🥀🥀🥀🥀🥀
#صبر_زینبی_مسیح_کردستان
🌷توی چشم بروجردی زل زده بود و هرچی از دهنش در مییومد میگفت. بهش سلام کرد.... عوض جواب سلام، گفت: من تحمل سلام و جواب آدمکشارو ندارم. تو اومدی کردستان کشتار راه بندازی! خون این همه بیگناه گردن توئه! اصلاً چی از جون این مردم میخوای!؟ کی تو رو گذاشته اینجا؟
🌷دردش رو میدونست، میفهمید منظوری نداره و اتفاقاتی که براش افتاده، غیرقابل تحمل بوده.... سکوت کرده بود و لبخند میزد، میخواست آرومش کنه که جلوی نیروها دستش رو بالا برد و سیلی محکمی به صورت بروجردی زد!!
🌷....خون، خونِ بچهها رو میخورد. خواستند باهاش درگیر شن که حاجی نذاشت. صورت جوون رو بوسید و بردش سمت محراب، گفت: من دعا میکنم، شما آمین بگید. -- خدایا! به مقربان درگاهت، اگه ما دچار اشتباه شدیم، ما رو هدایت کن. اگه هم قابل هدایت نیستیم از میون برمون دار....
🌹خاطره اى به ياد قهرمان لرستان، سردار سرلشکر پاسدار شهید محمّد بروجردی
شادی روح همه شهدا صلوات بفرستید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم
🥀🥀🥀🥀🥀
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆
#پندانه💖🌷
خيلي محشره اين متن :
گله هارابگذار!
ناله هارابس كن!
روزگارگوش ندارد كه تو هي شِكوه كني!
زندگي چشم ندارد كه ببيند اخم دلتنگِ تو را...
فرصتي نيست كه صرف گله وناله شود!
تابجنبيم تمام است تمام!!
مهرديدي كه به برهم زدن چشم گذشت....
ياهمين سال جديد!!
بازكم مانده به عيد!!
اين شتاب عمراست ...
من وتوباورمان نيست كه نيست!!
***زندگي گاه به كام است و بس است؛
زندگي گاه به نام است و كم است؛
زندگي گاه به دام است و غم است؛
چه به كام و
چه به نام و
چه به دام...
زندگي معركه همت ماست...زندگي ميگذرد...
زندگي گاه به نان است و كفايت بكند؛
زندگي گاه به جان است و جفايت بكند؛
زندگي گاه به آن است و رهايت بكند؛
چه به نان
و چه به جان
و چه به آن...
زندگي صحنه بي تابي ماست...زندگي ميگذرد...
زندگي گاه به راز است و ملامت بدهد؛
زندگي گاه به ساز است و سلامت بدهد؛
زندگي گاه به ناز است و جهانت بدهد؛
چه به راز
و چه به ساز
و چه به ناز...
زندگي لحظه بيداري ماست...
زندگي ميگذرد...
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر می خواهید بچههایتان به جایی برسند، حتماً یک وعده غذایی را کنار هم بخورید!!!!
دکتر عزیزی
#خانواده
#تربیت_فرزند
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 به نام خالق یکتای جهان
✨که پیدا و نهان داند به یکسان
🌸به نام خالق خورشید و باران
✨خداوند طراوت، جویباران
🌸بار پروردگارا امروزمان را
✨نیز با نام تو آغاز می کنیم
🌸یار و پناهمان باش...
🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸یکشنبه تون معطر
به عطر خوش صلوات 🌺🍃
ﷺ🌺ﷺ🌼ﷺ🌺ﷺ
اللهم صل ؏ محمد وآل محمد
ﷺ🌺ﷺ🌼ﷺ🌺ﷺ
اللهم صل ؏ محمد وآل محمد
ﷺ🌺ﷺ🌼ﷺ🌺ﷺ
اللهم صل ؏ محمد وآل محمد
ﷺ🌺ﷺ🌼ﷺ🌺
اللهم🌺عجل 🌼لوليك🙏🏻الفرج
🔘 داستان کوتاه
در روزگاران قديم دو دوست بودند که کارشان خشتمالي بود . از صبح تا شب براي ديگران خشت درست مي کردند و اجرت بخور و نميري مي گرفتند. آنها هر روز مقدار زيادي خاک را با آب مخلوط مي کردند تا گل درست کنند ، بعد به کمک قالبي چوبي ، از گل آماده شده خشت مي زدند .يک روز ظهر که هر دو خيلي خسته و گرسنه بودند ، يکي از آنها گفت : " هرچه کار مي کنيم ، باز هم به جايي نمي رسيم . حتي آن قدر پول نداريم که غذايي بخريم و بخوريم . پولمان فقط به خريدن نان مي رسد . بهتر است تو بروي کمي نان بخري و بياوري و من هم کمي بيشتر کار کنم تا چند تا خشت بيشتر بزنم . " دوستش با پولي که داشتند ، رفت تا نان بخرد . به بازار که رسيد ، ديد يکجا کباب مي فروشند و يکجا آش، دلش از ديدن غذاهاي گوناگون ضعف رفت . اما چه مي توانست بکند ، پولش بسيار کم بود . به سختي توانست جلوي خودش را بگيرد و به طرف کباب و آش و غذاهاي متنوع ديگر نرود .وقتي كه به سوي نانوايي مي رفت ، از جلوي يک ميوه فروشي گذشت . ميوه فروش چه خربزه هايي داشت! مدتها بودکه خربزه نخورده بود . ديگر حتي قدرت آن را نداشت که قدم از قدم بردارد . با خود گفت : کاش کمي بيشتر پول داشتيم و امروز ناهار نان و خربزه مي خورديم . حيف که نداريم . تصميم گرفت از خربزه چشم پوشي كند و به طرف نانوايي برود. اما نتوانست. اين بار با خود گفت: اصلا ً چه طور است به جاي نان، خربزه بخرم. خربزه هم بد نيست، آدم را سير مي کند. با اين فکر ، هرچه پول داشت، به ميوه فروش داد و خربزه اي خريد و به محل کار ، برگشت.در راه در اين فكر بود كه آيا دوستش از او تشکر خواهد کرد؟ فکر مي کرد کار مهمي کرده که توانسته به جاي نان، خربزه بخرد. وقتي به دوستش رسيد ، او هنوز مشغول کار بود . عرق از سر و صورتش مي ريخت و از حالش معلوم بود که خيلي گرسنه است . او درحالي که خربزه را پشت خودش پنهان کرده بود ، به دوستش گفت : " اگر گفتي چي خريده ام؟ "دوستش گفت : " نان را بياور بخوريم که خيلي گرسنه ام . مگر با پولي که داشتيم ، چيزي جز نان هم مي توانستي بخري؟ زود باش . تا من دستهايم را بشويم، سفره را باز کن."مرد وقتي اين حرفها را شنيد ، کمي نگران شد و با خود گفت: " نکند خربزه سيرمان نکند. " دوستش که برگشت ، ديد که او زانوي غم بغل گرفته و به جاي نان ، خربزه اي درکنار اوست.در همان نگاه اول همه چيز را فهميد . جلوي عصبانيت خودش را گرفت و گفت:" پس خربزه دلت را برد؟ حتما ً انتظار داري با خوردن خربزه بتوانيم تا شب گل لگد کنيم و خشت بزنيم ، نه جان من ، نان قوت ديگري دارد . خربزه هر چقدر هم شيرين باشد ، فقط آب است. "آن روز دو دوست خشتمال به جاي ناهار ، خربزه خوردند و تا عصر با قار و قور شکم و گرسنگي به کارشان ادامه دادند .از آن پس ، هر وقت بخواهند از اهميت چيزي و درمقابل ،بي اهميت بودن چيز ديگري حرف بزنند ، مي گويند : " فکر نان کن که خربزه آب است . "
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡مادرت♡ را فراموش نکن
کسی که گهواره ات را تکان داد؛
میتواند با دعايش
دنیایت را هم تکان بدهد
مراقب گرانبهاترين
المـــــاس زندگيتان باشید
كه براي خوشبختي تان محتاج
دعاي خيرش هستين♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁این صبح شورانگیزِ مست
🍂صبح طرب خیزی که هست
🍁آئینه ی مهر خداست
🍂یک جلوه ازآئینه هاست
🍁برخیز و درآئینه ها
🍂لبخند را آغاز کن
🍁خورشید “روز”آورده است
🍂در را به رویش باز کن
🍁صبح پاییزیتـون زیبـا و با طراوت
🌳🌸🌳🌸🌸🌳🌸🌳🌸🌸🌳
#داستان_آموزنده
🔆بنده ی آن یگانه
☘ذوالنّون مصری گفت: «در یکی از بیابانهای خشک میرفتم. ناگاه مردی را دیدم که خود را با مُشتی علف پوشانده بود. بر او سلام کردم و جواب سلامم را داد. به من گفت: ای جوان از کجا میآیی؟
☘گفتم: از سرزمین مصر. گفت: به کجا میروی؟
☘گفتم: در جستجوی اُنس با مولایم. گفت: ترک دنیا و آخرت گو تا طلب تو به صحّت پیوندد و به مولای خود و اُنس به او دست یابی. گفتم: میخواهم نوری بر نورم بیفزایی.
☘گفت: به بالای سرت بنگر. نگاه کردم، گویا آسمان و زمین طلایی بود و میدرخشید. سپس گفت: چشمت را فرو خوابان. پس آسمان و زمین را دیدم که به صورت اوّلشان برگشتند. گفتم: این کار چگونه است؟
☘گفت: اگر بندهی آن یگانه هستی، خود را برای او یگانه دار.»
📚بحرالمعارف، ج 2، ص 369
درچه زمانی موتور کشش کافی را ندارد؟
✅برای برطرف کردن مشکل خود موارد زیر را بررسی کنید:
1-ممکن است صفحه کلاج شما تمام شده
2-عمر شمع ها به پایان رسیده
3-وجود آشغال فیلتر بنزین
4 -تعویض فیلتر هوا،بنزین،روغن و صافی بنزین
5 -اطمینان از سالم بودن فن رادیاتور و ترموستات رادیاتور که باید آمپر آب در وسط روشن کند.
6-اطمینان از آب کافی درون رادیاتور
7-اطمینان از رسوب نکردن کچ در رادیاتور
8-سالم بودن سنسور اکسیژن
9-سالم بودن مبدل کاتالیست.
#مکانیک
#خودرو
💌در عمل به خدا نشان دهید او را باور دارید.
چیزی که با آن روبرو می شوید شاید بزرگتر، قوی تر و نیرومندتر از شما باشد اما وقتی که شما نگران نمی شوید و اجازه نمی دهید که دچار استرس شوید و به جای آن آرامش خود را حفظ می کنید و خدا را به خاطر حل کردن مشکلات تان شکر می کنید و باور دارید که همه چیز تحت کنترل او هست در واقع با عمل خود به خداوند نشان می دهید که او را باور دارید. در تمام شرایط آرامش خود را حفظ کنید، تنها در این صورت است که در عمل اعتمادتان را نسبت به خداوند نشان می دهید
همیشه با خود زمزمه کنید:
💚 "شرایط ممکن است بر علیه من باشد، اما من هم خداوند بلند مرتبه را دارم. این بیش از همه چیز برایم کافیست."
#رهایی_از_افکار_منفی_و_استرس
❖┈••✾🌸✿🎀✿🌸•✾••┈❖
✍حاج اسماعیل دولابی رحمةالله علیه؛
در جوانی اسبی داشتم؛ وقتی از کنار دیواری عبور میکرد و سایهاش به دیوار میافتاد، اسبم به آن نگاه و خیال میکرد اسب دیگری است. به همین خاطر خرناس میکشید و سعی میکرد از آن جلو بزند و، چون هرچه تند میرفت، میدید هنوز از سایهاش جلو نیفتاده است؛ باز هم به سرعتش اضافه میکرد تا حدی که اگر این جریان ادامه پیدا میکرد مرا به کشتن میداد. اما دیوار تمام میشد و سایهاش از بین میرفت، آرام میگرفت.
در دنیا وقتی به دیگران نگاه کنی، بدنت که مرکب توست میخواهد در جنبههای دنیوی از آنها جلو بزند و اگر از چشم و همچشمی با دیگران باز نگهش نداری، تو را به نابودی میکشد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#امام_زمان
#حجاب
#داستان_زیبا_حکایت_ضرب_المثل
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#نشر_حداکثری👆