eitaa logo
زیـرخیـمـه حسیــن (ع) ♥️
122 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2هزار ویدیو
45 فایل
• شکر خدا که در پناه حسینیم گیتی از این خوب تر پناه ندارد •❤️❤️❤️ ارتباط با ادمین بدون شناخته شدن👇 https://harfeto.timefriend.net/16777867354984 گروه ما درایتاعضوشو👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3573809976Ccdf5b9f5bc 💣بعداز 1kشدن قرعه کشی داریم⬇️
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 مسئولیت اطلاعات سپاه در لبنان و سوریه 🔰 بخش اول 💠 خاطراتی از یک مقام پیشین اطلاعاتی 1⃣ پائیز ۱۳۶۲ مسئولیت در لبنان و سوریه به این‌جانب واگذار شد. قبل از اعزام مفتخر به دستبوسی حضرت امام (ره) شدم که خاطره‌ی آن‌را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم. 2⃣ در آن زمان استعداد نیروی انسانی اطلاعات سپاه در لبنان تنها دو نفر بود. اتاق کار و اسکانی در خانه‌ی سپاه در دمشق در منطقه‌ی «طریق المزه» به ما داده شد. در اولین جلسه‌ی شورای فرماندهان سپاه بر اعزام فوری من به لبنان تأکید شد. 3⃣ به محض ورود به لبنان در بعبلک با مسئولین اطلاعات برادران لبنانی ارتباط گرفتم و درباره‌ی چگونگی انجام وظایف و مأموریت‌ها تبادل‌نظر کردم. 4⃣ با برادر ، از چهره‌های خوش‌سابقه لبنانی که هسته‌ی اولیه مجموعه‌ای را تشکیل دادند که بعداً به معروف شد، در ساختمان یک طبقه‌ای در حومه‌ی شهر بعلبک مستقر شدیم. 5⃣ این ساختمان قبلاً محل ایستگاه رادیویی «صوت المستضعفین» بود و نزد نیروهای اسرائیلی و فالانژ کاملاً سوخته و بارها به انفجار تهدید شده بود. 6⃣ یک ولوو استیشن نارنجی‌رنگ نیز داشتیم که آن‌هم قبلاً لو رفته بود و هر روز ابتدا تمام قسمت‌های زیرین آن‌را چک می‌کردیم تا از عدم نصب تله‌ی انفجاری مطمئن شویم. 7⃣ برای تردد در مرز لبنان و سوریه خودروهای باید از پلاک‌های مخصوص استخبارات سوریه استفاده می‌کردند که شماره سریال آن ۶۶ بود. ولوو ما، چون از برادران لبنانی گرفته شده بود، پلاک ۶۶ نداشت. با سماجت توانستم یک پلاک از ماشین دیگر سپاه باز کنم و در ولوو نصب کنم. پلاک مذکور برای دو خودرو استفاده می‌شد. برای اعلام هویت در مقابل نیروهای سوری مستقر در مرز در جلو ولوو عکسی از حضرت امام خمینی (ره) نصب کرده بودم. 8⃣ در شروع کار، در کل وضع حفاظتی مناسبی نداشتیم. هفته اول برای گرفتن اتاقی در پادگان امام علی (ع)، که قبلاً به پادگان شیخ عبدالله موسوم بود، رفتم. ولی روز بعد هواپیماهای اسرائیلی آن محل را بمباران کردند و ساختمان مدّنظر ما در پادگان به‌کلی منهدم شد و قید آنجا را زدم. لذا به همان محل رادیو، که سه برادر لبنانی نیز در آن مستقر بودند، بسنده کردم. 9⃣ در گام بعد به سازماندهی و نظم دادن به وضعیت پرداختم. برادران لبنانی عموماً زودتر از ۱۰ صبح فعالیت خود را آغاز نمی‌کردند. برادران لبنانی را با شرح وظایف جدی پاسخ‌گو کردم که از ساعت ۸ تا آخر شب به‌صورت موظف و پاسخ‌گو در موقعیت‌های مأموریتی آماده باشند. ✍ ادامه دارد... 🔸ابرار امام حسین علیه السلام به ابرار بپیوندید👇👇 کانال ابرار در روبیکا↙️ https://rubika.ir/abraremamhusain ایتا↙️ https://eitaa.com/abraremamhusain