eitaa logo
🌷ܝ̇‌ࡅ࡙ܝ‌ -ܥ݆ࡅ߳ܝ‌-ܢܚ݅ܣܥ‌‌ߊ‌ء -ܥ‌‌ܝ‌-ߊ‌ܩߊ‌ࡅ߭ࡅ࡙ܩܢ 🌷
795 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
26 فایل
بسم‌رب‌الشہداء والصدیقین 💫‌ نام کانال: زیر چتر شهدا🌹 ‌‌شروع‌خادمی:1401/11/05🇮🇷 پایان خادمی:انشاءالله‌شہادٺ♥️ شهید دعوتت کرده پس بمون😉🍃 ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید🙏 لینک کانال: @zirechatreshohada1401 مدیر کانال: @razmandegan1400
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 بارها گفته ام که بچه های در این کانال، کاری کردند که از بالاتر است. آنها چنان و از خودشان نشان دادند که در تاریخ اسلام کم نظیر بود. ما شبیه این ماجرا را جز در صحنه ی مشاهده نکرده ایم. حکایت بچه های را با هیچ عقل مادی و حسابگری نمی توان ارزیابی کرد. بچه های کمیل، بودند که ، و ، به مهمانی مظلومه ی خود رفتند. برای این مطلب هم دلیل دارند. در روایات ما را جوان معرفی کردند. همه نیروهای گردان هم جوان بودند. درباره آنها چیزی نمی گویم. سراسر این ، داستان کامی آنها بود. چه بسیار از که بخاطر نرسیدن به رسیدند. درباره بودن ؛ در بیشتر عملیات ها، وقتی روی زمین قرار می گرفت، چفیه اش به عنوان او بود. اما در کانال به جهت نبود وسایل امدادی، و برای بستن زخم ، مجبور شدیم که از چفیه ی هم استفاده کنیم. لذا پاره پاره در انتهای کانال و بدون پارچه ای که آنها را بپوشاند رها شد. می گوییم ؛ چون حتی یاران رزمنده هم کمتر از آنها یاد می کنند. این عملیات با خیانت های آشکار به اهداف خود نرسید. به همین جهت بسیاری از بزرگان جنگ، اجازه ی صحبت در خصوص این عملیات را نمی دادند. حتی بعد از جنگ نیز کمتر کسی از آنها یاد کرد. اما مهمانی : بارها به دوستانش گفته بود که ، ویژه ی در عالم هستند. او عشق و محبت به را در دلها نهاد . ما شاهد بودیم که بیشتر با ذکر نام به رسیدند. برخی از ، چه در این منطقه و چه در مناطق دیگر به خواب دوستان می آمدند و پیغام می دادند که ما دوست داریم و در کنار مادر رزمندگان، بمانیم ، زیرا مورد عنایت خانم هستند. نیز در سخنانی در مورد فرمودند: سلام ما بر این تن ملت که مونسی جز نسیم صحرا و همدمی جز مادرشان ندارند. برای همین موارد است که همیشه می گوییم: ، بی کفن و و بودند که به دیدار پهلو شکسته ی خود رفتند . شادی روح و •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🙏 لینک کانال ما 👇 @zirechatreshohada1401
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 ✨شهیدمدافع حرم سیدمیلاد مصطفوی✨ اعتقاد داشت که شهدا بهترين راهنما و الگو برای نسل جوان هستند. ميدانست که اگر دست جوانی را در دست شهدا بگذارد، آن جوان را بيمه کرده. برای همين بود که خودش و جوانی اش را وقف راهيان نور کرده بود. چه شب ها و روزهايی را در اين عرصه زحمت کشيد. دست جوانها را در دست شهدا میگذاشت و هم با آغوش باز، اين جوانهای پاک که براساس غفلت کوچکی از اين مسير جدا شده بودند را استقبال می کردند.. دو نفر از جوانانی که اهل رابطه با نامحرم بودند با ما راهی سرزمین نور شدند. سيد خيلی با انها گرم گرفت تا اينکه يک روز با هم رفتند يکی از مناطق عملياتی، غروب بود که به اردوگاه برگشتند. اشک امانشون نميداد من هر چقدر سؤال کردم که چه اتفاقق افتاده چيزی دستگيرم نشد. بعدها فهميدم اينها شفا يافته مکتب شدند و به جای نامحرم، دست دوستی به سمت شهدا دراز کردند و الحمدالله نتيجه هم داد... با هم رفتيم برای ساختمان درب آسانسور بخريم بعد از خريد به من گفت مرتضی بیا ميخوام ببرمت يه جای خوب! من هم دلم رو صابون زدم گفتم حتمًا رستورانی، کافی شاپ يا ...!! يکي يکي از خيابون های شهر گذشتيم. کم کم نا اميد شدم. از شهر خارج شديم. تا به خودم اومدم ديدم در شهدای همدان هستيم! برای من از مظلوميت شهدا و علاقه زيادی که به شهدای داشت ميگفت، حسرت از صحبت هاش ميباريد. دورانی که بوديم با مينی بوسی که تحويل سيد بود، برای بازديد مناطق رفتيم. نيمه شب بود، در راه برگشت ماشين خراب شد. از طرفی ما بايد زودتر ميرسيديم چون زائر داشتيم و براي فردا بايد صبحانه تدارک می ديديم. همه بچه ها پکر و ناراحت از ماشين پياده شدند. در ماشين هم هيچ آچار و انبردستی نبود. از طرفی هم اگر بود از تعميرات ماشين سر در نميآورديم.ُ سيد آرامشی که داشت آدم رو کفری ميکرد. میگفت: بچه ها چرا نگران هستيد؟ الان خود شهيد درويشی درستش ميکنه، ما صاحب داريم هيچ وقت کم نمي ياريم. بی حوصله حرفهای سيد رو گوش کرديم. باورش سخته اما خدا ميدونه چند دقيقه از حرفهای سيد نگذشته بود که در تاريكی شب آقايی اومد وگفت: چرا اينجا وايساديد؟! گفتيم ماشين مون خرابه، آستين هاش رو بالا زد، گفت نگران نباشيد، من خودم راننده ماشين سنگين هستم. به خدا دستی بهش بزنم انشاءالله درست ميشه. بسم الله گفت و رفت سراغ ماشين. به يک چشم بهم زدن، با اولين استارت ماشين روشن شد!! با خوشحالی سوار ماشين شديم و به سمت اردوگاه حرکت کرديم.ّ سيد ميلاد رو به شهدا فهميديم... است •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🙏 لینک کانال ما 👇 @zirechatreshohada1401