✨﷽✨
#پندانـــه 🦋
❤️ حجاب
💠ﯾﮏ ﺷﺨﺺ ﭼﻨﯿﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍتعريف ﻣﯽ ﻧﻤﻮﺩ
🚻ﮐﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺩﺭ ﭘﺎﺭﮎ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ
🔰ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻋﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﺎ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ
ﯾﮏ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺍﮔﻪ ﺍﺯﺷﻤﺎ ﺑﭙﺮﺳﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﯾﻦ ؟
❗️ﻣﻦ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ
ﺍﮔﻪ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ،ﭘرﺳﯿﺪ
❓ﭼﺮﺍ ﺧﺎﻧﻢ ﺗﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﻫﺴﺖ ﺣﺎﻻ ﺍﮔﻪ ﯾﮏ ﮐﻢ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﭼﯽ ﻣﯿﺸﻪ؟ﭼﺮﺍﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺳﺨﺖ ﮔﺮﻓﺘﯽ؟
🔃ﻣﻦ ﮐﻪ ﺳﻌﯽ ﮐﺮﺩﻡﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﮐﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ
🌹 ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﻓﺮﻕ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺎ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺏ ﭼﯽ ﺍﺳﺖ . ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ بگو ﭼﯽ ﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﻢ ﻣاشین ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﺗاکسی ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﺩﺍﺭﻩ؟
🚖ﺑﺮﺍﯾﺶ ﮔﻔﺘﻢ : ﺗاکسی ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻋﻤﻮمه ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺍﺭﺵ ﻣﯿﺸﻦ ﻭﻟﯽ ﻣاشین ﺷﺨﺼﯽ🚘 ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺳﺘفاده شخصی ﮔﻔﺘﻢ : ﺯﻥ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺎ ﺯﻥ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻨﮕﻮﻧﻪ ﻫﺴﺖ
✅ﺯﻥ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺏ ﻫﻤﮕﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﻭﺑﺮﺍﯼ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻭﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ. ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻧﺶ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﻥ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺯﻧﯽ ﻫﻤﭽﻮﻥ تاکسی ﺍﺳﺖ
🌺 ﺍﻣﺎ ﺯﻥ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﻓﻘﻂ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺍﺭﺩ ﺯﯾﺒﺎﯾﻬﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﻤﯿﺒﯿنند ﻭ ﻧﺰﺩ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺍﺳﺖ
ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﻓﻘﻂ ﻣﺎﻝ ﺍﻭﺳﺖ
⚡️ ﺟﻮﺍﻥ ﺳﺮ به زﯾﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ، ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮔﻔﺖ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻫﺴﺘﻢ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﻨﻢ ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭﺱ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺩﺍﺩﯼ
💥این مقدار بس بُوَد خردمند را
پس ما هم مراقب همسر و خواهرنمان باشیم.
@zibatarin_Eshgh
#پندانه
🔴 زیبایی انسان در چیست؟
✍روزی شاگردان نزد حکیم رفتند و پرسیدند: استاد زیبایی انسان در چیست؟ حکیم دو کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت: به این دو کاسه نگاه کنید، اولی از طلا درست شده و درونش زهر است و دومی کاسهای گِلی و درونش آب گواراست؛ شما کدام را انتخاب میکنید؟
شاگردان جواب دادند: کاسه گلی را. حکیم گفت: آدمی نیز همچون این کاسه است. آنچه که آدمی را زیبا میکند درون و اخلاقش است. باید سیرتمان را زیبا کنیم نه صورتمان را🦋🌿 ...
@zibatarin_Eshgh
✨﷽✨
#پندانه🦋🌱
🔴دنیاپرست شدیم و چقدر عمیق!😞
✍دخترکی با سنگ، بدنه ماشین پدرش را خراش میداد.
پدرش از روی خشم چند ضربۀ محکم به دستش زد؛ غافل از اینکه آچار در دستش است!
در بیمارستان دخترک انگشتانش را از دست داد😟.
دختر از پدرش پرسید: پدر، انگشتانم کی رشد میکنند؟🤔
پدر از ناراحتی حرفی نمیزد. نشست و به خراشهای روی ماشین نگاه کرد.👀
🌿دختر نوشته بود: «دوستت دارم پدر»❤️
عصبانیت و عشق حد و مرزی ندارد؛ مشکل امروز جهان این است که مردم استفاده میشوند و وسایل دوست داشته میشوند.🤕💢
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@zibatarin_Eshgh
✨﷽✨
#پندانه🦋🐚
✅نون سنگک
✍مامان صدا زد: امیرجان، مامان بپر سه تا سنگک بگیر.اصلاً حوصله نداشتم،😩 گفتم: من که پریروز نون گرفتم.مامان گفت: خب، دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان نون نداریم.
گفتم: چرا سنگک، مگه لواش چه عیبی داره؟مامان گفت: میدونی که بابا نون لواش دوست نداره. گفتم: صف سنگک شلوغه. اگه نون میخواید لواش میخرم. مامان اصرار کرد سنگک بخرم. قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت: بس کن، تنبلی نکن مامان، حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا. این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شسته بودم، داد زدم: من اصلاً نونوایی نمیرم. هر کاری میخوای بکن!😤
داشتم فکر میکردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک میکنم باز هم باید این حرف و کنایهها رو بشنوم.😏🙁دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور میشه به جای نون، برنج درسته کنه. اینطوری بهترم هست. با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی میافتم رو دنده لج و اصلا قبول نمیکنم اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلاً انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ۱۰ کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خستهاش کرده بود. اصلاً حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی.😶
راستش پشیمون شدم. هنوز فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمیکرد. سعی کردم خودم رو بزنم به بیخیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصابم خرد بود. یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم، صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود. دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خرد میکرد. نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که میاومدم تصادف شده و مردم میگفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود.
گفتم: نفهمیدی کی بود؟ گفت: من اصلاً جلو نرفتم. دیگه خیلی نگران شدم.😓رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود.یه😥 نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم رفتم اونجا هم تعطیل بود. دلم نمیخواست قبول کنم تصادفی که خواهرم میگفت به مامان ربط داره.😨تو راه برگشت هزار جور به خودم قول دادم که دیگه تکرار نشه کارم. وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم😃 که میگفت: بلد نیستی درست زنگ بزنی؟
تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه!😍😇نفس عمیقی کشیدم و گفتم: الهی شکر و با خودم گفتم: قولهایی که به خودت دادی یادت نره! پدر و مادر از جمله اون نعمتهایی هستند كه دومی ندارند پس تا هستند قدرشون رو بدونيم! افسوسِ بعد از اونها هيچ دردی رو دوا نمیكنه؛ نه برای ما، نه برای اونها...☝️🏻❤️
@zibatarin_Eshgh 🌸🍃
#پندانہ
🔻لقمان بہ پسرش نصیحت ڪرد :
دو چيز را فراموش نڪن:
ياد خـــــدا
ياد مـــــرگ
❌دو چيز را فراموش ڪن:
بدے ديگران در حق تو
خوبے تو در حق ديگران
🏴 @zibatarin_Eshgh 🏴
#پندانـہ
رفیـــق جان!!‼️
هیچوقت از توبه خسته نشو..
مگہ هر بار که لباست کثیف میشہ
اونو نمیشویی؟!
گناه هم همینجوریہ!!
باید پشت سر هم استغفار کرد
تا گناهان پاک بشہ!🙂
پس:
أستَغفِرُ اللّهَ رَبّیوأتُوبُ إلَیه😍
🏴 @zibatarin_Eshgh 🏴
#پندانہ
اگه گناه کردی..
حداقل بعدش پشیمون باش!🙂
🔸امام صادق"ع" در این رابطه میفرماین:
همانا پشیمانے از گناه انسان را
به دست کشیدن از آن وا میدارد!😃
📚 اصول کافے
🏴 @zibatarin_Eshgh 🏴
#پندانہ
♦️از آیت الله بهجت«ره» سوال کردند:
برای ازدیاد محبت به حضرت حقتعالی و ولیعصر«عج» چه کنیم؟!🤔
در جواب فرمودند:
گناه نکنید‼️❌
نمـــاز اولِ وقت بخوانید✅
🏴 @zibatarin_Eshgh 🏴
#پندانـــہ
ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻫﻢ ﺍﺗﺎﻕ ﺷﺪ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ میکنند ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﻨﺪ!🙂
ﺩﺭ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﺒﺪﯼ ﮔﯿﻼﺱ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ..
ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﻣﮕﺮ ﺷﺮﻁ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ ﺍﺯ ﮔﯿﻼﺱﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺳﺒﺪ، ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ؟!🙄
ﺑﯿﻨﺎ: ﺁﺭﯼ!
ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﭘﺲ ﺗﻮ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻋﺬﺭﯼ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﯽﺧﻮﺭﯼ؟!😡
ﺑﯿﻨﺎ: ﺗﻮ ﺣﻘﯿﻘﺘﺎ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﯾﯽ؟!😳
ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﺑﻠﻪ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﺯﺍﺩ ﮐﻮﺭ ﻫﺴﺘﻢ!!
ﺑﯿﻨﺎ: پس ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﻣﻦ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ میخوﺭﻡ؟!😐
ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺩﻭﺗﺎ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺗﻮ ﻫﯿﭻ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﯽ نکردی!!😐
ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﺑﯽ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻣﯽایستند ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﻓﺎﺳﺪ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ!!‼️
🏴 @zibatarin_Eshgh 🏴
#پندانـــہ
🔻روزي ملانصرالدين در مجلسي نشسته بود!
از ملا پرسيدن: به نظر توخورشيد بهتره يا ماه؟!🤔
ملانصرالدين قيافه متفکرانه اي به خود گرفت و گفت: اين ديگر چه سوالي است که شما مي پرسيد؟! خوب معلوم است که ماه بهتر است!!🙄
چون خورشيد در روز روشن در مي آيد به همين علت وجودش منفعتي ندارد!😒
اما ماه شب ها را روشن مي کند!✨🌙
پس ماه بهتر است!!🙂
💢این حکایت زندگی ماست!!
محبت زیاد دیده نخواهد شد!💔
کم که باشی دیده می شوی!👀
محبت زیاد دل نمیبره..دلو میزنه!‼️
🏴 @zibatarin_Eshgh 🏴