eitaa logo
📚داستان های زیبا 📚
2.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین پیشنهاد،تبلیغ وتبادل👇 @yamahdi_1403 هزینه تبلیغ واریز به #ایران_همدل، 👇 ۶۰۳۷۹۹۸۲۰۰۰۰۰۰۰۷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔞مرده ای که شب چهلمش زنده شد!😱 @zibastory چند روز قبل اعضای خانواده‌ای در یکی از محلات شرقی تهران مشغول برگزاری مراسم چهلم فرزند ۴۵‌ساله‌شان به نام ابراهیم بودند که ناگهان وی را در میان مراسم عزاداری مشاهده کردند.😱 یک لحظه سکوت سنگینی مراسم عزاداری را فرا گرفت و به طوریکه اعضای خانواده با دیدن این صحنه دقایقی از هوش رفتند. از سوی دیگر ترس و دلهره در چهره یکایک مهمان‌ها نمایان بود به طوریکه انگار روح دیده بودند. هیچ کسی را توانایی گفتن حرفی نبود و فقط همه مات و مبهوت به ابراهیم خیره شده بودند و با خود فکر می‌کردند که چطور مرده‌ای پس از ۴۰ روز زنده از گور بیرون آمده است. اما دقایقی بعد همه متوجه شدند این روح ابراهیم نیست بلکه جسم زنده‌اش است که در مراسم چهلمین روز فوتش حاضر شده است به گفته یکی از اعضای خانواده ابراهیم، ماجرا از این قرار بود که ابراهیم اواخر تیرماه امسال به طرز مرموزی گمشده‌بود تا اینکه حدود ۴۰‌روز قبل به اشتباه جسد مرد دیگری را از پزشکی قانونی به جای جسد ابراهیم تحویل می‌گیرند و در بهشت زهرا دفن می‌کنند. برای برادرم سنگ قبر سفارش دادم برادر ابراهیم درباره این حادثه عجیب گفت: برادرم ابراهیم شغل آزاد داشت و همراه همسر و فرزندش در خانه‌ای حوالی یکی از خیابان‌های شرقی تهران زندگی می‌کرد. روز سه شنبه همسر برادرم با من تماس گرفت و گفت ابراهیم به خانه برنگشته است و تلفن همراهش هم خاموش است. ما ابتدا به خانه دوستان و بستگان سر زدیم، اما هیچ کسی از او خبری نداشت. در حالی که به شدت نگران بودیم به بیمارستان‌ها و مراکز درمانی رفتیم، اما آنجا هم ردی از برادرم پیدا نکردیم که در نهایت به اداره پلیس رفتیم و از آن‌ها برای پیدا کردن برادرم درخواست کمک کردیم. پرونده ما به دستور قاضی واحدی، بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار کارآگاهان پلیس‌آگاهی قرار گرفت. پس از این مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند و از بستگان و دوستانش تحقیق کردند، اما هیچ ردی از او نیافتند. وی ادامه داد: مدتی گذشت تا اینکه حدود ۴۰‌روز قبل مأموران به ما خبر دادند جسد مردی شبیه برادرم پس از کشف به پزشکی قانونی منتقل شده است و از ما خواستند برای شناسایی به پزشکی قانونی برویم. وقتی به پزشکی قانونی رفتیم آن‌ها عکس جسدی را به ما نشان دادند که شباهت زیادی به ابراهیم داشت. حتی نشانه‌هایی که ابراهیم در صورت و بدنش داشت با عکس گرفته شده یکی بود به طوریکه ما اعلام کردیم جسد متعلق به ابراهیم است و در ادامه پزشکی قانونی محل دفن برادرمان را به ما نشان داد. پس از این با چاپ اعلامیه‌ای به بستگان و دوستان فوت ابراهیم را اعلام کردیم و برای او مراسم ختم و هفتم گرفتیم و حتی برای قبرش سنگ قبرهم سفارش دادیم. همه ما در عزای ابراهیم سیاه‌پوش شدیم و شب و روزمان گریه شده‌بود و در دوری ابراهیم می‌سوختیم تا اینکه چهلم ابراهیم فرا رسید. وقتی برادر مرده‌ام را زنده دیدم از هوش رفتم برای مراسم چهلم اعلامیه چاپ کردیم و بنرهای تسلیت که بستگان آورده بودند به در و دیوار خانه چسباندیم. آن روز مداح در حال مدیحه سرایی بود و من هم در فراغ برادرم اشک می‌ریختم که ناگهان در میان مجلس چشمم به ابراهیم افتاد. ابتدا فکر کردم خواب می‌بینم، اما چند سیلی که به صورتم زدم متوجه شدم، بیدارم. بعد احتمال دادم که خیالاتی شده‌ام، اما دیدم که همه سکوت کرده‌اند و به ابراهیم خیره شده‌اند. شوکه شده بودیم که مادرم فریادی زد و از هوش رفت و من و فرزند و همسر ابراهیم هم لحظاتی بعد از هوش رفتیم. وقتی به هوش آمدیم تازه متوجه شدیم که ابراهیم در این مدت که ما فکر می‌کردیم فوت کرده است در کارگاهی حوالی پاکدشت کار می‌کرده است. @zibastory ابراهیم هم درباره ماجرای گمشدنش گفت: مدتی بود که بیکار شده‌بودم و به دنبال کار بودم. هر روز از طریق آگهی‌های روزنامه برای کار به شرکت‌ها و کارگاه مراجعه می‌کردم، اما فایده‌ای نداشت و شب دست خالی به خانه بر می‌گشتم. پیش خانواده‌ام همیشه خجالت زده‌بودم به طوریکه برای خرج زندگی مجبور بودم از دیگران پول قرض بگیرم تا اینکه روزی تصمیم گرفتم تا کار پیدا نکنم به خانه‌ام بر نگردم. آن روز تلفن همراهم را خاموش کردم و برای پیدا کردن کاری به پاکدشت رفتم. چند روزی دنبال کار بودم و در نهایت در کارگاه تولیدی اطراف پاکدشت شروع به کار کردم. من شب‌ها همانجا می‌خوابیدم و با خودم قرار گذاشتم پس از اینکه مقداری پول پس‌انداز کردم به خانه برگردم. روزهای سختی را دور از خانواده گذراندم، اما تحمل می‌کردم تا اینکه دلم برای فرزندم و دیگر اعضای خانواده‌ام به شدت تنگ شد و تصمیم گرفتم به خانه برگردم. ادامه 👇👇
اهالی محل مرا روح می‌دیدند وقتی به محل آمدم بچه‌های محل بادیدن من فرار می‌کردند و اهالی محل هم به من خیره می‌شدند و در گوشی پچ‌پچ می‌کردند. به رفتارهای آن‌ها توجهی نکردم، اما وقتی وارد کوچه‌مان شدم با صحنه عجیبی روبه‌رو شدم. کوچه سیاه‌پوش شده‌بود و عکس من روی بنرهای ترحیم زیادی چاپ شده بود. در حالی که به شدت شوکه شده‌بودم وارد خانه‌مان شدم که دیدم خانواده‌ام و همه بستگانم سیاه‌پوش هستند و برای من عزاداری می‌کنند. به سراغ برادرم رفتم تا او را در آغوش بگیرم که از هوش رفت. @zibastory وی در پایان گفت: من تصمیم اشتباهی گرفتم و در این مدت خانواده‌ام در فراغ من خیلی عذاب کشیدند. بدین ترتیب پرونده مرد گمشده به دستور قاضی واحدی برای همیشه بسته شد. @zibastory
یادگیری لهجه عراقی با شادی و همدلی!🇮🇶 😊 به جمع ما بپیوندید و زیبایی‌های زبان و فرهنگ عراقی را در محیطی دوستانه و پرانرژی کشف کنید. کلاس‌های ما با مربیان مجرب و متعهد، فضایی گرم و صمیمی را برای یادگیری فراهم می‌آورد که در آن هر فردی، صرف نظر از سطح مهارتش، می‌تواند پیشرفت کند. ما به شما قول می‌دهیم:** - یادگیری در فضایی شاد و مثبت - احترام به فرهنگ و عقاید هر شخص - پیشرفت قابل توجه در مهارت‌های زبانی همین حالا ثبت‌نام کنید و بخشی از خانواده بزرگ ما شوید!😍 https://eitaa.com/joinchat/3182690473Cb9c4a99f75
مناجات زیبای شهید دکتر چمران : خدایا ... @zibastory از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم ... من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد ... گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ، معنایش این نیست که تنهایم ... معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ... با تو تنهایی معنا ندارد ! مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...! دوستت دارم ، خدای خوب من ... 🌺هدیه به ارواح مطهر شهدا صلوات🌺 ‌ ‌@zibastory •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‍ شهید باکری، شهرداری که رفتگر شد! @zibastory اوایل انقلاب بود و مهدی باکری شهردار اورمیه در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود. کنجکاوم شد، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، آقا مهدی است. آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت. ادامه دادم، آقا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم. زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش. اشک تو چشمام حلقه زد. هر چی اصرار کردم، آقا مهدی جارو رو بهم نداد؛ ازم خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا دیگران متوجه نشن، رفتگر آن روز محله ما، شهردار اورمیه بود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📚داستان کوتاه📚 ⚡️شأن و منزلت بسم الله⚡️ 🔘 گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند. 🔘 روزی کیسه ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نکه دارد زن آن را گرفت و با گفتن " بسم الله الرحمن الرحیم" در پارچه ای پیچید و با " بسم الله " آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد . شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و "بسم الله" را بی ارزش جلوه دهد. 🔘 وی بعد از این کاربه مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. 🔘 زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" در مکان اول خود گذاشت. شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین گردید. 📚 خزینةالجواهر ص 612 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌼توصیه های آیت الله کشمیری برای ماه مبارک ✍حتما دقایقی از ساعات خود را به برترین عبادت اختصاص دهید و آن هم چیزی نیست جز باخود وخدای خود خلوت‌ کنید؛ خصوصاً به نوع رابطه حضرتش با خودتان بیندیشد امید است ابوابی از معرفت به رویتان باز شود... یکی از مهمترین حالتهای بندگی خصوصا در رمضان حالتیست که توصیه مؤکد نبی مکرم(ص) است و آن می باشد؛ فقط خداو اولیاء الهی می دانند می دانند هنگام سجده عبودیت چه بارانی از ابر رحمت و چه برکاتی از عالم ربوبیت بر شما می بارد، حتماً در روز یک سجده طولانی داشته باشید... آغاز ماه رمضان حتماً کنید که لِلّه روزه بگیرید؛ آداب روزه داری را تا آنجا که نشاط دارید انجام دهید. کمیت گرا نباشید کیفیت جو باشید. دنبال ختم آیات و ادعیه نباشید. درپی هضم آنها باشید. بزرگترین مشکل ما قشری نگری به دین و شریعت است... حتی المقدور بر سفره خانه خود کنید حتی در مساجد افطار نکنید؛ بگذارید برکت افطار و دعای مستجاب لحظه ی افطار به خانواده وخانه شما تعلق گیرد. در ضمن هنگام افطار دِلال کنید... دِلال یعنی ناز کردن؛ هنگام افطار برای خدا ناز کنید چون برایش روزه‌ گرفتید و حضرتش خوان کرم گسترده لقمه اول را نزدیک دهان ببرید اما نخورید و دعا کنید؛ یعنی به خدا عرض می کنید اگه حاجتم را بدهی افطار می کنم به این حالت دلال می گویند؛ معجزه می کند... رمز ماندگاری در ضیافت الهی رمضان کیمیای است؛ با فرزندان، خویشان و دوستان خود با اکسیر حسن خلق و مهربانی برخورد ‌کنید. همیشه خصوصاً در این ماه خوش برخورد باشید. لحظه عصبانیت و خشم شما همان لحظه اخراج شما از این مهمانی الهیست... کشتی رؤیایی رمضان سوار بر امواج دریای به ساحل نجات می رسد؛ ازخدای سبحان در این ماه خصوصاً اسحار سحرآمیز آن اشک و گریه درخواست کنید. البته شرط سحرخیزی و اشک ریزی دلشکسته داشتن است.. از ابتدای ماه رمضان باید هدف گذاری شما باشد که جان جان رمضان است؛ در این خصوص سخن زیاد است لیکن « مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز». فقط سعی کنیم شب قدر در ما واقع شود نه در ماه... این ماه، ماه ماست؛ در این بهار قرآنی هرروز یک آیه را انتخاب کنید و تا افطار به طور متناوب تلاوت و در پیرامون آن تدبر نمایید امید است دم دمای افطار آن آیه برای شما پرده از رخسار بردارد... بالامام تمام الصلاة و الصیام؛ در سراسر ماه رمضان توجه شما به روزه دار حقیقی و انسان کامل یعنی وجود نمی بایست منقطع شود. روزه و نماز و بندگی شما از کانال آن حضرت به بارگاه باری تعالی بار می یابد... ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رابطه آدم با امامش باید اینجوری باشه این جملات رو امام حسن عسکری (ع) خطاب به ابوهاشم جعفری میگن . @zibastory 📚کافی جلد ۱ صفحه ۵۰۸ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امام زمان کجای کارته؟! 👤 حجت الاسلام کاشانی @zibastory ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
سـ🌸ـلام روزتون پراز خیر و برکت 💐 🗓 امروز  پنجشنبه ☀️ ۲۴ اسفند ١۴٠٢ ه. ش 🌙 ۳ رمضان ١۴۴۵ ه.ق 🌲 ۱۴ مارس ٢٠٢۴ ميلادی
🌷آخرین پنجشنبه اسفند ماه 🍃🌼خود را بیمه کنید با 💕صلوات💕 🌷برحضرت محمد (ص) 💕و خاندان پاک و مطهرش 🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💕وآلِ مُحَمَّدٍ 🌷وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کافی ست دلت بهار باشد🌸🍃 از اشک تو سبز می‌شود خار از خنده‌ات آب می‌شود برف در دست تو لانه می‌کند سار🕊 🍃🌸کافی ست بخواهی آسمان را بر اسب سیاه شب، سواره دست تو به ماه می‌رسد باز از پنجره می‌چکد، ستاره✨ 🍃💖بذر از تو و صد جوانه از من کافی ست که با زمین بگویی یا سرخ ترین عاشق از تو سرسبزترین ترانه از من💖🍃 🍃🌸کافی ست که وقت پرکشیدن در چشم تو انتظار باشد کافی ست بخوانی آسمان را یا اینکه دلت بهار باشد …💖🌸🍃 @zibastory
اى كـاش كه زيـنــت بـهــارش باشيم در شادى و غم ،هميشه يارش باشيم اندازه يـك روز در ايـن ســال جـديـد آرامـش قـلــب بـى قـرارش باشـيم @zibastory 🌸💚
پاسخ 3 شبهه روزه (کهرمی).mp3
3.52M
❌پاسخ ۴ شبهه درباره روزه ❌ 🔺۱.فلسفه روزه گرفتن چیه 🔺۲.اگه شیطون ماه رمضان زنجیره: چرا گناه میکنیم 🔺۳‌. فرق روزه با بقیه عبادات چیست 🔺۴.چرا روزه خوار علنی را تعزیر میکنند 🎙مرتضی‌ کهرمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬کسی که بدون عذرشرعی روزه نگرفته، چطوری باید جبران کنه؟ @zibastory 🔹کفاره تأخیر چیه و چقدره؟ ⭕️ نکته: برای کسب اطلاعات بیشتر حتما به رساله و استفتائات مراجع تقلید رجوع شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@zibastory 🎥 ندای الهی، در هر شب ماه به بندگانش 🔺خداوند در هر شب از ، ۳ بار این را به بندگانش می‌گوید👆
آیت‌الله صدیقی - تشرف.mp3
10.92M
📝 تشرف آیت‌الله قاضی... @zibastory موقع افطار، برای ظهور حضرت دعا کن، اون‌وقت امام‌زمان هم موقع افطارشون برای تو دعا می‌کنند، دعای ما کجا و دعای او کجا؟!🥲💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@zibastory 🎬 "عملکرد مغز و فواید گرفتن" از جمله اثرات روانی روزه داری و پرهیز... استاد رائفی‌پور
🦋🍂🦋🍂🦋🍂🦋🍂🦋🍂🦋 @zibastory 🔆تخت فولاد ايشان فرمودند: يك عده از شاگردان مرحوم آخوند قصد مى كنند كه يك مقدار سر بسر آخوند بگذارند. خُب مرحوم آخوند يك آدم فوق العاده و خيلى مرتب ومنظم و دقيق و مقرراتى بود. كسى هم حق تصرف در امور ايشان را نداشت و اجازه هم نمى داد كسى مداخله كند. شاگردها قصد مى كنند كه ايشان را اذيت كنند. يك روز پنج شنبه بعد از ظهربه ايشان مى گويند: استاد مى خواهيد برويم تخت فولاد؟ مى گويد: اشكالى ندارد، تخت فولاد قديم اطاق اطاق و حجره حجره بود و يك عده عصر پنج شنبه تا عصر جمعه اقامت مى كردند در آنجا مى خوابيدند . مرحوم آخوند رسمش اين بود كه بعد از نماز مغرب و عشاء مى خوابيد كه نصف شب بيدار شود. در آن روز مرحوم آخوند به اين نكته الطفات نداشت . كه مرحوم آشيخ مرتضى ريزى كه دراصفهان مشهوربوده درآن موقعها دعاى كميل مى خوانده ، و در اصفهان بين پيرمردها معروف بود كه ايشان هر وقت در تخت فولاد ، دعاى كميل مى خواند و به الهى العفو، مى رسيد همه باهم دسته جمعى الهى العفو و يانور و يا قدوس مى گفتند. صدايشان تا اصفهان مى رسيد و شنيده مى شد، جمعيّت عجيب وغريبى شركت مى كردند. شاگردها، آخوند را مى برند آنجايى كه سر و صدا زياد بود، توى اطاق مى گذارند و مى روند و مى گويند: آخر شب آخوند از خواب بيدار مى شود، مرحوم حاج شيخ مرتضى هم طبق روال هميشه شروع مى كند به مناجات كردن و الهى العفو گفتن . صبح كه مى شود شاگردهابر مى گردند كه براى مرحوم آخوند بساط صبحانه راه بيندازند و براى جناب آخوند چاى بريزند حالاشاگردها مى دانستند آخوند ديشب نخوابيده ودعاى كميل آشيخ مرتضى طول مى كشيده وروال آخوند را هم بهم زده اند مى گويند: استاد ديشب خوب خوابيديد يانه ؟ مرحوم آخوند هم دوسه تا فحش وافاضات ملكوتى نثارشان مى كند و مى گويد: اين فلان فلان شده هم خلاصه با اين الهى العفوها و يا نور و يا قدوسش بلا خره ما را هم سرحال آورد. 📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨ @zibastory 🔆روش امام در انتقاد شقرانى در عصر حضرت صادق عليه السلام زندگى ميكرد. او با آنكه خود را از دوستان و پيروان آن اهل بيت عليهم السلام ميدانست شراب ميخورد و به اين گناه بزرگ آلوده بود. روزى امام عليه السلام در رهگذر تنها با وى برخورد كرد: براى آنكه از عملش انتقاد كند و از شراب خمرش بازدارد آهسته به او فرمود: ان الحسن من كل احد حسن و انه منك احسن لمكانك منا و ان القبيح من كل احد قبيح انه منك اقبح عمل خوب از هر كس كه باشد خوب است و از تو خوبتر زيرا وابسته بمائى و عمل بد را هر كس انجام دهد بد است و از تو بدتر و ناپسندتر. 📚بحار، جلد 11، صفحه 209
🌳بهشت فروشی (ماجرای خریدن خانه زبیده و هارون الرشید از بهلول) @zibastory ✍زبیده زن هارون الرشید در راه عبور خویش، بهلول را دید که داشت با بچه‌های روی زمین خط می‌کشیدند . به بهلول گفت چه می‌کنی . بهلول گفت دارم خانه درست می‌کنم. زبیده گفت خیلی زیباست آن را می‌فروشی؟ بهلول گفت هزار دینار می‌فروشم. زبیده گفت خریدام. بهلول هم آن پول ها را گرفت و بین فقراء تقسیم کرد. شب آن روز هارون الرشید خوابی دید که وارد بهشتی شده که در آن قصر مجللی است و او را به داخل آن راه نمی‌دهند و می‌گفتند مال زبیده است. فردا به زبیده گفت چنین خوابی دیدم. زبیده ماجرای خانه خریدن از بهلول را به هارون گفت. هارون هم رفت تا بهلول را ببیند اورا دید که با بچه‌ها روی زمین خط می‌کشد. گفت ای بهلول چه می‌کنی؟ گفت مگر نمی‌بینی دارم خانه می‌سازم. هارون گفت خانه ای را که تو درست می‌کنی به شکوه و جلال خانه پادشاهان نیست ولی آن را می‌خرم. بهلول گفت قیمتش خیلی گران است. هارون گفت هرچه را بخواهم می‌توانم بدست آورم. بهلول گفت هزاران کسیه پر زر و باغها و بوستانهای وسیع و اموال فراوان و ... 👑هارون گفت پس چرا به زبیده هزار دینار فروختی. بهلول گفت: زبیده ندیده آن را هزار دینار خرید ولی تو دیده‌ای و می‌خواهی بخری!
🌷 🌷 @zibastory !!! 🌷ما بعد از اولین گروهان از گردان موسی بن جعفر(ع) وارد جزیره ام الرصاص شدیم. رضاعلی پشت سر من حرکت می‌کرد. او پیک گردان بود. سنگر تیربار کمین عراقی‌ها در نوک ام الرصاص بود. این سنگر غیرقابل نفوذ و محکم بود. هرچه با آر.پی.جی آن را هدف قرار دادیم، نتیجه نداد. مجبور شدیم که درخواست خمپاره شصت کنیم تا از بالا آن را تخریب کنیم. تیربارچی تا آخرین تیرش را شلیک کرد. در همان تاریکی و بحرانی که داشتیم، رضاعلی چند بار گفت: مردان بزرگ ایستاده می‌میرند. 🌷داشتیم جلو می‌رفتیم که بی‌سیم مرا صدا کرد. وقتی برگشتم، دیدم گلوله ضدهوایی که علیه نفرات استفاده می‌کردند از جلو به سرش اصابت کرد. او همچنان سرپا ایستاده بود. لحظاتی بعد یک‌باره به زمین افتاد. چشمش را بستم و راهش را ادامه دادم. متأسفانه جنازه‌اش کشف نشد و تنها نمادی از یک قبر برای او در روستای دلازیان سمنان ساخته شده است. روحش شاد و یادش گرامی. 🌹خاطره ای به یاد شهید جاویدالاثر رضاعلی اعرابیان : رزمنده دلاور مهدی صفاییان منبع: سایت نوید شاهد @zibastory