▪︎▪︎▪︎
《امام حسن مجتبی علیه السلام》
سجده اش طولانی شده بود. تعجب کردیم. نماز جماعت و این سجده تا به حال از پیامبر ندیده بودیم گفتیم شاید وحی نازل شده. نماز که تمام شد جلو رفتیم علتش را پرسیدیم.
فرمود: حسن بر گردنم سوار شده بود. دلم نیامد او را پایین بیاورم منتظر ماندم خودش پایین بیاید.
گفتیم : یا رسول الله با دیگران اینطور رفتار نمی کنید.
فرمود: حسن ریحانه من است هر کس می خواهد به بهتر و مهتر بهشت نگاه کند به حسن نگاه کند.
خدا دوست داران تو را دوست دارد
از كوچه ها مي گذشتيم. امام حسن را ديديم. بازي مي كرد. پيامبر قدم هايش را تندتر كرد . رسيد نزديكش . دست هايش را باز كرد ، مي خواست بغلش كند . او اما به اين طرف و آن طرف مي دويد . پيامبر هم به دنبالش ؛ هر دو مي خنديدند .او را گرفت .دستي كشيد روي سرش ، بوسيدش .
فرمود :" تو از مني ، من از تو . خدا دوست دارد هر كه تو را دوست داشته باشد
#امام_حسن
#دوشنبه_های_امام_حسنی
@ziyarat_ir
مشتاق زیارتِ حسـن بود، حسـین
این بود که ششماهه به دنیا آمد
ولادت ارباب مبارک...♥️
#میلاد_امام_حسین
#کربلا
#ماه_شعبان
#دوشنبه_های_امام_حسنی
@ziyarat_ir