eitaa logo
زیرگنبدطلا
5.7هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
19 فایل
♡کانال رسمی کودک و خردسال حرم مطهر ♡کانال تخصصی جشنِ تکلیف ♡تنها مرجعِ اطلاع‌رسانی برنامه‌های کودک و خردسال ♡برگزاری تخصصی جشن تکلیف به صورت گروهی یا اختصاصی در حرم مطهر ♡برگزاری جشن روزه‌اولی‌ها به صورت گروهی و یا انفرادی ♡آیدی پاسخگویی: @Revaghekoodak
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌خوام برای تو ، یه قصه بخونم...! یه قصه‌ی خییییلی جذاب می‌خوام ببرمت وسط یه نقاشی تا برات از یه پاک‌کن جادویی بگم...😊 می‌خوام از روزی برات بگم که مدادرنگی‌ِ سبز صورتی سیاه‌ زرد و قرمز به همراهی پاک‌کنِ زبر و زرنگ🙃 و درخت زیتون 🪴 تصمیم گرفتند سربازای اسرائیل رو از صفحه نقاشی محمد محو کنند...😌☺️ 🔗🦋مربی‌های زیر گنبد طلا ادامه‌ی داستان رو براتون تو رواق تعریف میکنند😊 🦋▹❀✾••┈┈• @ziregonbadetala
⭑🦋⭑ محراب‌عبادت‌حضرت‌فاطمه‌سلام‌الله‌علیها من محراب عبادت بانویم فاطمه‌ام. جایگاهی که شاهدِ ناب‌ترین لحظات راز و نیاز فاطمه با پرودگار خویش بوده است... بانوی من در گوشه‌ای از خانه‌ی ساده و صمیمی‌شان محل مخصوصی را تعیین کردند که همیشه در آنجا با خدای خود راز و نیاز میکردند و اینگونه شد که من شدم محراب عبادت بانو... 🦋 ⭑⭑⭑@ziregonbadetala
⭑🦋⭑ مامان و بابای عزیز این قصه‌ی زیبا رو برای کودکتون بخونید... آسیاب حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها ✿من آسیابِ دستی و سنگی فاطمه زهرا سلام‌الله دختر رسول خدایم. همه شوقم این بود که هر روز بانویم با دستان لطیف و مبارکش مرا می‌گرفتند و گندم را آرد میکردند تا نان بپزند... ✿اما دلتنگم چون شاهد بودم که از بس بانویم مرا دست در دست گرفتن و گندم آسیاب کردم هر دو دست مبارکشان ورم کرد و زخم شد.. ✿من آسیابی هستم که گاهی وسیله کمک هزینه مولایم علی و بانویم فاطمه میشدم. وقتی که بانویم فاطمه گندم‌ها و جوها را با من آرد میکردند نان میپختند و نانها را مولایم علی برای فروش به بازار میبردند... ✿یادم نمیرود روزی که حسنین به شدت گریه میکردند و فاطمه سلام‌الله مرا رها کردند تا فرزندانشان را آرام کنند و من به امر خدا توسط فرشتها شروع به چرخیدن کردم. خوشحال شدم از اینکه هم بانویم لبخند میزدند و هم فرزندانشان آرام شدند و هم گندم‌ها آسیاب شد... 🦋 ╰─➤@ziregonbadetala
من درب خانه فاطمه‌ام... همان دری که پیامبر اکرم در مقابل من می‌ایستادند و سه بار بر اهل خانه سلام میکردند. آه آه هنوز صدای پیامبر را میشنوم که فرمودند:السلام‌علیکم. ای مردم من همان دری هستم که در آن روز غم بار بانویم فاطمه از پشت مرا گرفته بود...🥀 ✿ ✿ ✿ ادامه‌ی این نمایشنامه‌ی بسیار دیدنی و مفصل رو می‌تونید فردا با دوستاتون در هیئت زیر گنبد طلا ببینید... ┏━━━━━━━━━🏴┓ @ziregonbadetala ┗🏴━━━━━━━━━┛
یکی از چیزایی که بچه‌ها خیلی دوست دارن اینه که، عکس‌های رواق زیرگنبدطلا رو براشون بزاریم...📸😊 🔖هم الان دخترای ۷ تا ۱۱ ساله‌مون دارن قصه‌های حضرت عیسی علیه‌السلام رو می‌شنوند...🥰 ╭━═━⊰🌼💖🌼⊱━═━╮ @ziregonbadetala ╰━═━⊰🌼💖🌼⊱━═━╯
✨💖✨ 📍موقعیت؛ وقتی که حرم‌جان با تمام وسعتش تو رو در آغوش میگیره و این صحنه‌های زیبا خلق میشه😍🤗 🎊معلومه بَروبچ خوشحالن مگه نه؟😅🥰 🎊قبول دارید گوشه گوشهٔ اینجا میشه براشون خاطره؟؟ 🎊همین تصاویری که با دیدنش برای شما هم خاطره‌سازی میشه☺️ 🎊دخترامون در حال ديدن یه اجرای بی‌نظیر از مربی مهربون زیر گنبد طلا و یه قصهٔ شیرین از حضرت عیسی علیه‌السلام ☺️😊 ✨💖✨ ╰─➤@ziregonbadetala
آی قصه قصه قصه☺️😊 قصه‌ی شنیدنیِ راز دانه‌ کوچولو با اجرای بی‌نظیره مربی مهربون رواق برای گل دخترامون😍 فقط تمرکزشوووون🤗 @ziregonbadetala
یکی از یکی عزیزتر و خانوم‌تر😊 مربی‌های زیرگنبدطلایی امروز یه قصه دیدنی و شنیدنی برای دخترامون تعریف کردن🌹 با هر صفحه یه قصهٔ زیبا از شهید جمهور🌷 یکی دیگر از ویژگی‌های مهم شهید رئیسی که شاید مهم‌ترین ویژگی او بود این بود که همیشه سعی می‌کرد در تمام برنامه‌هایش هماهنگ با فرمان‌های رهبر عزیزمان امام خامنه‌ای عمل کند او خودش را سرباز امام خامنه‌ای می‌دانست و همیشه مثل حاج قاسم گوش به فرمان رهبرش بود....... ⭑🦋⭑ ╰─➤@ziregonbadetala
قصه‌ها هم امروز بوی امام حسین میدهد ..☀️ بچه‌ها قراره راه خوشبختی را پیدا کنند سوار کشتی نجات امام حسین بشوند تا با عشق امام حسین‌مون به خدای مهربون برسند و عاقبت بخیر باشند ☘ ان‌شاءالله 🤲 °•@ziregonbadetala
نوبت به قصه میشود درباره‌ی امام حسین آموختیم تا در معرفت به ایشان یک پله بالاتر از قبل بایستیم ... میدانیم که شما دست‌های کوچکمان را رها نمی‌کنید آقا نگذارید که ما دستانمان را از دستان مهربانت جدا کنیم...❤️ @ziregonbadetala
قصه‌گویی همراه با پیام‌های عاشقانه و توضیحات کوتاه درباره روزهای کربلا، دل بچه‌ها را با ارزش‌های والای شهادت آشنا می‌کنه 🎧 امروز دخترامون قصه جناب زهیر رو شنیدن 🖇@ziregonbadetala
امروز تو هیئت کودک، مهمان قصه‌هایی بودیم که قلب‌هامون رو روشن کرد و فهمیدیم که چقدر ارزشمندیم ✨ 🌸 قصه حجاب و عفاف، مثل یه گنج پنهان بود که با هم کشفش کردیم 🎭 نمایش مامان گلی و روایت مسجد گوهر هم کلی پیام‌های قشنگ برامون داشت °•@ziregonbadetala