجری یک برنامه‌ی تلوزیونی که مهمان او فرد ثروتمندی بود، این سوال را از او پرسید: مهم‌ترین چیزی که شما را خوشبخت کرد چه بود؟ فرد ثروتمند چنین پاسخ داد: چهار مرحله را طی کردم تا طعم حقیقی خوشبختی را چشیدم. در مرحله‌ی اول گمان می‌کردم خوشبختی در جمع‌آوری ثروت و کالاست، اما این چنین نبود. در مرحله‌ی دوم چنین به گمانم می‌رسید که خوشبختی در جمع‌آوری چیزهای کمیاب و ارزشمند است، ولی تاثیرش موقت بود. در مرحله‌ی سوم با خود فکر کردم که خوشبختی در به دست آوردن پروژه‌های بزرگ مانند خرید یک مکان تفریحی و غیره است، اما باز هم آن‌طور که فکر می‌کردم نبود. در مرحله‌ی چهارم اما یکی از دوستانم پیشنهادی به من داد. پیشنهاد این بود که برای جمعی از کودکان معلول صندلی‌های مخصوص خریده شود، و من هم بی‌درنگ این پیشنهاد را قبول کردم. اما دوستم اصرار کرد با او به جمع کودکان رفته و این هدیه را خود تقدیم آنان کنم. وقتی به جمعشان رفتم و هدیه‌ها را به آنان تحویل دادم، خوشحالی که در صورت آنها نهفته بود واقعا دیدن داشت! کودکان نشسته بر صندلی خود به شادی و بازی پرداخته و خنده بر لب‌هایشان نقش بسته بود. اما آن چیزی که طعم حقیقی خوشبختی را با آن حس کردم چیز دیگری بود! هنگامی که قصد رفتن داشتم، یکی از آن کودکان آمد و پایم را گرفت! سعی کردم پای خود را با مهربانی از دستانش جدا کنم اما او درحالی که با چشمانش به صورتم خیره شده بود این اجازه را به من نمی‌داد! خَم شدم و خیلی آرام از او پرسیدم: آیا قبل از رفتن درخواستی از من داری؟ این جوابش همان چیزی بود که معنای حقیقی خوشبختی را با آن فهمیدم... او گفت: می‌خواهم چهره‌ات را دقیق به یاد داشته باشم تا در لحظه‌ی ملاقات در بهشت، شما را بشناسم. در آن هنگام جلوی پروردگار جهانیان دوباره از شما تشکر کنم! 📘حکایت وداستانهای زیبا📕 https://eitaa.com/joinchat/4077584690C3415268171 👆
2_1152921504611571206.mp3
5.76M
♨️دو جریان در آخر الزمان 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام
8.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈اگه میخوای بچه ات از دستت نره ، حتما ببین‼️ 📘حکایت وداستانهای زیبا📕 https://eitaa.com/joinchat/4077584690C3415268171
📗 «حکایت زیبا و پند آموز پنجره و آینه» ✍️جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد.   بعد آینه‌ی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟  جواب داد: خودم را می‌بینم.  دیگر دیگران را نمی‌بینی! آینه و پنجره هر دو از یک ماده‌ی اولیه ساخته شده‌اند، شیشه. اما در آینه لایه‌ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی‌بینی. این دو شی‌ شیشه‌ای را با هم مقایسه کن.   وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می‌بیند و به آنها احساس محبت می‌کند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده می‌شود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره‌ای را از جلو چشم‌هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوست‌شان بداری. 📘حکایت وداستانهای زیبا📕 https://eitaa.com/joinchat/4077584690C3415268171
📗 «گذر پوست به دباغخانه می‌افتد» ✍️"هشام بن اسماعیل" والی اُمویان در مدینه بود. او آزار بسیاری به مردم، مخصوصاً امام سجاد علیه‌السلام می‌رساند. سرانجام ، به دلیل اعتراض فراوان مردم، "هشام" عزل شد و به خاطر ظلم‌های فراوان او، دستور دادند تا هشام را در وسط شهر ببندند تا دیگران هر طور می‌خواهند از او انتقام بگیرند. مردم نیز یکی یکی می‌آمدند و انتقام می‌گرفتند. هشام می گفت: "بیش از همه از علی‌بن‌حسین وحشت دارم، زیرا به سبب آزارهایی که به او رساندم و لعن و نفرینی که نثار جد او علی‌بن‌اببطالب می‌کردم، انتقامش سخت خواهد بود." روزی که امام سجاد علیه السلام "هشام" را در آن وضعیت دیدند به همراهان فرمودند: "مرام ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از دشمن خود انتقام بگیریم." هنگامی که امام سجاد عليه السلام به طرف هشام‌بن‌اسماعیل می‌رفتند، رنگ در چهره هشام باقی نماند، ولی بر خلاف انتظار وی، امام سجاد با صدای بلند، سلام نمودند و با او دست دادند و به او فرمودند: "اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم کمک کنم." هشام فریاد زد : {اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ} {خداوند می داند که رسالت خویش را در کجا قرار دهد.} بعد از این رفتار امام سجاد (ع)، مردم مدینه نیز انتقام گرفتن از هشام را متوقف کردند. ( تاریخ طبری ، جلد 6 ، صفحه 526 . شرح الأخبار، جلد 3 ، صفحه 260 .) 📘حکایت وداستانهای زیبا📕 https://eitaa.com/joinchat/4077584690C3415268171
🌸پروردگارا ✨امـروز اُمیـدمان 🌸بہ رحمت توست ✨هر آنکہ چشم گشود 🌸قلبش سرشار از امیـد ✨و زندگیش سرشار 🌸از رحمت و برکت تو باد 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بر ضامن 💫غربت غریبان صلوات 🌸بر پادشه ملک خراسان صلوات 💫یارب به رضای تو رضا بود رضا 🌸خشنودی جمله اهل ایمان صلوات 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸 📘حکایت وداستانهای زیبا📕 https://eitaa.com/joinchat/4077584690C3415268171
🔘 داستان کوتاه مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت. عقاب با بقیه جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آن‌ها بزرگ شد . در تمام زندگیش، او همان کارهایی را انجام داد که مرغ ها می کردند، برای پیدا کردن کرم ها و حشرات زمین را می کند و قدقد می کرد و گاهی با دست و پا زدن بسیار، کمی در هوا پرواز می‌کرد. سال ها گذشت و عقاب خیلی پیر شد. روزی پرنده باعظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید او با شکوه تمام، با یک حرکت جزئی بالهای طلاییش برخلاف جریان شدید باد پرواز می کرد. عقاب پیر بهت زده نگاهش کرد و پرسید: این کیست؟ همسایه اش پاسخ داد: این یک عقاب است. سلطان پرندگان. او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم. عقاب مثل یک مرغ زندگی کرد و مثل یک مرغ مرد. زیرا فکر می کرد یک مرغ است. این ما هستیم که زندگی خودمان را میسازیم؛ نگذارید محیط اطرف شما را دچار تغییرات اساسی کند. وقتي باران مي بارد همه پرندگان به سوي پناهگاه پرواز مي كنند بجز عقاب كه براي دور شدن از باران در بالاي ابرها به پرواز در مي آيد. مشكلات براي همه وجود دارد اما طرز برخورد با آن است ﻛﻪ باعث تفاوت مي گردد. ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻋﻘﺎﺏ بلند پرواز باش. ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ 📘حکایت وداستانهای زیبا📕 https://eitaa.com/joinchat/4077584690C3415268171
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚خاک کف زائر تو سرمه‌ی چشم حوریان ای شه بی‌قرینه و ملجا جمله بی کسان کبوتر بام تو ام مولانا ابالحسن تشنه‌ی یک جام توام مولانا ابالحسن💚 امروز ۲۳ ذی القعده؛ روز زیارتی امام رضا(ع)💚 🌺السلام علیک یا شمس‌الشموس🌺 📘حکایت وداستانهای زیبا📕 https://eitaa.com/joinchat/4077584690C3415268171
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی عقاب به خورشيد گفت چرا بی دريغ به هر بيغوله و خرابه ای می تابی؟ تو فقط بايد بر بلندای كوه ها،بر روی برف ها و زيبايی ها بتابی... خورشيد دست عقاب را گرفت و او را پيش خود برد و از او خواست بگويد كه به كجا بتابد و به كجا نتابد! ناگهان عقاب از آن بالا ديد كه هيچ كس و هيچ چيز از اين كره ی خاكی حتی ديده نمی شود!چه برسد به اينكه بتوان بيغوله ها را از زيبايی ها تشخيص داد... از آن بالا هيچ فرقی بين اينها ديده نمی شود... از آن بالا همه ی اينها هيچ اند... هرچه پايين تر می آييم می توانيم تفاوت ها را ببينيم. بگذار روحت همچو خورشيد اهل نواحی بالايی شود كه جز مهر، نورزی و جز عشق، نكاری و تنها کاری که بتوانی کنی انعکاس نور باشد... 💖 مهـربان باشیـم 💖 📘حکایت وداستانهای زیبا📕 https://eitaa.com/joinchat/4077584690C3415268171
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥او منتظر است تا که ما برگردیم... پیام عجل‌الله‌تعالی‌فرجه در تشرف مرحوم فشندی در دهه ۷۰ شمسی اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍎در این صبح زیبا براتون 🍃رویاهایے آرزو میڪنم 🍎تمام نشدنے و آرزوهایی 🍃پرشور در پرتو الطاف الهی 🍎روزتـون پر از برڪت و رحمت 📘داستان وحکایت زیبا📕 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺 👆