eitaa logo
کنگره شعر زیر یک سقف
173 دنبال‌کننده
118 عکس
19 ویدیو
1 فایل
دبیرخانه ی کنگره شعر زیر یک سقف ارتباط با ادمین @Zire_1_saghf98
مشاهده در ایتا
دانلود
برای زندگی عاشقانه من و تو چه بوده غیر تو و من بهانه من و تو چنین که یکدل و یکرنگ غرق ما شدنیم کجاست مرز من و تو؟ نشانه من و تو؟ چه بغض ها که به این دو پناه آوردند دو سرپناه صبورند شانه من و تو چه دردهای بزرگی خدا به ما بخشید در آن گم است غم آب و دانه من و تو چه روضه ها که در آن چشم خانه روشن شد به اشک ریختن دانه دانه من و تو بهشت چیست جز آنجا که عطر او باشد؟ بهشت کوچک دنیاست خانه من و تو چه داده هدیه به ما لطف مادر و مولا؟ دو شاه بیت برای ترانه من و تو گل همیشه بهارم! دمی نیفتد کاش به دست باد خزان آشیانه من و تو
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم شد آخرین لباس تنت، دستمال اشک این روضه را برای محرّم گذاشتم گفتی که صبر پیشه کن ای باغ مریمم هر روز ختم سوره ی مریم گذاشتم هر بار روی خون تو قیمت گذاشتند غم های تازه ای به روی غم گذاشتم هرگز تکان شانه ی دل را کسی ندید من داغ لرزه را به دل بم گذاشتم تو در رکاب حضرت زینب قدم زدی من بر رکاب صبر تو، خاتم گذاشتم حالا من و یتیمی گل های باغ تو قابی که روی چادر بختم گذاشتم این خانه بعد رفتن تو سنگر من است این گونه پا به خطّ مقدّم گذاشتم  
🔹در مراسم رونمایی از پوستر کنگره "شعر خانواده" مطرح شد: 🔸شعر عاشقانه پای ثابت دیدار شاعران با رهبری است. 🔹متن گزارش مراسم + فیلم🎥 https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/12/18/2465232
به این رزم‌میدان به این روزگار من آورده‌ام مرد جنگی هزار اگر اوست رستم که من ساختم چنین شیر مردی از آن شیرخوار به کامش بهارانه جان ریختم اگر گشت رویین‌تن،اسفندیار هر آنکس که شد در جهان نامور منش بوده‌ام اول آموزگار چه بسیار داغ پسر دیده‌ام جهان دیده تهمینۀ بی‌شمار اگر قصه عشق است،رودابه‌ام نه هم کیش نیرنگ سودابه‌وار اگر قصه جنگ است،جنگیده‌ام که گردآفریدم بر اسبی سوار به افسون مهرم اسیری،مرا به رامشگری‌های سوسن چه کار هنر می‌چکد از هر انگشت من زنی ریشه دارم ، زنی خانه‌دار
گزارش شبکه پنج از مراسم رونمایی پوستر اولین خانواده «زیر یک سقف»
چه بود حاصل دنیا، اگر اراده نبود؟ اگر امید رسیدن میان جاده نبود؟ من و تو وارث بال پرنده ای هستیم که جز در اوج فلک، هرگز ایستاده نبود تمام عمر به دستش دخیل می بستیم اگرچه طبق سندها امامزاده نبود پدر که نان شبش را به عشق ما اندوخت ولی دریغ که هنگام استفاده، نبود بدون او شب اندوه را چه می کردیم؟ چراغ خانه اگر چهره اش گشاده نبود چراغ خانه زنی بود بی گمان که خدا میان سینه ی او جز صفا نهاده نبود!! به ما اگر گرِهِ سخت زندگی وا شد مگر به برکت این سفره های ساده نبود زمانه سخت زمین زد سواره هایی را که در معیّت شان لشکری پیاده نبود من و تو عالِمِ عشقیم و بی گمان ما را معلمی به جز آغوش خانواده نبود  
می خوام یه داداش بخرم امّا پولم اندازه نیست خیلی گرونه قیمتش هزار و پونصد و دویست اگه با قلّکم برم مغازه ی فرشته ها شاید بتونم بگیرم یه دونه نی نی از اونا مغازه ی فرشته ها بچّه داره یه عالمه چه خوبه ده تا بخرم یه دونه داداشی کمه
در گریه‌های بی‌صدا در آشپزخانه در هر دعای عهد، در قرآن روزانه در روی پایم ایستادن، در زمین خوردن در دست‌هایم را گرفتن، مهربانانه در حرص خوردن وقت غیبت‌های دانشگاه در چاشت‌های مدرسه، در چای صبحانه در هر اذان صبح《پا شو، دیر شد》گفتن در نور بخشیدن به گوشه گوشه‌ی خانه در چین پیشانیت، در برف شب موهات در هر سکوتت پیش این فرزند پرچانه ای گریه‌ات ویرانی دنیا و عقبایم ای خنده‌ات آبادی این حال ویرانه ای هر کجا پیداست عطرت! دوستت دارم ای معنی خانه، وطن، زن، عشق، ریحانه
وقتی از گوشه پذیرایی جا‌به‌جا می‌کنی بخاری را می‌نشینم کنار پنجره تا حس کنم موسم بهاری را با کمی جابجایی و تغییر ، ماه اسفند رفته از خانه یادمان داده است فروردین،فوت‌و‌فن‌های خانه‌داری را خانه ما نه مردسالاری‌ست ،نه زن‌ زورگو به خود دیده‌ست عشق ما را صبور بارآورد ، خسته کردیم بردباری را زندگی هم اگر به ما لج‌کرد، تو به روی خودت نیاوردی من که هروقت ناامید شدم ، درتو دیدم امیدواری را بین‌مان روزمرگی‌ها را عشق تقسیم کرده است انگار گاه من قسط وام های تو را دادم و تو تمیزکاری را گاه هم من صدای ایرج را روز و شب گوش کرده‌ام با تو گاه تو می‌نشینی و با من آلبوم‌های افتخاری را می‌رسی تو به کارهای خودت، می‌رسم من به‌خانه و به خودم سال نورا به من بده تحویل، جایش این شعر یادگاری‌را
💢 تربیت اولاد را پیش شما کوچک کردند 🔹 تربیت اولاد بالاترین چیزی است که در همه جوامع از همه شغل‌ها بالاتر است. هیچ شغلی به شرافت مادری نیست. این خیانت بزرگی است که به ملت ما کردند. مادرها را منصرف کردند از بچه‌داری... ⁦♨️⁩ بچه‌داری را یک چیز منحطی حساب کردند؛ در صورتی که از دامن همین مادرها مالک اشتر پیدا می‌شود. از دامن همین مادرها حسین بن علی پیدا می‌شود. 🔰 ۲ خرداد ۱۳۵۸ فراخوان شعر شعر کنگره شعر
من هم یکی از فرشتگانم با تو هرلحظه در اوج آسمانم با تو خوشبخت ترین زن جهانی با من خوشبخت ترین مرد جهانم با تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قال الامام الصادق - عَلَيْهِ السَّلامُ - : اَكثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ اَوْلادِكُمْ فَاِنَّ لَكُمْ بِكُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً. امام صادق - عليه السلام - فرمود: فرزندان خود را بسيار ببوسيد زيرا براي شما در هر بوسيدن درجه‌اي است. «بحار الانوار، ج101، ص92»  
"عاشقِ هم" آسمان پدر خاک، مادر است ابر و باد با نسیم و گل خواهر و برادرند فکر می‌کنم هر چه هست در جهان زیر سقف آسمان صاف و بی‌ریا و ساده‌اند عاشق همند، خانواده‌اند... طیبه شامانی( طناز)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوشته‌ای از دکتر سعید مهرپور به همسر مرحومش . این استاد یکی از بهترین جراح‌های ارتوپد و فلوشیپ جراحی ستون فقرات و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران است. در اینستاگرامش با انتشار عکس قبر همسرش نوشته است: مریم عزیزم سلام. من در چهل و یک سالگی به بسیاری از آن چیزهایی که امروز آرزوی جوانان و دانشجویان است رسیده‌ام: پزشک، جراح، فوق تخصص، استاد و حتی رییس! اما امروز بعد از این راهِ دراز و پر مشقّت، یک آرزو بیشتر ندارم: همهٔ این‌ها را که برشمردم را پس بدهم، در عوض لحظه‌ای کنارِ تو بنشینم، در چشمانت نگاه کنم و فنجان چایی با هم بنوشیم و این بار قول می‌دهم که چای را نه یکباره و داغ که با آرامش و پا‌به‌پای تو بنوشم. مریم عزیزم! این روزها جوان‌ترها آن‌چنان برای پیشرفت، عجله دارند که نگاهِ مادر، نفسِ پدر و عشقِ همسر را نمی‌بینند و برای رسیدنِ هر چه سریع‌تر به قله، بسیاری را در دامنه جای می‌گذارند. مریم عزیزم! من پشیمانم، از تمامِ شب‌هایی که صحبتِ تو را نمی‌شنیدم و به فکرِ تشویقِ حاضرینِ در سخنرانیِ فردایم بودم. من پشیمانم. مریم جان بگذار جوان‌ترها را نصیحتی کنم. در بالای قلّه‌ها خبری نیست، هر چه هست در دامنهٔ زندگی شماست. قدر لحظات در کنار عزیزان‌مان بودن را بیشتر بدانیم.