🦋با عرض سلام خدمت همراهان کانال
به دلیل درخواست اعضای کانال
مجموعه آن سوی مرگ که کاری بسیار جذاب از کتاب آن سوی مرگ نوشته جمال صادقی با شرح حجت الاسلام استادامینی خواه را براتون در کانال بارگزاری میکنیم .
ان شا الله مفید فایده باشد.
تجربیات سه نفر از افرادی که برای لحظاتی مرگ را تجربه کردهاند.
🔸جذابیت مطالب آنقدر بالا هست که بعد از جلسه اول و دوم خودتان پیگیر خواهید شد.
🔈 #شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ
01_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
11.7M
🦋 آن سوی مرگ
تجربیات سه نفر از افرادی که برای لحظاتی مرگ را تجربه کردهاند.
🔸جذابیت مطالب آنقدر بالا هست که بعد از جلسه اول و دوم خودتان پیگیر خواهید شد.
🔈 #شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ
#جلسه_اول_آن_سوی_مرگ
#نشر_حداکثری
https://eitaa.com/zndgipasazmarg
02_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
11.4M
🦋 سحر کیست؟
او چگونه به کما میرود؟
چگونه روح از بدن او جدا میشود؟
🦋 "آنسوی مرگ
#جلسه_دوم_آن_سوی_مرگ
#نشر_حداکثری
https://eitaa.com/zndgipasazmarg
03_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
10.81M
🦋 سحر بعداز جدا شدن روح از بدنش در بیمارستان شاهد چه ماجراهایی بود؟
🦋 "آنسوی مرگ"
#جلسه_سوم_آن_سوی_مرگ
https://eitaa.com/zndgipasazmarg
04_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
10.29M
🦋 روحم بالای جسدم بود.
دوست نداشتم به جسمم برگردم، ولی برگشتم.
چند روز گذشت، باز سکته کردم و قلبم ایستاد؛ برای دومین بار روح از کالبدم جدا شد.
🦋 "آنسوی مرگ"
#جلسه_چهارم_آن_سوی_مرگ
https://eitaa.com/zndgipasazmarg
05_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
12.1M
🦋 سحر روی تخت افتاده بود.
دکترها به طور کلی از او قطع امید کرده بودند.
نگاه سحر به در آیسییو افتاد.
نوری عظیم و آرامبخش از در شیشهای آیسییو وارد شد و با مهربانی گفت:
سحرجان هنوز زمان مرگ تو نرسیده،
خدا میخواهد سالهای بیشتری در دنیا بمانی.
او به طور معجزهآسا شفا یافت...
🦋 "آنسوی مرگ"
#جلسه_پنجم_آن_سوی_مرگ
https://eitaa.com/zndgipasazmarg
06_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
6.96M
🦋 بخش دوم کتاب "آنسوی مرگ"
🦋 مهندس:
دو دفعه روح از بدنم جدا شد.
دفعه اول که از بدنم جدا شدم، تجربه کوتاهی بود.
من توانستم از در و دیوار به راحتی عبور کنم.
🦋 "آنسوی مرگ"
#جلسه_ششم_آن_سوی_مرگ
https://eitaa.com/zndgipasazmarg
07_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
12.43M
🦋 از بالای ساختمان که سقوط کردم جسمم به زمین افتاد و روحم در آسمان معلق ماند.
🔸 کارگران سراسیمه به دور جسدم جمع شدند.
🔸 روحم از آن بالا همه چیز را میدید.
🦋 "آنسوی مرگ"
#جلسه_هفتم_آن_سوی_مرگ
https://eitaa.com/zndgipasazmarg
08_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
9.73M
🦋 جسدم در آیسییو بود. تا اراده کردم
روحم در خانه پدرم حاضر شد.
🔸روحم از بالا نظارهگر پدر،مادرم بود.
🦋 "آنسوی مرگ"
#جلسه_هشتم_آن_سوی_مرگ
https://eitaa.com/zndgipasazmarg
09_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
11.2M
🦋 روحم بر فراز قبرستان بود، خواستم داخل قبر برادرم را ببینم، و دیدم. بسیار شگفتانگیز بود.
🔸 داخل قبر برادرم فضایی بسیار بزرگ بود.
🔸 عطر بسیار خوبی هم از داخل قبر به مشام میرسید.
🔸 بهشت از داخل قبر دیده میشد.
🦋 "آنسوی مرگ"
#جلسه_نهم_آن_سوی_مرگ
https://eitaa.com/zndgipasazmarg
1_2697317189.mp3
12.43M
🦋 عجیب و شنیدنی
🔸 در قبرستان روح زنی را دیدم که صورت اسبیشکل داشت و با جیغهای وحشتناک مرتب به سمت جسدش شیرجه میزد.
🔸 عدهای از ارواح، در گوشهای سرگردان بودند. این ارواح به طرز هراسانگیزی باریک و ترسناک بودند.
🦋 "آنسوی مرگ"
#جلسه_دهم_آن_سوی_مرگ
https://eitaa.com/zndgipasazmarg
11_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
14.18M
🦋 روحم از استوانه قهوهای.رنگ به سمت بالا رفت.
🔸 در ارتفاع شصت متری زمین همه چیز را میدیدم.
🔸 من عالم قبل از آمدنم به زمین را دیدم.
🦋 "آنسوی مرگ"
#جلسه_یازدهم_آن_سوی_مرگ